گیر افتادیم

گیر افتادیم . در ساعت شیش بعد از ظهر . در خستگی آمدن به خانه از سرکار . در شلوغی بی امان ساعتی بین طلوع و غروب آفتاب . نه صبح است و نه شب . در بعد از ظهری گیر کرده ایم که هوا نم دارد و ناگهان میگیرد . لاک هایمان پریده رنگند و ریش هایمان یکی در میان در آمده اند یا آنقدر درآمده اند که صورت غمگینمان را زیرش پنهان کنند .مقنعه های کج ,جزوه های پاره پوره شده از ارادت عمیقمان . جنس های زوار درفته ی چینی . پلاستیک های جامانده از ظرف غذاهای گندیده . دزد های راس ساعت شلوغی آمده , پاچه های گشاد پارچه ای , جای عرق به جا مانده , صدای ممتد جیغ کودکانی که نمیدانند دلیل اینجا بودنشان چیست . همه تزیین شده در یک قاب که یک عالمه ساعت شیش بعد از ظهر در آن وول میخورند . صورتمان را جمع می کنیم و هجوم می آوریم به ایستگاه های همیشه پر . چرا همیشه ایستگاه اما خمینی پیاده می شویم؟ یا فردوسی؟ یا تجریش ؟ یا امام حسین؟ چرا تمام مشاغل ما باید در چند ایستگاه خلاصه شود. چرا انقدر اصرار دارید مردم ماشین هایشان را در منزل نگه دارند ؟ مگر این واگن چقدر ظرفیت دارد ؟ مگر چند پیرزن و پیرمرد و زن حامله در این شهر پهناور وجود دارند که در اوقات بیکاریشان میل به حضور در جمعیتشان گل میکند و راس ساعت شیش به مترو و اتوبوس هجوم می آورند و با غرور خاصی جایت را روی صندلی میگیرند و با ابهتی باورنکردنی بهت نیشخند میزنند . انگار مافیایی تشکیل داده اند و قرار گذاشته اند که انتقام تمام غروری که از آن ها گرفته شده را در راس این ساعت از حلقوم ما بیرون بکشند . اتفاقا تمام فن ها و پله برقی ها و تمام مامور های مترو هم در این ساعت با آن ها همکاری میکنند و از کار می افتند . کمی ساعت های اداری تان را اینور آنور بیندازید .چه اصراریست کل کارگرهای شهر در یک ساعت همدیگر را ببینند و با خودشان فکر کنند وای چقدر کسانی که برای کسانی دیگر کار می کنند . و به حضور پر جمعیتشان افتخار کنند . ترافیک روی زمین و بیرون زمین هم ندارد . تقریبا هیچ فضای خالیی نیست که پر نکرده باشیم .همه با هم در ساعت شیش بعد از ظهر گیر کرده ایم . در این ساعت همدیگر را محاصره می کنیم و اجازه ی تکان خوردن را هم به هم نمی دهیم . جمع می شویم گله ای همدیگر را له میکنیم و بعد پراکنده می شویم و هرکدام به سمت خانه هایمان می رویم . و فکر میکنیم عجب روز کسل کننده ای بود و دوباره فردا همین اتفاق را رقم می زنیم … تمام اوقاتمان حال و هوای شیش بعد از ظهر گرفته است .