شما پل بزنید*
همه ما میدانیم، گفتهایم و شنیدهایم که از قرنها پیش تا امروز آنچه جهان را مسحور و علاقهمند به ایران کرده، فرهنگ بینظیر و درخشانش بوده است. مهربانی، مهماننوازی و زبان فرهنگمدارانه، لوازم ایران و ایرانی هستند. میزبانی و پناه دادن به خویش و قومهای گرفتارمان، وظیفه ماست. به قول نجیب بارور، شاعر معزز و نورچشم افغانستانی، «هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید.»
✍️نیوشا طبیبی گیلانی
پادکستر و روزنامهنگار
1- آغاز نوروز با خبر شرمآور «جمعآوری اتباع بیگانه از تفرجگاهها» بود. ادبیات بسیار زشت و سخیف اعلان خبر، بر زشتی عمل افزود و ما را شرمندهتر کرد. نوروزی که مایه یادآوری یگانگی اقوام ایرانیتبار سراسر جهان است، اکنون با بیتدبیری سبب جدایی ما میشود. ما، تاجیکها، افغانها، کردهای ترکیه و سوریه و عراق و اهالی ماوراء ارس و ازبکستان و ترکمنستان، نوروز را بزرگ میداریم. اقدامی چنین ضداخلاقی و ضدمهربانی و البته ضدایرانی، در خور دشمنان ایران بود.
چنین ادبیاتی برخاسته از کینه و تنگنظری و نفرت، نه شایسته ایران و ایرانی بود و نه با راه و رسم مهماننوازی ما تطابقی داشت. همان روز اول نوروز شنیدن این خبر کام بسیاری را تلخ کرد. افغانها خویش و قوم نزدیک ما هستند، ما پیوندی عمیق و تاریخی با آنها داریم. یگانهایم، نسبتمان مثل فرزندان یک پدر و مادر است، دست استعمار و بدخواهان ما را از یکدیگر جدا کرد. چنانکه روسها سرزمینهای ایرانی قفقاز و ماوراءالنهر را از مام میهن جدا کردند و در همه سالها کوشیدند که آنها ریشههای ایرانیشان را فراموش کنند.
اگرچه تلاش امارت اسلامی و روسها و دیگر بدخواهان ایران و ایرانی به جایی نرسیده است و امروز تاجیکستان مدافع اول فرهنگ ایرانی در جهان است. اگرچه روسها با تحمیل خط سرلیک به مردم تاجیکستان تلاش کردند تا توانایی خواندن متون قدیم و منابع ارزشمند ادبیات فارسی را از آنها بگیرند اما یاد و نام شاعران پارسیگوی و فردوسی و شاهنامه در متن زندگی تاجیکی طنینانداز است. ما باید از آن خبر و عمل زشت و هر کار دیگری که بین ملت ایران و دیگر ملل ایرانی فاصله میاندازد و تخم نفرت میکارد، برائت جوییم و حسابمان را سوا کنیم.
2- از مدتها پیش برنامهریزی کرده بودیم که به همراه چند نفر از دوستان برای معرفی نوروز و تقارنش با آغاز بهار، به چند مدرسه ابتدایی در مادرید برویم. طبق زمان تنظیمشده، از روز دوم فروردینماه به مدارس رفتیم. برنامه، معرفی نوروز و اهمیت بهار و شکفتگی در فرهنگ ایرانی بود. ساز ایرانی هم زدیم، با کودکان اسپانیایی ماکت هفتسین ساختیم و هفتسین چیدیم. هرکدام از نمادهای روی سفره را معرفی کردیم، به آنها گفتیم که آنها نماینده چه چیزهایی هستند.
بعد نامهایشان را به فارسی روی کاردستیهایشان نوشتیم. کودکان با ذوق و علاقه در این برنامه شرکت کردند. موضوع نهتنها برای بچهها بلکه برای مسئولان مدارس هم چنان جذاب شد که مدیران و معلمان در کارگاه نوروز شرکت کردند. بچهها از ما خواستند که به فارسی برایشان چیزی بخوانیم و ما برای آنها شعر فردوسی و حافظ خواندیم. طبیعتاً معنی را متوجه نمیشدند و ما هم چندان به اسپانیایی مسلط نبودیم که بتوانیم برای آنها ترجمه کنیم، اما موسیقی کلام آنها را جادو کرد. در سکوت و تا پایان خواندن شعر و غزل گوش کردند. نوروز ثروتی بیکران است که به رایگان و بیمحنت و رنج آن را به ارث بردهایم. نیاکان ما برای حفظ آن خون دادهاند از جان گذشتهاند، با خطر و تحمل سختی این سنت را حفظ کردهاند تا این نماد امید و مهربانی و زیبایی را به دست ما برسانند.
3- طبق تجربهای که در سالیان زندگی در مهاجرت دارم، نمایندگیهای ایران در کشورهای دیگر، بیرون از چارچوب مراسم رسمی دولتی، کاری برای نوروز انجام نمیدهند. درحالیکه نوروز میتواند مبنای تغییر و تاثیرگذاری بر فضای رسانهای ضدایرانی جهان قرار گیرد. ما با نوروز میتوانیم خود واقعیمان را به جهانیان نشان بدهیم. نوروز مانند دیگر سنتهای ملّی ایران، با مذهب ملّی یعنی تشیع آمیختگی پیدا کرده است.
دعای آغاز سال نو، با آنکه به زبان عربی است اما مضمونی بهشدت ایرانی دارد. ما آنچه امروز داریم فرهنگی ایرانی اسلامی است و این دو جزء جداییناپذیر فرهنگ ملی ما هستند. تلاش دشمنان برای آلودن چهره تابناک فرهنگ ایرانی را نمیتوانیم با شعار دادن و فریاد کشیدن خنثی کنیم. برافراشتن پرچم مهربانی و فرهنگ انساندوستانه شیعی – ایرانی میتواند چشم جهانیان خسته از جنگ، خونریزی و خشونت را به ما جلب کند. همه ما میدانیم، گفتهایم و شنیدهایم که از قرنها پیش تا امروز آنچه جهان را مسحور و علاقهمند به ایران کرده، فرهنگ بینظیر و درخشانش بوده است. مهربانی، مهماننوازی و زبان فرهنگمدارانه، لوازم ایران و ایرانی هستند. میزبانی و پناه دادن به خویش و قومهای گرفتارمان، وظیفه ماست. به قول نجیب بارور، شاعر معزز و نورچشم افغانستانی، «هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید.»
*برگرفته از شعر نجیب بارور که ابیاتی نغز در یگانگی ایرانیان سراسر جهان دارد.