اسراییل و ایران؛ خاور میانه در سراشیب جنگ فراگیر

✍️علی سجاد مولایی

در روزهای گذشته کابینه اسراییل جلسه اضطراری تشکیل داد تا در مورد پاسخ احتمالی به حمله موشکی و پهپادی ایران صحبت کند. رسانه‌ها فاش ساختند که به‌رغم هشدار ایالات متحده امریکا به اسراییل در مورد حمله تلافی‌جویانه به ایران، کابینه این کشور تصمیم گرفته است که به ایران حمله کند و این حمله به قول منابع، قریب‌الوقوع خواهد بود. در سوی دیگر، رهبران و مقامات ارشد ایرانی نیز هشدار داده‌اند که در صورت حمله دوباره اسراییل، این ‌بار جواب ایران محکم‌تر، گسترده‌تر و بزرگ‌تر خواهد بود.

بری بوزان[۱]، پروفیسور امنیت بین‌الملل در مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن[۲] سال‌ها پیش در مقاله‌ای ساختار خاور میانه را یک ساختار همیشه منازعه‌خیز خوانده بود. باورش این بود که خاور میانه به دلیل ساختاری که دارد منازعه جز لاینفک این منطقه است. ساختار بحرانی خاور میانه به اوایل قرن بیست و توافق‌نامه سایسکس پیکو برمی‌گردد که فرانسه و انگلستان قلمرو امپراتوری عثمانی را به کشورهای کوچک تقسیم کردند و بنیاد این منازعه را ریختند. عامل دومی این بحران همیشه‌گی با شکل‌گیری کشور یهودی اسراییل در میان کشورهای مسلمان بود. از طرفی وجود اختلافات مرزی، مذهبی و ایدیولوژیک متعدد نیز مزید بر علت شده است.

آخرین دور بحران در خاور میانه با حمله غافل‌گیرانه گروه شبه‌نظامی حماس بر اسراییل در ۷ اکتوبر سال ۲۰۲۳ آغاز شد. گروه حماس در صبح‌گاه ۷ اکتوبر به شکل برق‌آسا وارد بخشی از خاک اسراییل شد که در حقیقت شهرک‌هایی است که به صورت غیرقانونی توسط اسراییل در مناطق تصرف شده ساخته شده است. گروه حماس در این حمله برق‌آسا تعدادی از شهروندان غیرنظامی اسراییل را اسیر گرفت و این امر باعث شد که اسراییل در حملات تلافی‌جویانه که حالا وارد ماه ششم می‌شود، مناطق مسکونی و غیرنظامی را در فلسطین و به‌ویژه غزه بمباران کند. در اثر بمباران پیاپی نیروهای نظامی اسراییل شهر به صورت کلی تخریب شده است و ۳۳ هزار تن کشته شده‌اند که در این میان ۱۲ هزار آن را کودکان تشکیل می‌دهند. به دلیل نبرد شدید میان اسراییل و گروه حماس، انتقال مواد اولیه و کمک‌های بشردوستانه به مردم ملکی غزه نیز دشوار شده است.

در همان آغاز این بحران، اسراییل انگشت اتهام را به سمت ایران گرفت و مدعی شد که ایران در پشت این حملات حضور دارد. از سوی دیگر، ایران نیز حمله حماس را قانونی تلقی کرد و آن را بخشی از اقدامات فلسطینی‌ها برای داشتن کشور مستقل دانست.

با فرسایشی شدن جنگ در غزه و سر باز زدن حماس از تحویل گروگانان به اسراییل، این کشور به دنبال راه و ‌چاره‎ دیگر رفت و مواضع ایران و گروه‌های نیابتی این کشور را در لبنان و سوریه مورد هدف قرار داد. در یکی از حملات، اسراییل به صورت مستقیم بر کنسول‌گری ایران در دمشق، پایتخت سوریه، حمله کرد. در این حمله چندین فرمانده ارشد سپاه پاسداران ایران از جمله محمدرضا زاهدی و محمد هادی حاج رحیمی، معاون او و پنج تن دیگر کشته شدند. براساس کنوانسیون‌های بین‌المللی، سفارت‌ها و کنسول‌گری‌ها مصونیت دارند و بخشی از خاک یک کشور تلقی می‌شوند.

بعد از این حمله، ایران در شرایط سخت قرار گرفت و باید میان دو انتخاب سخت یکی را انتخاب می‌کرد. اگر به حمله اسراییل پاسخ نمی‌گفت، اعتبار و پرستیژ بین‌المللی و منطقه‌ای این کشور به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای زیر سوال می‌رفت و این پیام را به رقبا می‌رساند که ایران در مقابل دشمنانش خاموش می‌ماند. از سوی دیگر، اگر حمله می‌کرد تبعات سنگین آن را به جان می‌خرید. از تحریمات جدید گرفته تا شکل‌گیری اتحاد منطقه‌ای علیه ایران و یا حتا حمله بعدی اسراییل.

حالا که کابینه اسراییل فیصله کرده به ایران جواب بدهد، گزینه‌های احتمالی اسراییل چه کسی و چه مکان‌هایی می‌تواند باشد؟

اسراییل و ایران؛ خاور میانه در سراشیب جنگ فراگیر

علی سجاد مولایی علی سجاد مولایی

 ۵ ساعت پیش

Oleksii - stock.adobe.com

Oleksii – stock.adobe.com

در روزهای گذشته کابینه اسراییل جلسه اضطراری تشکیل داد تا در مورد پاسخ احتمالی به حمله موشکی و پهپادی ایران صحبت کند. رسانه‌ها فاش ساختند که به‌رغم هشدار ایالات متحده امریکا به اسراییل در مورد حمله تلافی‌جویانه به ایران، کابینه این کشور تصمیم گرفته است که به ایران حمله کند و این حمله به قول منابع، قریب‌الوقوع خواهد بود. در سوی دیگر، رهبران و مقامات ارشد ایرانی نیز هشدار داده‌اند که در صورت حمله دوباره اسراییل، این ‌بار جواب ایران محکم‌تر، گسترده‌تر و بزرگ‌تر خواهد بود.

بری بوزان[۱]، پروفیسور امنیت بین‌الملل در مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن[۲] سال‌ها پیش در مقاله‌ای ساختار خاور میانه را یک ساختار همیشه منازعه‌خیز خوانده بود. باورش این بود که خاور میانه به دلیل ساختاری که دارد منازعه جز لاینفک این منطقه است. ساختار بحرانی خاور میانه به اوایل قرن بیست و توافق‌نامه سایسکس پیکو برمی‌گردد که فرانسه و انگلستان قلمرو امپراتوری عثمانی را به کشورهای کوچک تقسیم کردند و بنیاد این منازعه را ریختند. عامل دومی این بحران همیشه‌گی با شکل‌گیری کشور یهودی اسراییل در میان کشورهای مسلمان بود. از طرفی وجود اختلافات مرزی، مذهبی و ایدیولوژیک متعدد نیز مزید بر علت شده است.

آخرین دور بحران در خاور میانه با حمله غافل‌گیرانه گروه شبه‌نظامی حماس بر اسراییل در ۷ اکتوبر سال ۲۰۲۳ آغاز شد. گروه حماس در صبح‌گاه ۷ اکتوبر به شکل برق‌آسا وارد بخشی از خاک اسراییل شد که در حقیقت شهرک‌هایی است که به صورت غیرقانونی توسط اسراییل در مناطق تصرف شده ساخته شده است. گروه حماس در این حمله برق‌آسا تعدادی از شهروندان غیرنظامی اسراییل را اسیر گرفت و این امر باعث شد که اسراییل در حملات تلافی‌جویانه که حالا وارد ماه ششم می‌شود، مناطق مسکونی و غیرنظامی را در فلسطین و به‌ویژه غزه بمباران کند. در اثر بمباران پیاپی نیروهای نظامی اسراییل شهر به صورت کلی تخریب شده است و ۳۳ هزار تن کشته شده‌اند که در این میان ۱۲ هزار آن را کودکان تشکیل می‌دهند. به دلیل نبرد شدید میان اسراییل و گروه حماس، انتقال مواد اولیه و کمک‌های بشردوستانه به مردم ملکی غزه نیز دشوار شده است.

در همان آغاز این بحران، اسراییل انگشت اتهام را به سمت ایران گرفت و مدعی شد که ایران در پشت این حملات حضور دارد. از سوی دیگر، ایران نیز حمله حماس را قانونی تلقی کرد و آن را بخشی از اقدامات فلسطینی‌ها برای داشتن کشور مستقل دانست.

با فرسایشی شدن جنگ در غزه و سر باز زدن حماس از تحویل گروگانان به اسراییل، این کشور به دنبال راه و ‌چاره‎ دیگر رفت و مواضع ایران و گروه‌های نیابتی این کشور را در لبنان و سوریه مورد هدف قرار داد. در یکی از حملات، اسراییل به صورت مستقیم بر کنسول‌گری ایران در دمشق، پایتخت سوریه، حمله کرد. در این حمله چندین فرمانده ارشد سپاه پاسداران ایران از جمله محمدرضا زاهدی و محمد هادی حاج رحیمی، معاون او و پنج تن دیگر کشته شدند. براساس کنوانسیون‌های بین‌المللی، سفارت‌ها و کنسول‌گری‌ها مصونیت دارند و بخشی از خاک یک کشور تلقی می‌شوند.

بعد از این حمله، ایران در شرایط سخت قرار گرفت و باید میان دو انتخاب سخت یکی را انتخاب می‌کرد. اگر به حمله اسراییل پاسخ نمی‌گفت، اعتبار و پرستیژ بین‌المللی و منطقه‌ای این کشور به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای زیر سوال می‌رفت و این پیام را به رقبا می‌رساند که ایران در مقابل دشمنانش خاموش می‌ماند. از سوی دیگر، اگر حمله می‌کرد تبعات سنگین آن را به جان می‌خرید. از تحریمات جدید گرفته تا شکل‌گیری اتحاد منطقه‌ای علیه ایران و یا حتا حمله بعدی اسراییل.

حالا که کابینه اسراییل فیصله کرده به ایران جواب بدهد، گزینه‌های احتمالی اسراییل چه کسی و چه مکان‌هایی می‌تواند باشد؟

کارشناسان امنیتی باور دارند که در صورت حمله، اسراییل سه گزینه بیش‌تر ندارد و هرکدام این گزینه‌ها خالی از خطر نیست.

۱- حمله مستقیم به تاسیسات هسته‌ای ایران

برنامه هسته‌ای ایران از زمان خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای نزدیک به شش سال پیش شتاب گرفته است. مشخص نیست که ایران دوباره ساخت موشک‌هایی با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای را آغاز کرده است یا نه، اما اگر تصمیم به ساخت سلاح هسته‌ای بگیرد، تهران می‌تواند ظرف چند ماه آینده یک موشک بسازد. این امر تاسیسات هسته‌ای ایران را به هدف جذاب برای اسراییلی‌ها تبدیل کرده است. تاسیسات هسته‌ای نطنز در اصفهان می‌تواند یکی از گزینه‌های احتمالی باشد.

۲- حمله به مقامات نظامی و هسته‌ای ایران

اسراییل در گذشته نیز مقامات نظامی و هسته‌ای ایران را هدف حمله قرار داده و یکی از گزینه‌های روی میز برای اسراییل حمله به افراد نظامی ایران است که تبعات کم‌تری نسبت به حمله بر خاک ایران دارد. به عقیده کارشناسان امنیتی، جنرال امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروهای هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، می‌تواند یکی از گزینه‌ها باشد. جنرال حاجی مغز متفکر حمله صبح یک‌شنبه بود و این حمله را شخصاً رهبری می‌کرد. با این وجود، هدف قرار دادن نیروهای ایرانی کار سختی است و امکان دارد که تلفات ملکی گسترده داشته باشد. از سوی دیگر، نظامیان ایرانی نیز بر این امر واقفند و شاید از قبل جانب احتیاط را گرفته باشند.

۳- حمله به گروه‌های نیابتی ایران در منطقه

گزینه سوم روی میز نظامیان اسراییل حمله به گروه‌های همسوی ایران در منطقه است که «محور مقاومت» را شکل می‌دهند. حزب‌الله لبنان، حوثی‌ها در یمن و گروه‌های فعال در عراق و سوریه گزینه‌های اسراییل برای حمله هستند. از سوی دیگر، اسراییل می‌تواند دیپوهای سلاح‌های ایرانی را در منطقه نیز هدف قرار دهد.

این انتخاب‌ها همه تبعات سنگین برای اسراییل دارد؛ چون ایالات متحده امریکا به اسراییل هشدار داده‌ که از حمله مجدد به ایران حمایت نمی‌کند. با این وصف، اسراییل کار سختی دارد. اگر اسراییل بر خاک ایران حمله کند و تاسیسات هسته‌ای این کشور را هدف قرار دهد، این حمله تبعات گسترده برای اسراییل خواهد داشت. با حمله اسراییل به تاسیسات هسته‌ای ایران، آن کشور وارد یک جنگ فراگیر و ویران‌کننده با ایران می‌شود که در آخر هر دو کشور بازنده خواهند بود. نه تنها این دو کشور بلکه کل منطقه و جهان از این جنگ خسارت خواهند دید. در قدم نخست، نیروهای نیابتی ایران در لبنان، سوریه و فلسطین حملات گسترده خود را علیه اسراییل شروع خواهند کرد. در این وضعیت، اسراییل آسیب‌پذیرتر از گذشته خواهد بود. در نهایت، این حمله پایانی بر پیمان ابراهیم میان اسراییل و کشورهای عربی خواهد بود که به دلیل هراس از برنامه هسته‌ای ایران به سمت اسراییل رفته بودند.

در نهایت می‌توان گفت که وضعیت  در خاور میانه وخیم‌تر و بغرنج‌تر از آن است که می‌نماید و تحلیل وضعیت سخت‌تر از قبل شده است. براساس نظریه واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل، قدرت‌ها بازی‌گران منطقی و هوش‌مند هستند. بنابراین، تحلیل اولیه برای این بود که هر دو کشور به همان دو حمله ابتدایی بسنده خواهند کرد. شبیه سناریویی که بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی در عراق اتفاق افتاد. ایران بعد از آن پایگاه عین‌الاسد را هدف قرار داد و قبل از آن به ایالات متحده خبر داده بود. در مورد حمله اخیر نیز همین‌گونه بود. ایران از طریق کانال‌های خصوصی به اسراییل هشدار داده بود. اسراییل هم صدمه زیاد از حمله ندید و براساس اطلاعات این کشور، ۹۰ درصد موشک‌ها و پهپادهای ایرانی قبل از رسیدن به خاک اسراییل منهدم شدند. اما اسراییل حالا به نظر می‌رسد که درگیر ماجراجویی طولانی در منطقه شده‌ است که به باور بسیاری از آگاهان صواب نیست. به نظر می‌رسد که ایران و اسراییل درگیر یک جنگ فراگیر شده‌اند که نظریه بازی‌ها[۳] می‌تواند به خوبی عواقب این نبرد را شرح دهد. براساس یکی از الگوهای نظریه بازی‌ها، ایران و اسراییل وارد بازی راننده دیوانه یا بازی مرغ/پرنده[۴] شده‌اند. براساس مفاهیم این بازی، هر راننده‌ای که زودتر از مسیر بیرون شود بازنده است و راننده‌ای که در مسیر مانده است به راننده بازنده مرغ می‌گوید. بدترین سناریو تصادم هردو راننده است که از مسیر خارج نشده‌اند. در وضعیت حاضر، چنین می‌نماید که هردو راننده با تمام قوا می‌خواهند در مسیر باشند. در صورت وقوع چنین تصادمی، ساختار امنیتی خاور میانه از هم می‌پاشد و منطقه از راس تا قاعده وارد جنگ ناخواسته خواهد شد که آتش آن دامان همه را می‌سوزاند.

[۱] Barry Buzan

[۲] London School of Economy and Political Sciences

[۳] Games Theory

[۴] Chicken’s Game