دولت جدید ایران و چشمانداز مناسبات افغانستان و ایران
سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران روز جمعه، ۲۸ جوزا/خرداد، برگزار شد و ابراهیم رییسی به عنوان هشتمین رییس جمهور منتخب این کشور پیروز این دور از رقابتها اعلام شد. قرار است او در ۱۲ اسد رسماً سکان رهبری قوه مجریه ایران را برعهده بگیرد.
از آنجایی که ایران یکی از همسایهگان مهم افغانستان است، این پرسش مطرح میشود که با تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن آقای رییسی، چه چشماندازی برای مناسبات دو کشور متصور است و آیا قرار است کدام تحولی مهمی در روابط دوجانبه رخ دهد یا خیر؟
برای ارایه پاسخ نسبتاً جامع به این پرسش، دو موضوع نیاز به کمی تبیین دارد.
جایگاه ریاست جمهوری در ایران
اگرچه رییس جمهور در ایران با رای مستقیم مردم انتخاب میشود، اما طبق قانون اساسی آن کشور نیاز به توشیح رهبر مذهبی ایران نیز دارد. از طرف دیگر خطوط کلی سیاستگذاری در ایران نیز زیر نظر رهبر مذهبی این کشور انجام میشود. از این رو با تغییر رییس جمهور در ایران، خطوط اساسی سیاست خارجی و همچنین مدیریت داخلی آن کشور دچار تحول ماهوی بنیادی نمیشود. با این وجود از آنجایی که رییس جمهور عالیترین مقام اجرایی آن کشور در داخل و عالیترین مقام رسمی ایران در امور بینالملل است و رهبری شوراهایی چون شورای عالی امنیت ملی ایران و شورای بازنگری قانون اساسی و همچنین رهبری کابینه جمهوری اسلامی ایران را برعهده دارد، تأثیرگذاری او را نمیتوان نادیده گرفت. از طرف دیگر میزان صلاحیت رییس جمهور در رویه عملی بستهگی به رویکرد سیاسی اصلاحطلبانه و یا اصولگرایانه او نیز دارد. در ساختار قدرت در نظام سیاسی ایران رهبر مذهبی ایران مسوولان نهادهای نظامی ـ امنیتی، قوه قضاییه و شورای نگهبان قانون اساسی را منصوب و تعیین میکند که معمولاً نیروهای اصولگرا گزینش میشوند. لذا حکومت ـ در ایران دولت گفته میشود ـ اگر از سوی چهرههای اصولگرا مثل احمدینژاد (۱۳۸۴-۱۳۹۲) رهبری شود، با چالش کمتری مواجه است و نظام سیاسی یکدستتر میشود، اما اگر از سوی اصلاحطلبان مثل دوره خاتمی (۱۳۷۶-۱۳۸۴) و حسن روحانی (۱۳۹۲-۱۴۰۰) اداره شود، با چالش و یا دودستهگی بیشتری مواجه خواهد بود. ابراهیم رییسی چون در گذشته برای تصدی تولیت «آستان قدس رضوی» در مشهد از سوی علی خامنهای منصوب شده و بود و هم اکنون نیز که ریاست قوه قضاییه ایران را برعهده دارد منصوب رهبری ایران است و در انتخابات نیز نماینده و کاندیدای اصلی جریان اصولگرا بود، انتظار میرود از پتانسیل بیشتری برای همکاری نزدیک با نهادهای غیرانتخابی در ایران برخوردار بوده و در دولت ایشان شاهد همسویی داخلی بیشتری در ایران باشیم.
مسایل مهم مطرح در روابط افغانستان و ایران
مناسبات ایران با غرب و مخصوصاً ایالات متحده امریکا، مناسبات ایران با طالبان و نوع جهتگیری این کشور در روند جنگ و صلح افغانستان، نحوه تعامل دولت ایران با مهاجران افغان مقیم ایران، مبادلات اقتصادی، مناسبات آبی و مبارزه مشترک با تروریسم و قاچاق مواد مخدر در سرحدات از جمله مسایل مهم و تأثیرگذار در روابط دو کشور است.
با اینکه افغانستان در دو هه گذشته امریکا را به عنوان شریک راهبردی خود داشته، اما سیاستگران در کشور ما و همچنین مقامهای ایرانی قادر به برقراری موازنه در این عرصه بوده و اجازه ندادهاند که تنش در روابط ایران و غرب بر مناسبات دوجانبه سایه جدی بیفگند. طبعاً بهبود روابط ایران و غرب چنانکه در پی توافق هستهای موسوم به برجام در سال ۲۰۱۵ واقع شد، زمینههای بهتر و بیشتری را برای همکاری نهادهای ایرانی و افغانی فراهم میکند، ولی تشدید تنش در رابطه ایران و امریکا از جمله پس از ترور قاسم سلیمانی در سال ۱۳۹۸ نتوانست بر روابط ایران و افغانستان تأثیر منفی بگذارد. از جانب دیگر نزدیکی روابط افغانستان و امریکا در مواردی مثل معافیت بندر چابهار از تحریمهای امریکا در پی خروج آن کشور از برجام و همچنین صادرات نفت ایران به افغانستان، فرصتهایی را برای ایران فراهم کرده است. علاوه بر آن، در سایه حضور بیستساله نظامی امریکا در کشور ما حضور فرهنگی ایران در اینجا تقویت شده و بازار افغانستان برای کالاهای ایرانی محل مناسبی بوده است. با این وجود و به رغم اینکه امریکا به لحاظ نظامی در حال خروج از افغانستان است، اما به عنوان متحد سیاسی افغانستان حضور دارد و افغانستان از کمکهای آن کشور بهرهمند میشود. لذا اگر بازگشت امریکا به برجام تسجیل شود و تنش بین ایران و امریکا و متحدانش در خاورمیانه ـ که نشانههایی در روابط ایران و عربستان و امریکا دیده میشود ـ کاهش یابد، میتواند زمینهساز همکاری بهتر دوجانبه با افغانستان در حوزههای مورد علاقه دوجانبه باشد.
اگرچه با آغاز خروج بیقیدوشرط قوتهای غربی از افغانستان روند صلح در کشور با ابهام و پیچیدهگی بیشتری مواجه شده، اما روی دیگر سکه که تشدید جنگ و اشتهای طالبان برای کسب قدرت از راه نظامی باشد، بیشتر از گذشته مطرح است. ایران که هم از ثبات و بیثباتی در اینجا متأثر خواهد شد و هم تجربه سلطه طالبان در دهه نود را دارد و از افراطگرایی رادیکال مذهبی در منطقه احساس خطر میکند، میتواند با اتخاذ موضعی روشن در قبال افزونطلبی طالبان، نقش کلیدی در حمایت از نظام دموکراتیک در افغانستان و وادارسازی طالبان به پذیرش روند صلح، بازی کند. با توجه به همسویی قوه مجریه و مشخصاً وزارت خارجه جدید ایران با سپاه، در دولت آقای رییسی، ظرفیت برای کنش منسجمتر ایران در این زمینه فراهم شده است. در سالهای اخیر که ایران در مواردی پذیرای هیات گروه طالبان بود و از نقش این گروه در آینده افغانستان دفاع میکرد، مقامها در کابل از ضرورت تعامل دولتمحور یاد کردند. به نظر میرسد با توجه به تحولات جدید در صحنه سیاسی افغانستان، اتخاذ رویکرد دولتمحور از جانب ایران در قبال جنگ و صلح افغانستان، از اهمیت بسیار بالا برخوردار است.
یکی دیگر از مسایل کلیدی، نحوه برخورد دولت ایران با مهاجران افغان مقیم این کشور است. براساس تخمینها حدود سه میلیون مهاجر ثبت شده و ثبت نشده افغانی در ایران زندهگی میکنند. این مهاجران که برخی نسل سومشان در ایران در حال رشد است، با مشکلات و مسایل مختلفی از قبیل نحوه تمدید اقامت، مالیات بر کار و مالیات به خاطر دریافت اقامت، هزینه سنگین خدمات عمومی از قبیل آب، برق، گاز، خدمات درمانی، ترانسپورت شهری، هزینه تحصیل و نحوه برخورد پولیس ایران با مهاجران فاقد مدرک اقامتی مواجه هستند که اتفاقاً قوه مجریه ایران با توجه به اینکه رهبری پولیس را معمولاً برعهده دارد و نهادهای آموزشی، بهداشتی، شهرداریها و مالیه را رهبری میکند، رابطه تنگاتنگ با مهاجران افغان دارد. مهاجرانی که در چارچوب قوانین ایران کار میکنند و معمولاً در مشاغل سخت و پرخطر مشغولاند و در کنترل تورم نقشی کلیدی دارند، توقع دارند که دولت ایران در ساماندهی امور آنها جانب انصاف، عدالت و ارزشهای حقوق بشری را مطمح نظر قرار دهد. در طی سالیان گذشته مواردی بوده است که دولتهای ایران و پاکستان که بیشترین مهاجر ما را پذیرا هستند، طوری با مهاجران برخورد کردهاند که تفسیر سیاسی با عنوان استفاده ابزاری از آن صورت گرفته است. از این رو یکی از عرصههای مهمی که دولت جدید میتواند در آن ایفای نقش مثبت کرده و روابط دو دولت و دو ملت را بهبود بخشد، همین موضوع تعامل با مهاجران است.
در عرصه تجاری و مبادلات کالا ایران در سالهای اخیر و مخصوصاً در پنج سال گذشته بزرگترین شریک تجاری افغانستان محسوب میشود. براساس گزارش سالانه وزارت صنعت و تجارت افغانستان، واردات کالا از ایران در سال ۱۳۹۹ حدود ۱۱۰۴ میلیون دالر بوده است، در حالی که صادرات ما به این کشور تنها در حدود ۸ میلیون دالر بوده است. در همین سال واردات از پاکستان، هند و قزاقستان به ترتیب ۷۳۲ میلیون، ۴۹۰ میلیون و ۶۴۸ میلیون دالر بوده است. از این رو تقویت مناسبات اقتصادی همواره به نفع ایران بوده و مصرفکنندهگان افغان نیز به دلایلی علاقهمند استفاده از کالاهای این کشور هستند. اما تقویت روابط در این زمینه ایجاب میکند که دولت جدید ایران در قسمت صادرات کالاهای افغانستان تسهیلات بیشتر قایل شده و زمینه را برای ارتقای این همکاری فراهم کند.
مبارزه مشترک با تروریسم و قاچاق مواد مخدر، دیگر عرصه مهم همکاری دوجانبه است. در این عرصه هرچه روابط دولتمحور و همکاری دولتهای ایران و افغانستان افزایش یابد، زمینه برای کنترل بهتر مرزها و جلوگیری از قاچاق مواد مخدر فراهم میشود. انتظار میرود دولت جدید ایران با درک این مهم که رویکرد حمایت از نیروهای شورشی و مخالف دولت هم زمینه همکاری در سایر عرصهها را آسیب میزند و هم ناامنی در مرز مشترک را تشدید خواهد کرد، روابط و همکاری با نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان را بیش از گذشته در دستور کار قرار دهد.
در نتیجه تأمین منافع مشترک دو کشور در گرو افزایش همکاری دوجانبه است و با توجه به روند در حال تکمیل خروج قوای خارجی از افغانستان، انتظار میرود که فصل جدیدی از همکاری دولتمحور تقویت شود و دولت جدید ایران با توجه به نزدیکی و همسوییای که با ارگانهای امنیتی و سطح کلان سیاستگذاری در آن کشور دارد، ظرفیت آن را دارد که گامهای موثری را در تمامی زمینههای یاد شده بردارد.