در شرایط صلح، از ادبیات خصمانه پرهیز شود

حمدالله محب، مشاور امنیت ملی کشور، در سفرش به ننگرهار، خطاب به پاکستان سخنان تند و هشدارآمیزی داشت. او گفت که پاکستان با استفاده از یک گروه «قدرت‌طلب» در صدد گسترش مرزهایش در داخل افغانستان است. آقای محب با لحنی تند از «اهداف شوم» پاکستان برای افغانستان سخن گفت که به باور وی این اهداف به همه معلوم است. محب با اشاره به تاریخ گفت که خاک را از ما گرفتند و هنوز آن را نتوانسته‌ایم پس بگیریم.

مشاور امنیت ملی کشور در حالی این سخنان را مطرح می‌کند که روند صلح افغانستان با بن‌بست روبه‌رو است و منطقه و جهان به دنبال احیای این روند هستند. نقش پاکستان به عنوان یکی از اثرگذارترین طرف‌های جنگ و صلح افغانستان، در این روند مهم و تعیین‌کننده خوانده شده است. منطقه و جهان و همین‌طور دولت افغانستان به این نقش معترف‌اند و باور دارند که بدون همکاری صادقانه پاکستان، تلاش‌های صلح افغانستان نتیجه نخواهد داد و جنگ در کشور قطع نخواهد شد. محمداشرف غنی، رییس جمهور‌، در کنار این‌که بارها برای پاکستان خط‌و‌نشان کشیده و باری حتا حرف از انزوای این کشور در سطح بین‌المللی به زبان آورد، اکنون اما چشم به راه همکاری صادقانه پاکستان در روند صلح است. او سال گذشته در جریان سفر عمران‌خان، نخست‌وزیر پاکستان، به کابل گفت که هدف مشترک افغانستان و پاکستان غلبه بر بی‌اعتمادی است که سبب سردی روابط دو کشور شده است.

با این حال، سخنان تند حمدالله محب، مشاور امنیت ملی رییس جمهور، در برابر پاکستان ـ در شرایطی که افغانستان بیش‌ از هر زمانی به همکاری آن کشور نیاز دارد ـ چیزی جز پریشان‌گویی و موضع‌‌گیری غیرمسوولانه بوده نمی‌تواند. این می‌رساند که موضع دولت افغانستان در برابر پاکستان به تمام معنا ناروشن است. مقام‌ها گاه شعار دوستی سر می‌دهند و گاه با لحن تند پیام‌های هشدارآمیز می‌فرستند. سردادن شعار دوستی و دشمنی به صورت هم‌زمان، از دل بی‌برنامه‌گی و نبود نگاه استراتژیک بیرون می‌آید. در نبود برنامه درازمدت و مبتنی بر تجربه‌های تاریخی و منافع ملی است که مقام‌ها یک روز شعار دوستی سر می‌دهند و روز بعد بر طبل دشمنی می‌کوبند.

این در حالی است که در چند سال گذشته، پس از هر موضع‌گیری خصمانه، مقام‌های افغانستان کوتاه آمده و سخن از آغاز فصل جدید در روابط دو کشور زده‌اند. همین چند روز پیش، پس از سفر رییس ستاد ارتش پاکستان به کابل، ارگ ریاست جمهوری با نشر اعلامیه‌ای گفت که رییس جمهور غنی در این دیدار گفته است که نقش کشورهای منطقه، به ویژه پاکستان، در برقراری صلح و تأثیرگذاری این کشور بر طالبان مهم است و دو کشور همسایه راهی جز احترام متقابل، حسن هم‌جواری و همکاری اقتصادی ندارند.

تاریخ نیز در این زمینه پیام‌های روشن به ما دارد. داوود ‌خان با انتقاد از سکوت سلطنت در برابر سرزمین‌های آن‌سوی دیورند، روی کار آمد. او هرچند روزگاری به عنوان قهرمان داعیه پشتونستان‌خواهی یاد می‌شد، اما سرانجام کوتاه آمد و مجبور شد پیام حسن نیتش را به اسلام‌آباد بفرستد. نتیجه این سیاست داوود خان، بنیادگرایی بود که به عنوان ابزار مداخله پاکستان در امور افغانستان قد علم کرد و جنگ فرسایشی و دیرپای این کشور را آغاز کرد. پس از داوود، مسوولان حزبی و دولتی در دوره حاکمیت حزب دموکراتیک خلق، نیز نسبت به سرزمین‌های آن‌سوی دیورند ادعای ارضی داشتند. آنان از جدایی‌طلبان بلوچ و پشتون پاکستانی حمایت کردند، رهبران آن‌ها را در کابل جای دادند و دشمنی با پاکستان را در دستور کار سیاست خارجی‌شان قرار دادند. پایان این دوره نیز برای افغانستان خونین بود: جنگ در سراسر افغانستان شعله‌ور شد، بنیادگرایی در این سرزمین به تمام معنا ریشه گرفت و نهادهای ملی فروپاشید‌.

این‌ها درس‌های روشنی از تاریخ است. هرباری که حاکمان کابل بر طبل دشمنی با پاکستان کوبیده‌ و نسبت به سرزمین‌های آن‌سوی دیورند ادعای ارضی داشته‌اند، افغانستان در اثر مداخله پاکستان و استفاده ابزاری آن کشور از بنیادگرایی، داشته‌هایش را از دست داده و بیش‌ از گذشته در ویرانی و جنگ فرو رفته است. با این وصف، نمی‌توان فهمید که چطور ارگ‌نشینان از این تجربه‌ها چشم‌پوشی می‌کنند و چون گذشته برای‌شان لباس «قهرمان دیورندخواهی» می‌دوزند.

واقعیت این است که افغانستان در دشمنی با پاکستان داشته‌هایش را از دست داده است. تداوم این دشمنی، جز این‌که ویرانی‌های بیش‌تر به بار آورد و جنازه‌های بی‌شمار روی دوش افغانستان بگذارد، نتیجه دیگری ندارد. فهم این واقعیت، از آب خوردن هم ساده‌تر است. مضاف بر این، برای حل منازعه دیرپای این سرزمین، همراهی و هم‌گرایی منطقه‌ای و جهانی و به ویژه همکاری صادقانه پاکستان یک ضرورت انکارناپذیر است. این همراهی و هم‌گرایی با اتخاذ سیاست‌ آینده‌نگرانه و حسن هم‌جواری شکل می‌گیرد. شعار دشمنی سردادن، تنش‌ها را بیش‌تر می‌کند و امید به گفت‌وگوهای صلح را به صفر می‌رساند. حکومت باید از موضع‌گیری‌های ضد‌ونقیض خودداری کند و با درک وضعیت، در خلق و تقویت اجماع منطقه‌ای و جهانی برای صلح، از هیچ تلاشی فروگذار نکند. عصر قهرمان‌تراشی گذشته است؛ نباید کسی به خاطر مصلحت خود، کشور را بیش‌ از این در یگ دور باطل درگیر کند.