میراث آمریکا در افغانستان چیست؟

نیروهای آمریکایی روز جمعه گذشته دوم جولای/ژوئیه در برابر چشمان حیرت‌زده گروهی از سیاستمداران و مردم افغانستان پایگاه استراتژیک بگرام در شمال کابل را به صورت کامل تخلیه کردند و مهمترین پایگاه نظامی غرب، در جنوب آسیا و آسیای میانه به نیروهای امنیتی افغانستان تحویل داده شد.

این رویداد که به گفته لیزدوست، خبرنگار ارشد بین‌المللی بی‌بی‌سی “سردسته تحولات” این روزهای افغانستان به شمار می‌رود، تقریبا همه از جمله شماری از سیاستمداران افغانستان مثل حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین و امرالله صالح، معاون فعلی رئیس جمهوری افغانستان را در این مورد غافلگیر ساخت که آمریکا تصمیم به خروج کامل از افغانستان را گرفته و در حال اجرای آن است.

آقایان کرزی و صالح در گذشته بارها گفته بودند که حرف‌های رهبران آمریکا در مورد خروج کامل نیروهای این کشور از افغانستان “تبلیغاتی بیش نیست و به دلیل اهمیت استراتژیک افغانستان، آمریکا هرگز این کشور را به صورت کامل ترک نخواهد کرد.”

پایگاه بگرام در حالی تخلیه می‌شود که در هفته‌های اخیر پیشرفت‌های گروه طالبان در ولایت‌های شمال و شمال‌شرقی افغانستان با سرعت باورنکردنی ادامه دارد و در کل این گروه مدعی است که از ۴۲۱ ولسوالی/شهرستان این کشور، بیشتر از ۱۵۰ ولسوالی را به صورت کامل به تصرف خود در آورده‌اند.

مقامات دولت افغانستان می‌گویند که خروج کامل نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان تاثیرات “تاکتیکی و روانی” روی نیروهای امنیتی افغانستان گذاشته و به زودی با تقویت دوباره “روحیه نیروهای امنیتی” ولسوالی‌های از دست رفته به خصوص در شمال و شمال‌شرق این کشور از کنترل طالبان خارج خواهد شد.

افغانستان
توضیح تصویر،حامد کرزی از جمله کسانی بود که همواره تاکید داشت آمریکا به دلیل “اهمیت افغانستان” هرگز این کشور را ترک نخواهد کرد

سفر پر مخاطره ۲۰ سال گذشته

در سال ۲۰۰۱ وقتی آمریکا در راس ائتلاف بین‌المللی و در پی حملات یازدهم سپتامبر به افغانستان حمله کرد، افغاستان تحت حاکمیت تندروانه طالبان به شدت منزوی بود، جنگ داخلی در مناطق وسیعی شمال افغانستان جریان داشت، شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی کشور در پایین‌ترین سطح ممکن قرار داشت و زنان از عرصه زندگی عمومی ناپدید بودند.

پس از ورود آمریکا به افغانستان و با سقوط رژیم طالبان، امیدهای زیادی جوانه زد مبنی بر اینکه پیشرفته‌ترین کشورهای جهان تحت رهبری آمریکا، افغانستان را طی چند سال آینده به صورت بنیادی متحول خواهند ساخت و دیگر در سایه حمایت آمریکا و ناتو افغانستان به امنیت و ثبات دایمی دست خواهد یافت.

شهروندان عادی افغانستان در سال ۲۰۰۱ پس از دو دهه تجاوز خارجی و جنگ داخلی، به شدت خسته و مانده بودند؛ ولی تحولات آن سال آرزو را دوباره در آنها زنده کرده بود.

طبق آمار رسمی، در این ۲۰ سال آمریکا حدود ۸۵۰ میلیارد دلار در افغانستان مصرف کرده که حدود ۱۷۰ میلیارد آن روی بازسازی در این کشور هزینه شد.

بازسازی یا نوسازی ساختمان‌های دولتی، مدارس، دانشگاه‌ها، جاده‌ها و شاهراه‌ها و شفاخانه‌ها آغاز شد، دختران به مکتب بازگشتند و زنان هم اجازه حضور در زندگی عمومی یافتند، رسانه‌های آزاد ایجاد شد، پول جدید در کشور ضرب و چاپ شد و روندهای دموکراتیک هم هرچند نوپا و شکننده، شکل گرفت.

این سفر ۲۰ ساله افغانستان اما مملو از دشواری‌ها، اشتباهات، بی‌تجربگی‌ها، فساد گسترده، اختلافات عمیق کلاس سیاسی در کابل، ناتوانی و بی‌توجهی آمریکا و متحدانش، دخالت‌های کشورهای همسایه و بالاخره بالا گرفتن دوباره شورش طالبان بود.

حالا که نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان خارج شده، میراث آمریکا از نظر سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی در این کشور چیست؟

این سوال را با چهار کارشناس امور افغانستان در میان گذاشتم:

‘میراث زودگذر، شکننده و بی‌دوام’

ویدا مهران، استاد دانشگاه اکستر بریتانیا

از نظر سیاسی آمریکا یک نظام نیم‌بند و شکننده دموکراتیک بر اساس مولفه‌ها‌ی چون انتخابات، آزادی بیان، و ارزش‌های حقوق بشری را به میراث گذاشته است. گسترش بی‌رویه فساد اداری و قدرتمند ساختن جنگ‌سالاران در بیست سال گذشته از دیگر ویژگی‌های میراث آمریکا است که برگشت نظام جنگ‌سا‌لاری بعد از خروج نیروهای بین‌المللی در افغانستان را تسهیل می‌کند.

رشد اقتصادی افغانستان در دو دهه گذشته، اقتصاد بازار آزاد که منجر به ثروت‌اندوزی طبقه ثروتمند و گسترش شکاف اقتصادی بین ثروتمندان و فقرا در جامعه شد و وابستگی افغانستان به کمک‌های بین المللی و تلاش برای استخراج معادن که نفع اندکی هم برای مردم افغانستان داشت، میراث اقتصادی آمریکا در افغانستان است.

بلند رفتن سطح سواد، دسترسی همگانی به خدمات صحی (بهداشتی) و آموزش، بلند رفتن سطح آگاهی عامه، آزادی رسانه‌ها و آزادی بیان دستاوردهای اجتماعی بجا مانده از دخالت آمریکا در افغانستان است.

از نظر امنیتی شکل گرفتن ارتش و پلیس ملی افغانستان دستاورد عظیمی است اما مایه ناامیدی است که با وجود میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری و بیست سال تجربه جنگ و آموزش محاربوی، ارتش افغانستان این روزها بدون مقاومت در حال واگذاری شمار زیادی از ولسوالی‌ها به طالبان است.

در نهایت میراث آمریکا در افغانستان در تمام عرصه‌ها زودگذر، شکننده و بی‌دوام است.

فردین هاشمی
توضیح تصویر،فردین هاشمی

‘برای حفظ میراث آمریکا به تداوم نیاز است’

فردین هاشمی، رئیس مرکز مطالعات توسعه افغانستان

اگر از بعد اقتصادی میراث آمریکا را در افغانستان نگاه کنیم، حجم کمک‌های فراوانی که به اقتصاد افغانستان شد، اگر بسترهای مناسب می‌بود و به سمت یک اقتصاد تولیدی می‌رفتیم، طبیعتا حالا فضای افغانستان به شدت متفاوت بود. ولی اساسا چون اقتصاد افغانستان یک اقتصاد جنگی بود و مسایلی مثل تولید مواد مخدر، ناامنی‌ها، توزیع نابرابر ثروت و فساد وجود داشت، بنا این کمک‌ها منجر به یک اقتصاد تولیدی نشد. با این وجود در ۲۰ سال گذشته شاهد رشد اقتصادی بالا در افغانستان بودیم. بعضی از عناصر رفاه در جامعه ایجاد شد و سطح زندگی خیلی از مردم تغییر کرد.

موضوع امنیت در افغانستان سه محور اساسی دارد؛ بعد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی که میراث آمریکا در این عرصه در بعد بین‌المللی آن مطرح است. کمک‌های آمریکا و متحدان آن ارتقای زیادی در ارتش افغانستان نسبت به بیست سال گذشته ایجاد کرد ولی نکته اساسی این است که تداوم این روابط امنیتی با نیروی امنیتی افغانستان چگونه خواهد بود. موضوع تداوم کمک‌ها و همکاری‌های امنیتی آمریکا با افغانستان سرنوشت امنیت افغانستان را رقم خواهد زد.

در عرصه سیاسی، تلاش برای ایجاد یک دموکراسی در افغانستان بیشتر به دلایل داخلی منجر به شکست شد. آمریکا به باور من نتوانست به ایجاد یک دموکراسی بنیادین در افغانستان کمک کند، هرچند که ایجاد دموکراسی در یک کشور منوط است به نیازهای آن جامعه و تلاش‌های نخبگان سیاسی و مردم آن جامعه برای رسیدن به دموکراسی. با این وجود آمریکا به عنوان جایگاه بلندی که در افغانستان برای خود ایجاد کرده بود، می‌توانست کمک موثرتری برای ایجاد دموکراسی دوامدار در افغانستان بکند.

از بعد اجتماعی، حضور آمریکا به باور من خصوصا کمک‌های اقتصادی این کشور به ایجاد یک طبقه متوسط نسبتا قوی در افغانستان منجر شد، که می‌توانست نیروی اصلی محرکه توسعه کشور باشد اما از سال ۲۰۱۴ ما شاهد بودیم که این طبقه متوسط و عمدتا تحصیل‌کرده از افغانستان خارج شد و در شرایط حاضر بخش عمده طبقه متوسط که امیدهای زیادی به آنها وابسته بود، افغانستان را ترک کرده‌اند.

در پهلوی آن کمک‌های کلان اقتصادی آمریکا از لحاظ اجتماعی منجر به شکل‌گیری یک طبقه مرفه هم شد که این طبقه در بخش‌های زیادی با اقتصاد مافیایی در افغانستان مرتبط است. در عین زمان با مهاجرت طبقه متوسط از افغانستان روز به روز بر تعداد افراد طبقه فقیر و کسانی که زیر خط فقر هستند، افزوده می‌شود.

نکته دیگر در بعد اجتماعی، بالا بردن نقش زنان در افغانستان است که در بعضی از موارد کارهای بنیادی صورت گرفته است و آگاهی خوب به زنان داده شده و در موارد دیگر بیشتر نقش نمادین داشته. رشد رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیداری، شنیداری از دیگر مواردی است که جز میراث ایالات متحده در افغانستان به شمار می‌روند.

ولی به عنوان جمع‌بندی باورم این است که در هر چهار عرصه، نیاز به تداوم وجود دارد، در غیر آن می‌شود گفت میراثی که آمریکا در افغانستان از خود بجا گذاشته، موقتی است و پایدار و با ثبات نخواهد بود.

‘هیچ میراثی باقی نخواهد ماند اگر خروج مسئولانه نباشد’

هاشم وحدتیار، رئیس موسسه امور جهانی در واشنگتن

بعد از حادثه یازدهم سپتامبر هر انکشافی را که امروز در افغانستان می‌بینیم، میراث آمریکا و متحدانش است. نهادهای ارتش ملی، امنیت ملی و پلیس ملی، با ظرفیت، کیفیت و کمیتی که وجود دارد، توسط آمریکا ساخته شده است.

از نقطه نظر سیاسی، احزاب، حرکت‌های مدنی، آزادی بیان، دموکراسی، زعامت کشور براساس رای مردم، پارلمان و آزادی زنان، اینها همه میراثی است‌ که آمریکایی‌ها و متحدانش در افغانستان پشت سر خود بجا می‌گذارند.

اما هیچ کدام از اینها باقی نخواهد ماند، هیچ میراثی باقی نخواهد ماند، اگر از این میراث‌ها حفاظت نشود و خروج جهان از افغانستان مسئولانه نباشد.

تابش فروغ
توضیح تصویر،تابش فروغ

‘میراثی با تناقض درونی که منجر به عقبگرد استراتژیک می‌شود’

تابش فروغ، پژوهشگر روابط بین‌الملل در نیویورک

میراث آمریکا در افغانستان، میراث یک تحول ناپایدار است. عناصری از این میراث افغانستان را عمیقا از منظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متحول کرد. بدون آمریکا چنان دگر‌گونی‌هایی نه ممکن بود، نه شدنی. تناقض درونی میراث آمریکا در افغانستان این است که در خودش همزمان عناصری را پروریده که می‌تواند ثبات و تداوم آن‌چه به دست‌آمده را به خطر بیفکند و منجر به عقب‌گرد استراتژیک در بعد اقتصادی، سیاسی و نظامی شود.

در حالی که مثلا افغانستان در نتیجه حمایت و‌ دخالت آمریکا از انزوای مطلق جهانی بیرون کشیده شد؛ صاحب دولت و حاکمیت نیمه دموکراتیک شد و نسلی از افغان‌ها صاحب سواد و مدعی شهر‌وندی دموکراتیک شدند، با رفتن آمریکا بیخ و‌ بن این دستاوردها سست شده است.

افغانستان امروز صاحب یک‌ ارتش نیرومند است، اما دشمنان نیرومندی نیز دارد. جامعه مدنی و‌ رسانه‌های افغانستان گام‌های رو به جلو داشته‌اند اما همزمان خطر خفقان و دگم‌اندیشی آن‌ها را تهدید می‌کند؛ چرخ تجارت و سرمایه بطی اما می‌چرخد، ولی می‌تواند از کار بیفتد.

از این رو، میراث آمریکا نه به دلیل ناکارآمدی در ایجاد تحول بلکه در عدم تضمین تداوم تحولات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی پس از ۲۰۰۱ در افغانستان به عنوان یک میراث شکننده و‌ شاید هم ناکام شناخته شود.