نظم آینده جهان؛ درگیری‌های منطقه‌ای تشدید خواهد شد

✍️عبدالصبور ستیز

گذار از یک نظم بین‌المللی به نظمی نوین، در واقع حرکت به سمت تثبیت ایده‌ها، ایدیولوژی‌ها و یا هویت‌های معین با تکیه بر مولفه‌های مادی قدرت و جایگاه جهانی بازیگران نو‌ظهور یا ناراضی از وضع موجود است. در واقع با سر‌آوردن منتقدان و مخالفان نظم موجود، بحث تغییر در نظم و دوران گذار آغاز می‌شود. تلاش‌ها برای تغییر نظم موجود، می‌تواند به تکامل یک نظم یا فروپاشی آن منجر شود.

در صورتی که قدرت‌های سازنده و حافظ نظم موجود بتوانند با مخالفان مصالحه کنند و هنجارهای موجود را بازسازی نمایند، تکامل نظم اتفاق می‌افتد؛ اما اگر مخالفان این توان را داشته باشند که بنیان‌های نظم موجود را به چالش بکشند و ارزش‌ها، قواعد و رویه‌های موازی جای‌گزین کنند، تغییر نظم صورت می‌گیرد. بنابراین، دگرگونی نظم علاوه بر تغییرات در توزیع قدرت، نیازمند تغییرات چشم‌گیر در اهداف و ارزش‌های مشترک، قواعد بازی و ساختار‌های اجتماعی جامعه بین‌المللی است.

دوران گذار معمولاً با سطحی از درگیری بین دولت‌های بزرگ و ظهور بازیگران جدید با طرح نظم‌های بدیل همراه است. با این حال، گذار می‌تواند تدریجی یا ناگهانی و خشونت‌آمیز یا مسالمت‌آمیز باشد. جنگ‌های جهانی اول و دوم گذار تدریجی و بیش‌تر خشونت‌آمیز بود، در حالی که فروپاشی نظم دو‌قطبی ناگهانی و کم‌تر خشونت‌آمیز بود.

بحران‌ها، درگیری‌ها و جنگ‌هایی که در حال حاضر در جریان هستند، نشان می‌دهند که چشم‌انداز ژیوپلیتیکی جهان در سال‌های اخیر عمیقاً تغییر کرده است و رقابت قدرت‌های بزرگ در مناطق مختلف مجدداً نقش تعیین‌کننده‌ای در تحولات بین‌المللی ایفا می‌کند. روندها و تحولات اخیر، از جنگ غزه و جنگ اوکراین گرفته تا رقابت ایالات متحده و چین، نمونه‌هایی از همین تغییرات اساسی در ژیوپلیتیک جهانی است.

بر همین اساس، وقوع یک درگیری پایدار بین غرب و رقبای آن ـ به‌ویژه چین، روسیه و جهان اسلام ـ محتمل به نظر می‌رسد. با تشدید شکاف‌های جهانی، ممکن است یک بازسازی ژیوپلیتیکی عمیق و به تبع آن گذار به یک نظم جدید جهانی، در حال شکل‌گیری باشد.

قدرت‌های بزرگ کنونی منافع مشترکی در حفظ برخی ساختار‌های شکل‌گرفته پس از جنگ جهانی دوم از جمله حق وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد، رژیم‌های بین‌المللی کنترل تسلیحات و… دارند و تمایل آن‌ها به مصالحه در موضوع‌های مختلف بیش‌تر از تمایل به درگیری است. در عوض، رقابت قدرت‌های بزرگ برای حفظ یا تغییر نظم به نفع خود به‌صورت گسترش حوزه‌های نفوذ و درگیری‌های غیر‌مستقیم یا نیابتی در مناطق مختلف و با طی روندهای بلند‌مدت، صورت می‌گیرد. نوع رقابت کشورهای غربی و روسیه در جنگ‌های سوریه و لیبیا و همچنین جنگ اوکراین دال بر این موضوع است.

از همین رو، فراتر از تغییرات درون‌سیستمی نظم جهانی که به نظر می‌رسد رقابت چین و امریکا باعث ایجاد آن می‌شود، تغییرات منطقه‌ای مهمی نیز امکان‌پذیر است.

در حالی که شکل‌گیری بسیاری از کشورهای منطقه نتیجه فرآیند گذار در نظم بین‌المللی و فروپاشی نظم چند‌قطبی قبل از جنگ جهانی اول بوده است و در نظم دو‌قطبی بعد از جنگ جهانی دوم نیز کشورهای منطقه (به جز ایران پس از انقلاب اسلامی) در یکی از دو بلوک شرق و غرب قرار داشتند، تغییرات در سطح سیستمی طبیعتاً به منطقه نیز سرایت می‌کند.

برخی تغییرات در سطح منطقه هم اکنون با افزایش بازیگری چین، به‌ویژه پس از میانجی‌گری این کشور در توافق میان ایران و عربستان، نمایان شده است. این اقدام چین در واقع نوعی کودتا در منطقه غرب آسیا محسوب می‌شود که می‌تواند نظم منطقه‌ای و نقش ایالات متحده در این منطقه را به‌صورت چشم‌گیری تحت تاثیر قرار دهد.

بنابراین، در حالی که احتمال جنگ مستقیم بین قدرت‌های بزرگ برای تغییر نظم جهانی اندک ارزیابی می‌شود، تلاش فزاینده این قدرت‌ها برای کسب یا حفظ نفوذ در مناطق مختلف، احتمال تشدید درگیری‌های منطقه‌ای را افزایش می‌دهد.