صادق خرازی : من کشاورز هستم

 نگاه نو-  ایسنا:  یک خبرنگار خارجی گفت شما برای سوریه خیلی تلاش کردید، من گفتم ما برعکس فکر می‌کنیم؛ سوریه برای ما خیلی تلاش کرد. قبل از اینکه این‌ها سوریه را وارد جنگ داخلی کنند، جبههالنُصره به سوریه پیغام داد کسری‌هایت را می‌دهیم و سرمایه گذاری خارجی را برائت تأمین می‌کنیم؛ اما فقط به ایران، حزب‌الله و مقاومت کار نداشته باش. شبیه این پیام را به عراق داده بودند؛ سوریه هم می‌توانست مثل عراق برود. بشار مردانگی کرد و قبول نکرد. کسی این زاویه را نمی‌بیند و فقط می‌گویند ایران برای کمک به سوریه رفته است.
 ما میله امنیتی خودمان را بغل گوش اسرائیل کوبیدیم؛ این وقایع اتفاقات مهمی برای تاریخ ایران است.
حالا دلار گران شده است؛ بله اما موضوعی است که می‌گذرد. این موضوع در برابر قدرتی که ایران برای خود اختیار کرده است، چیزی نیست.
 در مناطق سنی نشین عربستان؛ طرفداران جمهوری اسلامی امروز بیش‌تر از طرفداران سعودی هستند. تکلیف مناطق شیعه نشین هم که روشن است. من اخیراً در یکی از کشورهای عربی بودم، در راه فرودگاه راننده از من پول نگرفت؛ چرا که من ایرانی بودم.
 همه جای دنیا درصدی از تورم وجود دارد، محال است، کشور در حال توسعه را پیدا کنید که بدون تورم توسعه پیدا کرده است. تصمیماتی که دولت گرفت در این زمینه درست نبود. وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های اقتصادی باهم و با نهادهای دیگر هماهنگ نبودند. یک بحران وجود داشته و آن تصرف در منابع مالی بود. چهار دولت مثل هم عمل کردند خصوصی سازی نکردند، بلکه خاص سازی کردند.
 پتروشیمی هم قصه پر غصه‌ای است. خوراک پتروشیمی را به قیمت مفت می‌گیرند و صادر می‌کنند، بعد فاکتور را کمتر می‌گیرند و همان پول را مجدد وارد ایران می‌کنند، این کار جنایت است.
 من کشاورز هستم؛ با وجود اینکه پدرم روحانی است، اما کشاورز زاده محسوب می‌شوم. کشور هلند ۱۲ درصد بزرگ‌تر از سه استان شمالی ما است. میزان بارش این سه استان هفت الی هشت درصد از استان بیش‌تر است. از لحاظ اقلیمی هم مثل هم هستند. هلندی‌ها با اقیانوس می‌جنگند که آب کشورشان را نگیرد؛ اما سال گذشته نزدیک ۵۰۰ میلیارد دلار صادرات داشتند؛ اما در استان مازندران ما بحران اشتغال بی داد می‌کند.
 نابود کننده اقتصاد، کشاورزی است. اقتصادِ کشاورزی ما یعنی امنیت غذایی مردم. دولت فاقد نظارت بر این حوزه است. سیب زمینی را کیلویی ۵۰۰ تومان می‌فروختند یک دفعه معاون وزیر، صادرات سیب زمینی را باز می‌کند؛ با این تصمیم ۲۸ کارخانه سیب‌زمینی که در کشور باز شده بود بسته می‌شد. الان سیب زمینی ۵,۰۰۰ تومان است. به کشاورز که چیزی نمی‌رسد. دلالان مردم را بیچاره کردند. تخم مرغ را یک هفتم قیمتی که در ایران است می‌توان خرید. گوشت را یک پنجم قیمت فعلی باید به مردم داد. چون فاقد مدیریت هستیم، متأسفانه دچار فقر بینش در زمینه اقتصادی شده‌ایم.
 باید به خبرنگاران که حامل افکار عمومی جامعه هستند امنیت ماهوی بدهد. کلید خبرنگار به عنوان کسی که امینت دارد باید به هر قفلی بخورد. همان طور که عقیده داریم کلید دستگاه قضائی باید به هر قفل زنگ زده‌ای بخورد.
 حزب ندا هم یک پدیده بود. ندا در دوران مهجوری اصلاحات روی کار آمد. ندایی‌ها جوان‌هایی بودند که آسیب خورده بودند و به اصالت انقلاب و نظام باور داشتند.
شما ادبیاتی که از سال ۸۸ تا ۹۲ در کشور بود را یک بررسی تاریخی کنید؛ ادبیات حاکم گاهی براندازانه، گاهی نفی، گاهی قهر و بریدگی بود. هنوز هم این تفکرات وجود دارد. اصلاح‌طلبان در اصل نظام مشکلی ندارند؛ فقط ممکن است در حوزه‌های داخل نظام مثل رهبری، نهادهای نظارتی و امثال آن مشکل داشته باشند.
 روزی که ندا شکل گرفت، همه جور توهینی به ما کردند. ما چند حرف داشتیم یک، اصلاحات پوست اندازی شود، حالا همه آن‌هایی که به ما بد و بیراه می‌گفتند هم همین حرف را می‌زنند. مگر ما در آغاز تأسیس ندا همین را نگفتیم؟ همه کسانی که می‌گفتند ادبیات اصلاحات باید اصلاح شود به ما بد و بیراه می‌گفتند. تصورشان این بود که ما مأموریتی داشته‌ایم در حالی که ما الهام گرفته از تفکرات جوانان بودیم. در مسیر کار نشان دادیم اهل دور زدنو چشم بستن به روی اتفاقات نیستیم. در هر واقعه جتماعی و سیاسی بیش از هر حزبی حساسیت نشان دادیم.
برای ما مشکلات اساسی ایجاد کردند؛ بدگویی، هتاکی، ناجونمردی ها را از کسانی دیدیم که خود پر از ایراد بودند. ایرادهای ما را فریاد زدند در حالی که اگر قرار بود ایراد خودشان گفته شود سنگ روی سنگ بندنمی شد.