حاشیهای بر مصاحبه احمد مسعود
در این روزها مردم عادی در افغانستان بهشدت احساس درماندهگی و استیصال میکنند. در یک سال اخیر، حوادث دردناک و تکاندهندهای اتفاق افتاد که همه ملت را درگیر خود ساخت و به یکبارهگی بدبختی و مصیبت را بر سر مردم آوار کرد. در چنین اوضاعی، مردم به هر صدایی که به آنها امید و قوت قلب دهد، علاقه نشان میدهند و در این میان، گاهی از روی ناچاری برای دستیابی به آب به دنبال سراب میدوند.
بهتازهگی مصاحبه احمد مسعود با تلویزیون فارسی بیبیسی منتشر شده است. این مصاحبه مفصل است و در آن مسایل متعددی مورد بحث قرار گرفته است. معتقدم که با تسلط طالبان بر افغانستان، مردم در وضعیتی بهشدت شکننده و حساس قرار گرفتهاند و همانگونه که حرکتهای اندیشیده در جهت نجات ملت از این ورطه هولناک قابل تقدیر و ستایش است، رویکردهای ناسنجیده و اشتباهآمیز میتواند آزادی ملت افغانستان را برای سالها به تعویق بیندازد. در اینجا میخواهم به بعضی از اشتباهات احمد مسعود که از لابهلای این مصاحبه خودنمایی میکند، بپردازم. جوانب مثبت مصاحبه را دیگران شکافتهاند و من نیازی به پرداختن به آن نمیبینم.
شایسته است درباره مصاحبه اخیر رهبر «جبهه مقاومت ملی» به دو سه نکته اشاره کنم:
- احمد مسعود در این مصاحبه هیچ اشارهای به قومگرایی و تاجیکستیزی یا هزارهستیزی طالبان نکرد و از این نگفت که در طول ۱۱ ماه، افراد پرشماری در پنجشیر، بغلان، کابل و بلخاب، صرف به علت ویژهگیهای قومی و هویتی خود به گلوله بسته شدند، مورد شکنجههای هولآور قرار گرفتند و بازداشت شدند. شاید او تصور میکند که این کار، وی را کوچک میکند و از سطح یک رهبر ملی و افغانستانشمول تنزل میدهد. نمیدانم این چه ملیگرایی است که لازمهاش بستن چشمان در برابر مظالمی است که طالبان به انگیزههای قومی و مذهبی مرتکب میشوند؟ محکوم کردن جنایتهایی که براساس گرایشهای قومی روی میدهد، چه منافاتی با ملیگرایی دارد؟ اگر تعریف ملیاندیشی این باشد که جنایت را به نام اصلیاش یاد نکنیم و از عهده تعریف جامع و مانع دشمن بیرون نیاییم و ماهیت کارهای دشمن را بهدرستی نشناسیم، بهتر است هرچه زودتر عطای این قبیل ملیاندیشی را به لقایش ببخشیم. طالبان یک گروه بهشدت قومگرا هستند و و انگیزههای قومی در عملکردشان کاملاً مشهود است. نادیده گرفتن این خصلت طالبان، موجب خواهد شد واقعیتها را بهدرستی نبینیم و اوضاع را به نیکویی نتوانیم تحلیل کنیم. تجارب بیست سال اخیر به قدر کافی عبرتآموز است. رهبران تاجیکان در این بیست سال، برای راضی کردن زعمای قبیلهگرا هر خواری و ذلتی را متحمل شدند و برای خودشیرینی همواره شعار ملیگرایی سر دادند؛ اما در آخر روز رهبران قبیله آنها را به پشیزی نخریدند و طبق محاسبههای خود پیش رفتند. اتفاقاً آن عده از رهبرنماهای تاجیکی که پیوسته میکوشیدند خود را ملیگرا جلوه دهند، در عمل از خانواده خود فراتر نرفتند و حتا قریهگرا هم نبودند تا چه رسد به ملیگرا. حوادثی که منجر به سقوط نظام جمهوری شد، نیز این نکته را به اثبات رساند که این «ملیگراها» بیریشه بودند و در میان مردم جایگاه و پایگاه اجتماعی نیرومند نداشتند.
- اگر قرار است احمد مسعود بهعنوان رهبر مسوول و آگاه از درد و رنج تودهها رفتار کند، لازم است پیش از آنکه حرفی بزند، همه جوانب و پیامدهای سخنانش را بسنجد. بارها اتفاق افتاده که بر زبان آوردن کلمه یا عبارتی از سوی یک شخص تأثیرگذار، پیامدهای زیانباری را به دنبال داشته است. احمد مسعود در این مصاحبه از تواناییهای رزمی جبهه مقاومت با غلو و مبالغه یاد کرد. شاید او گمان میکند برای تضعیف روحیه دشمن، استفاده از این ترفندها سودمند است. با این حال، تجربه یازدهماهه ثابت کرده که بزرگنمایی قدرت نظامی جبهه مقاومت ملی، حتماً مردم عادی را در معرض آسیب قرار میدهد و به جای اینکه به طالبان ضرری بزند، زندهگی مردم عادی را به هم میزند. پیشبینی میشود که در روزهای آینده، طالبان برای یافتن آن سه هزار نیرویی که احمد مسعود در مصاحبهاش مدعی حضور آنها در نبرد علیه طالبان شد، غیرنظامیان را شکنجه و آزار دهند و یا اینکه افراد ملکی را هم در شمار آن سه هزار نفر به حساب آورند و بازداشت کنند و بکشند. جالب این است که ساعاتی پس از پخش مصاحبه احمد مسعود، طالبان با قدرت بیشتر وارد عمل شدند و صدها سرباز خود را به قلههای کوههای پنجشیر، سالنگ و اندراب به منظور محاصره کردن نیروهای مقاومت فرستادند و احتمال دارد بهزودی وارد عملیات شوند. احمدشاه مسعود میگفت: «شما کارتان را کنید، وقتی کار بهدرستی انجام شد، تبلیغات خودبهخود صورت میگیرد.» تبلیغات بدون عمل یا نامتناسب با دستاوردها، ممکن است نتایج معکوس داشته باشد. بعضی از مردم از این میترسند که فاجعه سقوط پنجشیر در ماه سنبله ۱۴۰۰ بازهم تکرار شود. در آن زمان هم رهبران جبهه، با راهاندازی تبلیغات در فضای مجازی و طرح شعارهای پرشور، دشمن را به آوردگاه فراخواندند و خودشان بهسرعت از صحنه گریختند و بدین ترتیب مردم بیچاره را در دهان اژدهای خونآشام تنها و بیپناه رها کردند.
- از اظهارات احمد مسعود برمیآید که جبهه مقاومت ملی در حال حاضر نه از پشتیبانی غالب کشورهای همسایه برخوردار است و نه از حمایت قدرتهای بزرگ جهانی. ناظران این را یکی از نقاط ضعف این جبهه به شمار میآورند. بیاعتنایی نشان دادن به دیدگاههای دولت امریکا در خصوص مسایل افغانستان، نه هنر است و نه به نفع جبهه مقاومت علیه طالبان. شاید طرح شعارهای هیجانآور و برخاسته از احساسات ناب، برای مدتی عدهای از مردم را برشوراند، اما کار استراتژیک و درازمدت را نمیتوان با احساسات سامان داد؛ چون بهزودی سیلی واقعیتهای دنیای بیرحم سیاست نواخته خواهد شد و خیالپردازیها را متوقف خواهد ساخت. ریال-پولیتیک اقتضا میکند که قدرت بزرگ دنیا را که هنوز هم از طریق متحدانش در افغانستان حضور قدرتمند دارد، به هیچ صورت در محاسبات خود نباید نادیده گرفت. احمد مسعود باید در مصاحبهاش با تلویزیون فارسی بیبیسی در این باره توضیح میداد که چرا او در طول چند سال فعالیت سیاسی و اخیراً فعالیت نظامی نتوانسته نهتنها برای خود متحدانی در کشورهای خارجی پیدا کند، بلکه متحدان قبلی را هم از دست داده است. میبایست میگفت که او برای مواجهه با این معضل، چه راهکارهایی را در پیش میگیرد. شرایط افغانستان بهگونهای است که پیروزی برای هر حرکتی بدون حمایت بیرونی اگر ناممکن نباشد، دشوار است. توضیحات احمد مسعود در این زمینه میتوانست هواداران این جبهه را در جریان مسایل پشت پرده قرار دهد و به پرسشهایی که در این زمینه در ذهن دارند، پاسخ ارایه کند. مسعودِ پدر، عادت داشت هر وقت ضرورت میافتاد، هوادارانش را در مساجد یا قشلههای عسکری گرد هم میآورد و با تشریح وضعیت جاری، از برنامههای آیندهاش پرده برمیداشت. این رفتار وی مردم را وامیداشت که به او اعتماد کنند و در زیر پرچمش بجنگند. فعلاً از آنجایی که احمد مسعود در خارج از کشور به سر میبرد، یگانه راه ارتباط وی با تودهها، رسانههای جمعی است. او باید از فرصت پیشآمده در تلویزیون بیبیسی فارسی برای جلب اعتماد مردم و ارایه پاسخ به نگرانیهایشان به بهترین شیوه بهره میبرد.