گنجینه باختر؛ با ارزشترین گنجینه طلایی جهان
گنجینه طلایی باختر ارزشمندترین گنجینه جهان و از جمله یادگارهای دوران یونان باختری به شمار میرود. گنجینه باختر یک گنجینه زیبا و خیلی ارزشمند است که موجودیت آن در بیش از ۲۵ سال مبهم بود و هیچکس نمیدانست که با ارزشترین گنجینه طلایی جهان در کجا است؟
در تاریخ آمده است که در نخستین روزهای سال ۱۹۷۸ میلادی، ویکتور سریانیدی، باستانشناس نامدار دوران شوروی، بالای تپهای در شهر شبرغان ایستاده بود. ناگهان فکری در اندیشه او آمد که همین فکر باعث شد تا بزرگترین گنجینه جهان پس از ۲۰۰۰ سال ابهام، پیدا شود. در جریان ۲۰۰۰ سال، بسیاری از جهانگشایان و شاهان و حتا بسیاری از ماجراجویان به دنبال این گنج در افغانستان میگشتند. اما هیچکس نمیدانست که بزرگترین گنجینه جهان، میراث حاکمیت دوران یونان باختری پس از تصرف اسکندر در کجا موقعیت دارد؟ بسیاری از باستانشناسان در بلخ، به دنبال این گنجینه میگشتند و بسیاری هم به این باور رسیده بودند که وجود چنین گنجی، افسانهای بیش نیست.
ویکتور سریانیدی، باستانشناس نامدار شوروی به این نتیجه رسید که در کنار معبد ۳۰۰۰ سالهای که در کنار تپه طلا قرار دارد، باید گورهایی از شاهان و شاهزادهگان قرار داشته باشد.
در اوایل زمستان ۱۹۷۸ میلادی، افغانستان در یک حالت بسیار بحرانی مانند اکنون قرار داشت، پس از کودتاها و جنگهای چریکی و داخلی، این کشور در حال از دستدادن تمام داراییهای خود در مقابله با دشمنان نظام بود. دقیقاً یک روز قبل از آنکه نیروهای شوروی وارد کشور شوند، سریانیدی توانست با یافتن تکههایی از پارچه طلا، یکی از دو بزرگترین و با ارزشترین گنجینههای طلایی جهان را پیدا کند.
سریانیدی با یک گروه مشترک از افغانستان و شوروی تصمیم گرفتند که این گنجینه بزرگ را از دل خاک نجات دهند. گورها و تابوتها یکی پس از دیگری پیدا میشد، گمان میرود که تمام تحفههای گرانبها و شگفتانگیز طلایی شاهان و شاهزادهگان یکجا دفن میشده است.
اما این آثار بیمانند از طلای ناب از کجا پدید آمده بود؟
بر بنیاد یافتههای تاریخ، تمدن یونان باختری پس از فتح باختر توسط اسکندر مقدونی در سال ۳۲۷ پیش از میلاد، بنا نهاده شد. رفته رفته این منطقه به یکی از مناطق تمدنخیز آن زمان مبدل شد. پس از آن، صحرانشینان جلگههای آسیای میانه به طرف جنوب به حرکت در آمدند. آنان در قلمرو یونان باختری قدرت را به دست آوردند و شاهنشاهی بزرگ کوشانیان را بنیاد نهادند. با گذشت زمان بر تاجرانی که از سوریه به چین سفر میکردند، مالیات وضع کردند و با بازرگانانی که از جاده مشهور ابریشم میگذشتند، به تجارت پرداختند و آنان از این طریق طلای زیادی اندوختند.
حالا تیم مشترک افغانستان و شوروی به سرعت در حال ثبت و عکسبرداری از آثار بودند و در پایان کار، آثار را در یک اتاقک مهرشده که تحت مراقبت جدی قرار داشت، گذاشتند. اما جنگ نگذاشت که باستانشناسان کارشان را تمام کنند؛ آنان در حالی که تازه گور جدیدی را یافته بودند، کاوشهایشان را نیمهکاره رها کردند و با وخامت اوضاع آثار به دست آمده را برداشتند و به کابل بردند. پس از ترک باستانشناسان، این گورها به سرعت تاراج شد، کاوشهای غیر فنی دیگر این منطقه را به کلی ویران کرد و به این ترتیب باستانشناسان موفق به تحقیق درباره سلسله کوشانیان نشدند.
در سال ۱۹۸۹ میلادی، ده سال پس از کشف با ارزشترین گنجینه جهان، اوضاع افغانستان بدتر از هر زمان دیگری بود. نیروهای شوروی افغانستان را ترک کردند، دولت دموکراتیک افغانستان در یک حالت متزلزل قرار داشت و احتمال سقوط و فروپاشی آن متصور بود. در چنین وضعیتی گنجینه طلایی باختر را هم خطر بزرگی تهدید میکرد.
در این زمان، داکتر نجیبالله به فکر حفاظت از بزرگترین سرمایه ملی کشور شد. او در یک عملیات فوق سری، گنجینه طلایی باختر را از موزیم کابل به بانک مرکزی افغانستان برد که در آن وقت در نزدیک ارگ ریاست جمهوری موقعیت داشت و از جمله امنترین مکانها بود.
تمام آثار به دست آمده در میان پنبهها و صندوقهای کهنه گذاشته شد. وقت آن بود که از گاوصندوق دوران داوود خان که آن را یک شرکت آلمانی ساخته بود، استقاده شود. او، گاو صندوق را در بانک مرکزی افغانستان در یک زیرزمین سه طبقهای قرار داد. گاوصندوق دارای هفت کلید بود، چنانچه بدون این هفت کلید امکان بازشدن آن نبود. داکتر نجیبالله، هفت کلید را به اشخاص معتمد خود سپرد و از آنها تعهد گرفت که این کلیدها را به جز رییس جمهور قانونی افغانستان، به هیچکسی ندهند.
اما از این ماجرا اشخاص زیادی خبر نداشتند. شایعه گمشدن گنجینه باختر بالا گرفت. شماری میگفتند که روسها این گنجینه را سرقت کردند و شماری هم میگفتند که داکتر نجیبالله آن را به جهانیان فروخته است. این شایعهها زمانی اوج گرفت که حکومت داکتر نجیب سقوط کرد.
با شدت گرفتن جنگها در کابل، هیچکس نمیدانست که سرنوشت گنجینه باختر چه خواهد شد؟ در نخستین روزهای حاکمیت طالبان، داکتر نجیبالله و برادرش، شاهپور احمدزی اعدام شدند. طلبان تمامی مجسمههای تاریخی و هنری را که به دستشان افتاده بود، نابود کردند. با تخریب تندیسهای بودا در بامیان، دیگر امیدی برای مخفیماندن گنجینه باختر وجود نداشت. طالبان چندین بار به سراغ زیرزمین بانک مرکزی افغانستان رفتند؛ اما نتوانستند قفل گاوصندوق را باز کنند.
سرانجام در دوم می سال ۲۰۰۳، حامد کرزی و اشرف غنی وزیر مالیه وقت، به خزانه بانک مرکزی رفتند. تصوری که آنها داشتند، این بود که در این گاو صندوق به ارزش ۹۰ میلیون دالر شمش طلا وجود خواهد داشت. آنها از کشور آلمان یک تیم خواستند تا گاو صندوق را باز کنند. در این میان، ویکتور سریانیدی با موهای سفید و با گذشت بیش از ۲۵ سال از سرنوشت نامعلوم گنجینه باختر مضطرب بود و نمیدانست چه چیزی در حال وقوع است.
گاوصندوق بزرگ باز شد. در کنار شمشهای طلا، صندوقهای فولادی با مهر داکتر نجیبالله وجود داشت. بعد از اینکه صندوقها گشوده شد، سریانیدی باستانشناس شوروی با حیرت دید که گنجینه باختر در میان آنها حفظ شده است. بعد از این، اکنون گنجینه باختر یک منبع عایداتی برای دولت افغانستان به شمار میرود و پس از سفرهای گوناگون در دور دنیا، حالا در اختیار بانک مرکزی افغانستان قرار دارد.
اما امروزه گنجینه باختر، بزرگترین گنجینه طلایی جهان در معرض تهدیدات قرار دارد. شایعه قاچاق پول از بخش VIP میدان هوایی و خاموششدن کمرههای امنیتی بانک مرکزی افغانستان، نگرانیهایی را در مورد امنیت گنجینه باختر به وجود آورده است.
داکتر نجیبالله اکنون زنده نیست؛ اما ارزش گنجی که او از آن حفاظت کرد، از گنج توت عنخ آمون از فراعنه مصر کمتر نیست.