سناریوهای پیش رو

نگاه نو_ به نظر می‌رسد که طالبان و ایالات متحده در نتیجه‌ی هشت دور گفت‌وگو به توافق رسیده‌اند. قرار است که دیپلمات‌های امریکایی با نماینده‌گان طالبان سندی را که حاوی توافق‌های دو طرف است به زودی امضا کنند. دو طرف زمان، ‌مکان و نحوه‌ی امضای این سند را در هفته‌های آینده هم‌آهنگ خواهند کرد. امضای توافق میان طالبان و امریکا تحول بسیار بزرگ خواهد بود. این توافق به جنگ مستقیم و غیر مستقیم طالبان و ایالات متحده پایان می‌دهد و زمینه را برای خروج نیروهای نظامی ناتو از افغانستان فراهم می‌کند. با امضای توافق میان طالبان و امریکا فصل حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان به پایان می‌رسد. واشنگتن دیگر پرونده‌ی افغانستان را بسته است. هیچ کشوری حتا متحدان بسیار نزدیک امریکا مثل فرانسه نیز دیگر نمی‌توانند روی تصامیم ایالات متحده تاثیر بگذارند. ایالات متحده به این نتیجه رسید که نمی‌تواند طالبان را در میدان نبرد شکست بدهد،‌ به همین دلیل مذاکره کرد تا از جنگ خارج شود. ولی با شروع خروج نیروهای ناتو و امریکایی، ‌چه وضعیتی در انتظار افغانستان است؟ به نظر می‌رسد که با آغاز روند خروج نیروهای نظامی ایالات متحده و ناتو از افغانستان یکی از چهار پنج سناریوی ذیل تحقق خواهد یافت:

سناریوی برگشت به سال ۱۹۹۲:

این سناریو زمانی تحقق خواهد یافت که روند خروج نیروهای امریکایی به بسیار سرعت آغاز شود و مذاکرات‌ میان‌افغانی بی‌نتیجه بماند. یک فرضیه‌ این است ک در آن صورت دونالد ترمپ رییس جمهور ایالات متحده ضریب سرعت خروج را افزایش می‌دهد، ‌کمک‌های مالی به نیروهای امنیتی افغانستان را متوقف می‌کند،‌ سفارت امریکا را در کابل می‌بندد و وضعیتی می‌آفریند که تمام کشورهای غربی افغانستان را ترک کنند. در آن صورت، وضعیتی شبیه سال ۱۹۹۲ تکرار می‌شود، دولت فرو می‌پاشد و جنگ همه علیه همه شکل می‌گیرد.

سناریوی برگشت به سال ۱۹۸۹:

اگر مذاکرات میان‌افغانی به نتیجه نرسد و نیروهای نظامی امریکایی خارج شوند، ‌یک فرضیه این است که دونالد ترمپ زیر فشار کنگره، ‌استبلشمنت و متحدان ایالات متحده، به کمک‌های نظامی و مالی به دولت افغانستان ادامه خواهد داد. در آن صورت سناریوی سال ۱۹۸۹ تکرار می‌شود. در فبروری سال ۱۹۸۹ هم نیروهای نظامی اتحاد شوروی خاک افغانستان را ترک کردند، ‌اما کمک‌های نظامی و مالی شوروی به حکومت داکتر نجیب ادامه یافت. شوروی‌ها هزاران تن مهمات، ‌چند صد هواپیمای جنگی، صدها چرخ‌بال، ‌هزاران تانک و دستگاه‌های پرتاب موشک‌های اسکاد و لونا را پس از عقب‌نشینی، ‌در افغانستان جا گذاشتند تا ارتش حکومت داکتر نجیب بتواند از آن استفاده کند. روس‌ها ذخایر بزرگ مواد غذایی را هم در کابل بر جا گذاشتند تا حکومت وقت بتواند از آن کار بگیرد. کمک‌های مالی شوروی هم به حکومت وقت پس از خروج ادامه یافت. داکتر نجیب توانست که با استفاده از این کمک‌ها حمله‌های تهاجمی اسلام‌گرایان جهادیست را عقب بزند و رهبران آنان را به جان هم بیاندازد. تاریخ نشان داده است که نیروهای شورشی همیشه موفق شده‌اند که زمین را زیر پای نظامیان خارجی در افغانستان داغ کنند و آنان را به عقب‌نشینی وادار سازند، ‌اما به هیچ وجه نتوانسته‌اند که حکومت مورد حمایت قدرت‌های خارجی را سرنگون کنند. پس از خروج نظامی بریتانیا در قرن نزده، ‌نیروهای ضد انگلیسی وقت نتوانستند حکومت‌های آن زمان را که مورد حمایت هند بریتانیایی بود،‌ سقوط دهند،‌ نیروهای جهادیست ضد شوروی در قرن بیست هم نتوانستند که حکومت داکتر نجیب را پس از خروج روس‌ها سقوط دهند. حکومت داکتر نجیب زمانی سقوط کرد که اتحاد شوروی به تاریخ پیوست. جالب این است که حتا روس‌ها هم فکر نمی‌کردند که نجیب در فردای خروج ارتش سرخ دوام بیاورد، ‌ولی حکومت نجیب بیش‌تر از حکومت گرباچف، ‌عمر کرد. حالا بسیار واضح است که در صورت خروج نیروهای ناتو، اگر کمک‌های مالی و نظامی غرب به حکومت افغانستان ادامه یابد، سقوط نظامی اتفاق نخواهد افتاد. در آن صورت افغانستان به سال ۱۹۸۹ بر می‌گردد. در آن زمان ساحه‌ی زیر سلطه‌ی دولت بسیار کوچک بود ولی نیروهای نظامی وقت در دفاع از آن موفق بودند.

سناریوی حل سیاسی:

حل سیاسی زمانی اتفاق خواهد افتاد که مذاکرات میان‌افغانی به نتیجه برسد و توافقی که حاصل می‌شود ضمانتی برای تطبیق آن وجود داشته باشد. در دوران جنگ‌های تنظیمی در کابل هم توافقاتی میان طرف‌های درگیر امضا شد، ولی از آن جایی که آن توافقات تضمینی برای تطبیق نداشت و ضمانت‌کننده‌گان جهانی و منطقه‌ای پای آن امضا نکرده بودند، شکست خورد. اگر مذاکرات میان‌افغانی به نتیجه برسد و قدرت‌های بزرگ تطبیق یک توافق‌نامه‌ی جامع حل سیاسی را ضمانت کنند، ‌در آن صورت روند صلح کلید خواهد خورد و افغانستان فصل جدیدی را در تاریخ سیاسی‌اش تجربه خواهد کرد. بر مبنای پژوهش داکتر عمر صدر در رساله‌ی «حل‌ سیاسی جنگ، الگوهای مختلف» که انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان آن را منتشر کرده است، ‌برای حل سیاسی جنگ و رسیدن به وضعیت صلح‌آمیز الگوهای مختلف وجود دارد؛ تقسیم قدرت میان دولت مرکزی و حکومت‌های محلی بر مبنای توافق حکومت با شورشیان، به اشتراک‌گذاری قدرت در حکومت مرکزی میان دولت و شورشیان،‌ شرکت گروه شورشی در انتخابات‌ها و یا تشکیل اداره‌ی موقت و گذار به یک نظم نو سیاسی، الگوهای حل سیاسی جنگ‌اند. حتا می‌توان ترکیبی از این الگو‌ها را هم تصور کرد. مثلا دولت و شورشیان هم‌زمان به تقسیم قدرت میان دولت مرکزی و حکومت‌های محلی، به اشتراک‌گذاری قدرت در حکومت مرکزی و شرکت در انتخابات‌ها توافق کنند. در حل سیاسی مهم این است که قدرت‌های بزرگ تطبیق آن را ضمانت کنند. داکتر نجیب در ماه‌ها آخر حکومتش پیوسته تاکید می‌کرد که باید قدرت‌های بزرگ برنامه‌ی انتقال قدرت به یک اداره‌ی موقت غیر جانب‌دار و آغاز یک روند مصالحه را تضمین کنند. در آن زمان چنین تضمینی به صورت ملموس به میان نیامد. اگر قدرت‌های بزرگ و سازمان‌های بین‌المللی امکان تطبیق یک توافق جامع صلح را ضمانت کنند، روند حل سیاسی کلید می‌خورد. در حال حاضر حکومت و همه‌ی نیروهای سیاسی تلاش می‌کنند که سناریوی سوم تحقق یابد.

سناریوی طولانی‌سازی عمدی مذاکره و شکست آتش‌بس:

سناریوی چهارم این است که طالبان آتش‌بس را می‌پذیرند ولی مذاکرات میان‌افغانی را عمدا طولانی می‌سازند. در جریان مذاکره آتش‌بس یا از سوی طالبان و یا به صورت تصادفی از سوی نیروهای امنیتی می‌شکند. در آن وضعیت مذاکره متوقف می‌شود، ‌طالبان به میدان جنگ بر می‌گردند و فصل جدیدی از نبرد آغاز می‌شود. ‌در آن وضعیت اگر نیروهای امنیتی افغانستان مورد حمایت مالی و نظامی کشورهای عضو ناتو قرار داشته باشند، طالبان به پیروزی نظامی نمی‌رسند و دوباره به میز مذاکره بر می‌گردند. این وضعیت با سناریوی دوم و برگشت به سال ۱۹۸۹ شباهت دارد.

سناریوی شکست توافق صلح: سناریوی دیگر این است که مذاکرات میان‌افغانی به نتیجه می‌رسد و یک توافق صلح امضا می‌شود. بر مبنای این سناریو توافق صلح تا جایی تطبیق می‌شود ولی در وسط کار نیروهای سیاسی افغانستان با هم به توافق نمی‌رسد، توافق صلح می‌شکند و مرحله‌ی جدیدی از جنگ آغاز می‌شود. این وضعیت شبیه به سناریوی اول و برگشت به سال ۱۹۹۲ است.

رییس‌جمهور غنی و امرالله صالح معاون تکت انتخاباتی ایشان پیوسته می‌گویند که برای تمام سناریوها آماده‌گی دارند. ولی موفقیت نسبی افغانستان بسته‌گی به اتحاد قشر سیاسی دارد. در صورتی که قشر سیاسی متفرق باشد، ضریب تخریبی مداخله‌ی خارجی کاهش می‌یابد. مشکل عمده در حال حاضر این است که نخبه‌گان سیاسی، متفرق و بسیار پراکنده‌اند. فصل انتخابات در کابل،‌ تفرقه‌ی سیاسی را بیش‌تر کرده است. اگر انتخابات ریاست جمهوری در جریان مذاکرات میان‌افغانی برگزار شود و نامزدان بازنده نتیجه را بپذیرند، اتحاد قشر سیاسی به صورت نسبی تامین می‌شود. اگر نامزدان بازنده نتیجه‌ی انتخابات را نپذیرند،‌ مرحله‌ی جدیدی از بن‌بست و پیچیده‌گی سیاسی شکل می‌گیرد. ولی در هر صورت، تحقق سناریوهای اول و آخر بعید به نظر می‌رسد. اتحاد قشر سیاسی در این برهه از تاریخ کشور، بسیار حیاتی است.