افغانستانیها و تهرانیها
درست در اوج درگیریها در کشورهای مختلف جهان، از آمریکا تا اروپا، برسر برخورد اکثریت جامعه با مهاجران و اقلیتهای نژادی، زبانی و …، بیایید نگاهی بیندازیم به نتیجه یک پژوهش درباره برخورد مردم تهران با مهاجران افغانستانی.
این پيمايش با نمونه ۱۱۲۸نفر در زمستان ۱۳۹۸ در ۲۲منطقه تهران با همکاری دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگیِ شهرداری تهران و دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتِ وزارت ارشاد اجرا شده و گزارشی از آن امروز بهقلم آرش نصر اصفهانی، در روزنامه شرق منتشر شد.
1️⃣ آیا تهرانیها تمایل دارند حضور شهروندان افغانستانی در شهرشان ممنوع شود؟
۴۳درصد موافق ممنوعشدن حضور افغانستانیها در تهران و ۴۱درصد مخالفاند.
تمایل به نبودن افغانستانیها در تهران در میان کسانی که تحصیلات کمتری دارند یا ساکنان جنوب خط خیابان انقلاب بهپاییناند، بیشتر است.
در جنوب تهران که مهاجران افغانستانی بیشتری ساکناند، از هردو نفر، یک نفر خواهان ممنوعشدن حضور در تهران برای افغانستانیها است.
همچنین افرادی که گفتهاند مشکلات معیشتی دارند، بیش از دیگران با ممنوعشدن تهران برای افغانستانیها موافقاند.
نکته؛ سه متغیر تحصیلات، پهنه سکونت و پنداشت از وضع معیشتی مستقلا بر موافقت با ممنوعیت اثرگذارند و مثلا نباید اثر زندگی در مناطق جنوبی یا وضعیت معیشتی ضعیفتر را به سبب سطح پایینتر تحصیلات دانست.
2️⃣ مردم تهران موافقاند افغانستانیها به جای زندگی در نقاط مختلف شهر، در محلههای خاص زندگی کنند یا دولت آنها را در محلههای خاص متمرکز کند؟
۴۴درصد تهرانیها، و بازهم بیشتر از میان کسانی با تحصیلات پایینتر و ساکنان جنوب تهران، با این جداسازی موافقاند.
نکته جالب اینجاست افرادی که گفتهاند مشکلات معیشتی دارند اگرچه بیش از دیگران خواهان ممنوعشدن تهران برای افغانستانیها هستند اما بابت تمایل به جداسازی محله افغانستانیهای با دیگر گروههای دیگر تفاوتی ندارند.
و احتمالا بهدلیل هراس آنها از افزایش شمار مهاجران در محله یا محلات کنار محل زندگیشان باشد.
البته یکسوم کسانی که با ممنوعیت حضور افغانستانیها در تهران مخالفاند از تمرکز آنها در محلات خاص دفاع میکنند؛
یعنی با اینکه مخالفتی با حضور آنها در شهر ندارند اما شکلی از کنترل را ضروری میدانند.
3️⃣ نگرش منفی به مهاجران و تمایل به جداسازی را درباره تحصیل کودکان افغانستانی هم میتوان دید
برخی پدرومادرها، نسبتبه حضور کودکان افغانستانی در کلاس درس فرزندان شان معترضاند که گاهی به جداشدن کلاسها منجر میشود.
۴۰درصد تهرانیها معتقدند افغانستانیها باید در مدرسه ویژه خودشان درس بخوانند اما ۵۲درصد مخالف جداسازی دانشآموزان افغانستانیاند و زنان بیش از مردان از تفکیک مدارس دفاع میکنند.
در پهنه جنوب تهران نیمی مدافع تفکیک و نیمی مخالفاند اما در پهنه شمال نسبت دو به یک به نفع مخالفان جداسازی مدارس است.
۴۶.۵درصد مردم تهران درباره همسایهشدن با یک خانواده افغانستانی موافق بودهاند.
آنانکه گفتهاند مشکل معیشتی دارند کمتر از دیگران به همسایگی با یک مهاجر افغانستانی راغباند.
نکته؛ پس؛ نگرش ضدمهاجر در آنهایی که تحصیلات کمتری دارند و فقیرترند قدرتمندتر است.
احتمالا یکیاز دلیلهای این نگرش منفی، تصور اینگروه از مردم از افغانستانیها بهعنوان یک تهدید اقتصادی است.
رقابت شغلی و احساس زیاندیدن از هزینهکردن منابع عمومی برای مهاجران دو شکل اصلی این تهدید اقتصادی به شمار میآید. کارگران ایرانی شاید مهاجران افغانستانی را عامل بیكاری خود بدانند.
کارگر افغانستانی بابت موقعیت ضعیفتر و نداشتن حمایت قانونی، هزینه کمتری برای کارفرمای ایرانی دارد و همین، عامل ایجاد رقابت و تنش بر سر فرصتهای محدود شغلی است؛ رقابتی عمدتا بر سر مشاغل کارگری ساده یا با مهارت کم که در مناطق فقیرنشین گاهی تا سر حد یک نبرد تمامعیار بر سر بقا پیش میرود.
حدود ۴۰درصد، افغانستانیها را عامل بیكاری ایرانیها میدانند و همین نسبت هم مخالف این گزارهاند.
افراد با تحصیلات پایینتر، افراد ساکن پهنه جنوب تهران و آنهایی که گفتهاند مشکل معیشتی دارند بیشتر از دیگران افغانستانیها را عامل بیكاری میدانند.
4️⃣همبستگی آماری بالا میان نگرش مثبت به ممنعیت و پنداشتن مهاجران بهعنوان عامل بیكاری شاهد دیگری بر رابطه میان رقابتهای اقتصادی و نگرشهای ضدمهاجر است.
تهدید اقتصادی ناشی از هزینهکردن منابع عمومی کشور برای مهاجران نسبت به تهدید ناشی از بیكاری در میان ساکنان تهران ضعیفتر است.
کمتر از یکچهارم شهروندان تهرانی بر این باورند که آنچه حق آنهاست برای آموزش و بهداشت افغانستانیها خرج میشود.
دلیل این تفاوت را میتوان در بیبهرهبودن مهاجران از بسیاری یارانههای آموزش و بهداشت دانست.
5️⃣ تنها ۲۳درصد در تهران شباهت فرهنگی میان ایرانیها و افغانستانیها را زیاد میدانند.
برخلاف انتظار تحصیلات تفاوتی در نگرش به نزدیکی فرهنگی ایجاد نمیکند.
تماس و برخورد میان دو گروه و آشنایی با یکدیگر احتمالا در این شناخت مؤثرتر است؛
نشانه تأثیر این عامل اینکه در منطقه ۲۰ که بیشترین تعداد مهاجران افغانستانی را دارد ۴۰درصد پاسخگویان شباهت فرهنگی میان دو گروه را زیاد دانستهاند.
۴۳ درصد از پاسخگویان افغانستانیها را از نژادی دیگر میدانند.
گروههایی که وضعیت اقتصادی و تحصیلات پایینتری دارند بیشتر به افغانستانیها بهعنوان یک دیگری نژادی نگاه میکنند.
بیش از ۲۸درصد از شهروندان تهرانی ازدواج میان ایرانی و افغانستانی را عامل آلودگی نژاد ایرانی میدانند و یکچهارم تهرانیها هم در این مورد موضعی نگرفتهاند.
آزار جنسی و قتل ستایش قریشی، دختر یک خانواده مهاجر افغانستانی، بهدست یک جوان ایرانی، بسیاری از پیشفرضها درباره مجرمتر بودن ایرانیها یا افغانستانیها را برهم زد.
۵۳درصد از تهرانیها با بازنمایی نادرست رسانهها درباره مجرمبودن افغانستانی همراه نیستند و افغانستانیها را عامل افزایش جرم و جنایت در ایران نمیدانند. تنها ۴.۲درصد پاسخگویان تجربه مزاحمت از طرف یک افغانستانی برای خود یا خانوادهشان را داشتهاند.
7️⃣ پذیرش یا اخراج؟
از شهروندان تهرانی پرسیدهشده چهقدر موافقاند دولت همه افغانستانیها را از کشور خارج کند؟
اینجا هم نسبت ۴۰درصد موافق و مخالف برقرار است. موافقت با اخراج افغانستانیها در میان افراد با تحصیلات کمتر و در ساکنان پهنه جنوب بیشتر است.
تعداد کسانی که حضور مهاجران را در مجموع به نفع کشور میدانند نصف کسانی است که مضرات آن را بیشتر تصور میکنند.
ساکنان پهنه جنوب، افراد با تحصیلات کمتر و کسانی که با مشکلات معیشتی درگیرند بیش از دیگران حضور مهاجران را ضرری برای کشور میدانند.