آموزش و پرورش و خشونت نمادین

✍️ فردین علیخواه

نگاه نو-  “بوردیو” جامعه‌شناس فرانسوی معتقد بود کارکرد نظام آموزشی آن است که دانش آموزان را برای زندگی پس از مدرسه توانمند کند و مهارت‌های لازم برای فرهیخته بودن را به آنها بیاموزد. منظور او از فرهیختگی، کسب منش‌ها و شیوه‌های درک جهان، و مهارت‌هایی بود که با داشتن آن‌ها افراد احساس نکنند که در مقایسه با سایرین چیزی کم دارند.

 مثلا دانش آموزان پس از تحصیل بتوانند به یک زبان خارجی حرف بزنند، وقتی یک تابلوی نقاشی دیدند بگویند که این تابلو در چه سبکی است، اگر به یک موسیقی گوش کردند بگویند که این موسیقی در چه ژانری است، نام سازهای موسیقی را به‌درستی بدانند، با مهارت‌های اجتماعی نظیر ایجاد ارتباط اجتماعی و نیز رفتار در موقعیت‌های اجتماعی مختلف نظیر رستوران یا گالری‌های هنری آشنا باشند. درمجموع توانایی رمزگشایی از عرصه اجتماع و هنر را کسب کنند.

 از نظر او همه دانش آموزان با توان و قابلیت‌های یکسانی وارد نظام مدرسه نمی‌شوند. برخی از آن‌ها از قبل دارای خانواده فرهیخته‌ای هستند و روشن است که اگر در مدرسه چنین چیزهایی به دانش آموزان یاد داده شود توانایی‌های آنان صرفا تکمیل خواهد شد چون از قبل اندوخته‌ای دارند. ولی عده‌ای از دانش آموزان هم هستند که اصلا چنین چیزهایی را در خانواده نیاموخته‌اند و به تعبیری خانواده فقیری داشته‌اند.

 وظیفه نظام آموزش‌‌وپرورش آن است که به این دانش آموزان بیشتر آموزش بدهد تا همسطح دانش آموزان گروه اول شوند. امری که برخی آنرا تبعیض مثبت می‌دانند تا در نهایت دانش آموزان با توانایی‌های مشابهی دوره تحصیل را به اتمام برسانند.

 به‌نظر بوردیو نابرابری موجود در نظام آموزشی فرانسه باعث می‌شود فقرا، با فرهنگ حاکم بر خانواده‌های فقیر وارد و با همان فرهنگ خارج شوند. خانواده‌هایی که پولدارترند فرزندان خود را به مدارس درجه‌یک می‌فرستند و خانواده‌های کم‌درآمد به مدارس ضعیف تر.

 نتیجه آنکه نابرابری از طریق مدرسه مدام بازتولید می‌شود. بوردیو این امر را “خشونت نمادین” می‌داند. یعنی نظام آموزش‌وپرورش به شکل سمبلیک عده‌ای را از گردونه فرهیخته شدن و کسب مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی امروزی کنار می‌گذارد.

 مدرسه در ایران به‌تدریج تبدیل به سیستم تثبیت نابرابری‌های اجتماعی می‌شود. ژن‌های خوب که در خانواده‌هایی با سرمایه فرهنگی و اقتصادی بالا رشد می‌کنند به مدارس خوب می‌روند و می‌شوند وارثان اقتصاد و هنر، و ژن‌های نامرغوب که والدین مرغوبی ندارند به مدارس ضعیف می‌روند و می‌شوند وارثان فقر!