کارکردهای مغزی به واسطه استرس تغییر میکند؛با ترشح نورآدرنالین، انتقالدهندههای عصبی ارتباطات عصبی را فراتر از حد انتظار دگرگون میکنند
محققان با به کار بردن ترکیبی از دستکاری ژنتیکی و اسکن مغز در موشها، دریافتند استرس زنجیرهای از رویدادهای شیمیایی را رقم میزند که به صورت بنیادی نحوه ارتباط شبکههای مغزی را تغییر میدهد.
مینا جزایری- دیوید دیسالوو، همکار ارشد در بخش علمی مجله فوربس، به بررسی تحقیقات صورتگرفته در مورد چگونگی فرایند تغییر کارکردهای مغز به واسطه استرس پرداخته است.
در این گزارش چنین آمده است: نتیجه مطالعهای جدید در زمینه تصویربرداری مغزی به یک سوال بزرگ درباره چگونگی تغییر مغز به واسطه استرس پاسخ داده است. محققان با به کار بردن ترکیبی از دستکاری ژنتیکی و اسکن مغز در موشها، دریافتند استرس زنجیرهای از رویدادهای شیمیایی را رقم میزند که به صورت بنیادی نحوه ارتباط شبکههای مغزی را تغییر میدهد. نتایج این پژوهش درک ما از اختلالات اضطرابی در انسان را افزایش میدهد.
نگاهی عمیقتر به این تحقیق
استرس نقش مهمی در آمادهسازی ما برای واکنش به خطر دارد. هر چیزی که مغز تهدیدآمیز تلقی کند، در کسری از ثانیه ارتباط و فعالیت همزمان شبکههای چندگانه مغزی را رقم میزند. به واسطه نیرویی که سیستم وارد میآورد ما فوراً تصمیم میگیریم از تهدید جان به درببریم.
اما چه چیز ارتباط و اتصال تمام آن شبکههای مغزی به یکدیگر را تسهیل میکند؟ پاسخ به این پرسش درباره مغز آدمی دشوار است، زیرا نیازمند بررسی عملکرد مغز در مواجهه با یک تهدید در کمتر از یک ثانیه است.
برای کمک به حل این مشکل دوستانمان یعنی موشها را مورد بررسی قرار دادیم. محققان مطالعات پیشین را دنبال و تمام تمرکز خود را بر بررسی انتقالدهنده عصبی نورآدرنالین (مخفف نوراپینفرین یک ماده شیمیایی که هنگام استرس مغز را در بر میگیرد) به عنوان تسهیلکننده احتمالی ارتباط شبکههای مغزی معطوف کردند. پیچیدگی این مساله آنجا بود که آنها مغز این جوندگان را از لحاظ ژنتیکی دستکاری کردند تا بتوانند زمانی که نورآدرنالین ترشح میشود، به طور انتخابی آن را کنترل کنند (در مورد مغز انسان این کار امکانپذیر نیست). همزمان با کنترل ترشحات شیمیایی محققان مغز موشها را با استفاده از fMRI اسکن میکردند تا ببینند چه اتفاقی میافتد.
در نهایت آنچه اتفاق افتاد بسیار شگفتانگیز بود؛ ترشح نورآدرنالین مغز موشها را «دوباره سازماندهی» کرد و این امکان را برای شبکههای مغزی فراهم آورد تا فوراً با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اما انتقالدهندههای عصبی تنها موجب تسهیل ارتباط نمیشدند بلکه ارتباطات عصبی را فراتر از آنچه انتظار میرفت دگرگون کردند و سازمان دادند.
نویسنده اصلی این تحقیق والریو زربی، متخصص تصویربرداری مغزی از دانشگاه زوریخ، میگوید: «مشاهده چنین تاثیرات قدرتمندی باورکردنی نبود.»
محققان قویترین تاثیرات این سازماندهیِ دوباره را در بخشهایی از مغز که مسئول پردازش محرکهای حسی (مانند شنوایی و بینایی) است، و در آمیگدال، مرکز سیستم پاسخگویی به تهدیدات در مغز، پیدا کردند.
این مساله برای ما به چه معناست؟
این یافته در زمینه پاسخ به تهدید، برای درک بهتر آنچه استرس بر سر مغز ما میآورد بیشترین نوید را میدهد.
با پذیرش این واقعیت که این تحقیق روی موشها صورت گرفته است، میتوان گفت پویایی ویژهای که در پژوهش مورد مطالعه واقع شده، احتمالاً میان ما و همتایان جوندهمان مشابه است. اگر نورآدرنالین همانطور که مغز موشها را دوباره سازماندهی میکند مغز ما را نیز مجدداً سازماندهی کند، محتمل است که تاثیرات بلندمدت استرس عمیقتر از آن چیزی باشد که تاکنون تصور میکردهایم.
پژوهشهای پیشین ترشح نورآدرنالین را با تغییرات در ارتباطات مغزی مرتبط کردهاند، اما به نظر میرسد ما اثرات آن را دستکم گرفتهایم، به ویژه در قسمت کوچک اما قدرتمند مغزمان که مهمترین جایگاه را در بروز اختلالات اضطرابی دارد: آمیگدال.
دستکم این پژوهش درهای جدیدی را برای درک بهتر تاثیرات استرس حاد و مزمن بر مغز خواهد گشود و میتواند روشهای جدیدی برای تجزیه و تحلیل شرایط اضطرابی، که اکنون شایعترین اختلالات روانی در سراسر جهان محسوب میشوند، پدید آورد