هوش مصنوعی و توازن قدرت
هوش مصنوعی چیست؟ اتفاق نظر گسترده درباره معانی خاص عباراتی نظیر هوش مصنوعی، خودگردان و اتوماسیون وجود ندارد.هوش مصنوعی یعنی استفاده از کامپیوتر برای شبیهسازی رفتارهای انسانها که نیازمند هوش است. به عبارت دیگر، AI را میتوان توانایی عامل مصنوعی برای رسیدن به اهداف در «طیف وسیعی از محیطها» تلقی کرد. سیستمی با هوش مصنوعی با سیستم روبات یا روباتیک فرق دارد، سیستمی که از راه دور هدایت یا خودگردانی میشود.
دو رویکرد اصلی برای AI وجود دارد که به شکلی گسترده درک شدهاند. اول هوش مصنوعی نمادین است خلق سیستم های کارشناسی و قواعد تولید که به ماشین اجازه میدهد مسیرهای رفتاری را نتیجهگیری کند. آی بی ام دیپ بلو ، که گری کاسپاروف را در سال ۱۹۹۷ در شطرنج شکست داد، از رویکرد نمادین استفاده کرد. در مقابل، رویکردهای رایانشی، یا پیوندگرا، برای هوش مصنوعی معمولاً تلاش دارند شناخت مسئله و فعالیت توسط ماشینها را از طریق محاسبه به جای نمایش نمادین ممکن سازند.
هوش مصنوعی میتواند در چند وجه کاربرد داشته باشد. ابتدا، قابل استفاده برای هدایت اشیاء فیزیکی، نظیر سیستمهای روباتیک است، تا بدون نظارت انسانی فعالیت کنند. خواه در تانک، هواپیما یا کشتی، AI میتواند به کاهش نیاز به استفاده از نیروی انسانی، حتی از راه دور، یا به عنوان بخشی از تیمهای ماشین انسان کمک کند. برای مثال، تکنیکهای گروهی معمولاً شامل خلق الگوریتمهای نظارتی هستند که پلتفرمهایی نظیر هواپیمای بیخلبان را هدایت میکند. دوم، هوش مصنوعی میتواند به پردازش و تفسیر اطلاعات کمک کند. الگوریتمهای تشخیص تصویر را میتوان برای برچسب زدن عکسهای تعطیلات و شناسایی محصولات در فروشگاهها استفاده کرد و همچنین در پروژه ماون، برنامه نظامی ایالات متحده که به دنبال توسعه الگوریتمها برای خودکارسازی فرایند تحلیل تغذیه ویدئوی گرفته شده توسط هواپیماهای بیخلبان بود، قابل استفاده است. در حالی که برنامههای کاربردی در هر مورد متفاوت هستند، وظیفه الگوریتمی زیربنایی با شناسایی سریع تصویر و برچسب زدن همخوانی دارد. سوم، سیستمهای AI ناگسترده یا محدود همپوشان قابل استفاده برای شکلهای جدید فرمان و کنترل سیستمهای عملیاتی، شامل مدیریت مبارزه، که مجموعه دادههای بزرگ را تحلیل میکند و برای هدایت فعالیت انسانی پیشبینی انجام میدهد یا اقدام توسط الگوریتمها هستند.
می توان گفت انقلاب در هوش مصنوعی بیشتر شبیه فناوریهای «قادرساز» نظیر موتور احتراقی یا برق است تا اسلحهای خاص و این احتمال می رود که محرکهای اصلی توسعه AI در بخش خصوصی میتواند باعث انتشار سریع برنامههای کاربردی نظامی AI شود، که مزایای بالقوه بیشتر پیشگام بودن برای قدرتهایی نظیر چین و ایالات متحده می باشد و اگر کشورها قادر به هماهنگ شدن با آن نباشند پیامدهای بیشتری برای قدرت نسبی دارد در این تحلیل به بررسی میزان تأثیر هوش مصنوعی بر توازن قدرت بر اساس نظریه ظرفیت پرداخته می شود وبعد از پاسخ به سه سوال به این نتیجه می رسد که رقابت در توسعه AI در جریان است. کشورهای سراسر دنیا به شدت بر روی AI سرمایهگذاری میکنند، اگرچه ایالات متحده و چین ظاهراً پیشقدم هستند.
تئوری ظرفیت یک تئوری ارتباطات مبتنی بر مدلی است که برای توضیح و پیش بینی نحوه یادگیری از برنامه های تلویزیونی آموزشی می باشد. این با ترکیب روانشناسی شناختی و ظرفیت محدود حافظه کاری شکل می گیرد. حافظه کاری به عنوان داشتن منابع محدود برای پردازش اطلاعات خارجی توضیح داده می شود و هنگامی که تقاضا از توانایی ها فراتر می رود ، در این ماده شرکت داده نمی شود. این تئوری نشان می دهد که وقتی محتوای آموزشی با محتوای روایی مماس باشد ، دو منبع اطلاعات با یکدیگر رقابت می کنند.اما ، هنگامی که فاصله بین محتوای آموزشی و محتوای روایی اندک باشد ، این فرایند به جای رقابت برای منابع ، یکدیگر را تکمیل می کنند ، بنابراین احتمالاً فرد بیشتر درک می کند.
در اوایل سپتامبر ۲۰۱۷، رئیسجمهور روسیه ولادیمیر پوتین هوش مصنوعی را از آزمایشگاهها و زیرزمین پنتاگون به خط مقدم سیاستهای بینالمللی آورد. وی گفت «هوش مصنوعی، نه تنها آیندهی روسیه، بلکه آینده تمام بشریت را شکل میدهد. هوش مصنوعی با فرصتها و تهدیدهای بسیار بزرگ همراه میشود، که پیشبینی آنها دشوار است. هرکس در این حوزه رهبر شود تبدیل به حاکم جهان خواهد شد.»
نظریات پوتین این باور را نشان میدهدکه پیشرفت در هوش مصنوعی برای آینده ضروری خواهد بود در حوزههایی مانند کار و جامعه تا قدرت نظامی. طبق نظر کلاوس شواب، رئیس همایش اقتصادی جهان، هوش مصنوعی عنصر ضروری انقلاب چهارم صنعتی است. اریک اشمیت، مدیرعامل سابق گوگل، استدلال میکند که هوش مصنوعی برای آینده قدرت آنقدر اهمیت دارد که ایالات متحده نیازمند استراتژی ملی درباره هوش مصنوعی است، همان استراتژی که برای توسعه فناوری فضا در طی جنگ سرد داشت. ایلون ماسک، رئیس تسیلا و اسپیسایکس، گفته است رشد در فناوری هوش مصنوعی، بدون کنترل کردن، میتواند باعث جنگ جهانی سوم شود. این جملات نشان میدهند که هوش مصنوعی تاثیرگذاری قطعی بالقوه و بزرگی بر سیاستهای جهانی و توازن قدرت دارد.
خواه هوش مصنوعی عواقب انقلابی داشته باشد یا صرفاً تاثیرات فزاینده، دانستن این مطلب که چرا و چگونه میتواند در عرصه امنیت ملی مهم باشد مطلبی حیاتی است. بررسی تاثیرگذاری هوش مصنوعی بر امنیت ملی، یا سیستمهای طراحی شده برای انجام وظایف ناگسترده ، نظیر نسخه اجرای مخاطرهآمیز واتسون یا آلفاگو IBM، که برای بازی روی تخته Go [۶]طراحی شده حائز اهمیت است.به عنوان مثال نوآوری در جهان با استفاده از ناوهای جنگی، ابتدا دریایی سلطنتی استفاده از ناوهای هواپیمابر را به عنوان نقطهزن برای ناو جنگی فراهم کرد. با این حال، نیروی دریایی ژاپن و ایالات متحده با استفاده از ناو هواپیمابر به عنوان فرودگاه متحرک را نوآوری کردند، و اساساً جنگافزار نیروی دریایی در قرن بیستم هم تغییر کرد.
پیشرفت در AI به صورت محدود میتواند چالشها و همچنین فرصتهایی برای دولتها و سازمانهای نظامی ایجاد کند. برای مثال، برنامههای کاربردی AI نظیر تشخیص عکس به نیروهای نظامی قدرتمند کمک خواهد کرد واینکه پیشبینی کند چگونه برنامههای کاربردی AI میتوانند بر کانون سازمانهای نظامی، برنامهریزی و همچنین مسائل کارگزینی، حفظ و ساختار نیرو تاثیرگذار باشند. سود کشورها از AI تاحدی به این موضوع بستگی دارد که نوآوریهای مرتبط با ارتش از کجا نشات میگیرند. مؤسسههای غیرنظامی، نظیر شرکتهای خصوصی و گروههای دانشگاهی، مرزهای امکانات را در حوزه هوش مصنوعی جابجا خواهند کرد. این در حالی است که برخی شرکتهای AI و روباتیک، نظیر دینامیکز بوستون، بودجه تحقیق و توسعه نظامی دریافت میکنند، سایرین، نظیر دیپ مایند، بودجهای دریافت نمیکنند و به صورت فعال مشارکت در سازمانهای نظامی را رد میکنند. برخلاف فناوری پنهان، که اساساً هدف نظامی دارد، هوش مصنوعی کاربردهایی به گستردگی خرید، کشاورزی و تجارت سهام خواهد داشت.هر چند کارشناسان درباره خط سیر بالقوه فناوری توافق ندارند، یعنی درباره پیشبینی نتایج تحولات AI برای محیط امنیتی لزوماً آزمایشی توافقی وجود ندارد.
متمایز کردن این نوآوریهای فناوری بالقوه با نوآوریهای نظامی اهمیت دارد.نوآوریهای نظامی تغییرات معنیدار در رفتار سازمانی و روشهای مبارزه ارتش هستند که برای افزایش تواناییاش برای تفسیر اثربخش قابلیتهایش به قدرت طراحی شده است. بعنوان مثال استفاده از ناو هواپیمابر به عنوان فرودگاه متحرک توسط ایالات متحده و ژاپن یکی از این موارد است. در حالی که AI میتواند به صورت بالقوه چند نوآوری نظامی را ممکن سازد، اما خودش نوآوری نظامی نیست، و هیچکدام از برنامههای کاربردی AI به شکلی استفاده نشدهاند که به عنوان نوآوری نظامی در این نقطه به حساب بیایند.
از آنجایی که تحقیقات و فناوری AI هنوز در مراحل اولیه خود قرار دارند، کاربرد AI در جنگافزار حتی قابل تشبیه به کاربرد اولین تانک در جنگ جهانی اول نیست، اما اینکه چگونه AI میتواند بر توازن قدرت و سیاستهای بینالمللی تاثیرگذار باشد. اغلب تحقیقات درباره فناوری و سیاستهای بینالمللی به فناوریهایی چون تسلیحات اتمی یا نوآوریهای نظامی پرداختهاند. از آنجایی که AI در مرحله ابتدایی قرار دارد، بررسیاش نیازمند انطباق نظریههای موجود درباره فناوری نظامی و نوآوری نظامی است.از جمله با نظریه “ظرفیت ” می توان درباره نحوه تاثیرگذاری تحولات AI بر توازن قدرت اطلاعاتی را فراهم کرد. این نظریه استدلال میکند که نیازمندیهای سازمانی و مالی مرتبط برای اتخاذ نوآوری نظامی بر میزان انتشار این نوآوری و تاثیرگذاریاش بر توازن قدرت تاثیرگذار است. ملاحظات مالی شامل محاسبه هزینههای واحد سختافزار است و تعیین میکند که آیا قابلیت زیربنایی برطبق فناوری انحصاری نظامی است یا تجاری. سایر ملاحظات عبارتند از ارزیابی میزان اتخاذ نوآوری یا وضعیت نخبگان اصلی سازمان (برای مثال، خلبانهای جنگنده در نیروی هوایی) می باشند با این حال، با توجه به اینکه نظریه” ظرفیت”به نوآوریهای عمده نظامی میپردازد، این نظریه نیازمند انطباق است تا برای هوش مصنوعی فعلی اعمال شود.
برای تعین این مطلب که چگونه تغییرات فناوری توازن قدرت را شکل خواهند داد، نظریه “ظرفیت اتخاذ “نشان میدهد که سه سئوال باید پاسخ داده شود. ابتدا، در حالی که خود فناوری به ندرت، اگر نگوییم اصلاً، قطعی نیست، چگونه استفاده از فناوری بر وضعیت جنگافزار تاثیرگذار است؟
مسلسل را در نظر بگیرید. هنگام استقرار به صورت نامتقارن، برای حمله مفید است. اما در ترکیب با سیم خاردار، مفید نیست .همچنانکه این پیشرفت به ایجاد بنبست جنگافزار سنگر جنگ جهانی اول کمک کرد. به شکلی گسترده تر، انقلاب صنعتی و تغییر جهت در تولید برای کارخانهها و تولید انبوه تفنگ ویژه بنظر می رسید و صنعت اسلحه تحت تملک تعداد کمی از نیروها با ظرفیت بسیار گسترده قرار داشت. این تغییر بر مهلکبودن نسبی نبردها و همچنین نحوه سازماندهی ارتشها و تاکتیکهای پیشرفته تاثیرگذار گذاشت.
دوم، چگونه ممکن است فعالان مختلف فناوری معین را اجرا کنند یا به صورت بروکراتیک اجرای آن محدود شود، و کدام احتمالات برای نوآوری نظامی ایجاد خواهد شد؟ این سئوال به خصوص با این موضوع ارتباط دارد که چالشهای اتخاذ سازمانی و اجرای نوآوری فناوری ارتباط تنگاتنگ با اثربخشی دارد. این چالشها برای تعیین این مطلب حیاتی هستند که چگونه نوآوری بر سیاستهای بینالمللی تاثیرگذار خواهد بود.
دههها تحقیق نشان میدهد که تاثیرگذاری تغییر فناوری بر سیاستهای جهانی خواه تغییر در علم اقتصاد، جامعه در سطح کلان، دیپلماسی یا قدرت نظامی باشد عمدتاً بستگی به نحوه پذیرش و کاربرد قابلیتهای جدید توسط دولتها و سازمانها دارد تا خود فناوریها. پژوهش درباره نوآوری نظامی توسط باری پوسن، استفن پی. روسن و سایرین نشان میدهد که نوآوری فناوری به تنهایی به ندرت توازن قدرت را شکل میدهد. در عوض، نحوه استفاده از فناوری توسط ارتشها است که تفاوت ایجاد میکند. توانایی نظامی برای استفاده از فناوری تاحدی بستگی به پیچیدگی فناوری دارد، و اینکه چقدر استفاده از آن دشوار است، و آیا به شکلی پیشبینیپذیر و قابل تبیین عمل میکند یا خیر. این عاملها بر اطمینان رهبران ارشد نظامی به فناوری و استفاده یا استفاده نکردن از آن تاثیرگذار هستند. علاوه بر این، هرچقدر درهمگسیختگی بروکراتیک برای پذیرش فناوری بیشتر باشد، پذیرش برای سازمانهای قدیمیتر و پرسابقهتر چالشبرانگیزتر خواهد شد به خصوص اگر سازمان سرمایهگذاری زیادی بر روی تحقیقات و توسعه برای ادعا فناوریها و عقاید جدید نکرده باشد. ملاحظه کنید که هر کشوری در اروپا در میانه قرن نوزدهم حدوداً همزمان به ریل راهآهن، تفنگ و تلگراف دسترسی یافتند. اما ارتش پروس بود که اولین بار مشخص کرد چگونه از این فناوریها، در ترکیب، با قدرت سریع پروژه بهرهبرداری شود. پس از آن، سایر ارتشها سازمانهای خود را با این فناوریها وفق دادند تا از مزایای مشابه بهره ببرند.مثال نیروی دریایی بریتانیا و ناو هواپیمابر نیز نشان میدهد چگونه فرایندهای سازمانی تاثیرگذاری فناوری را بر قدرت نظامی تعیین میکند ویا ایالات متحده و ژاپن، به عنوان قدرتهای دریایی در حال ترقی با سرمایهگذاری کمتر برای اهمیت ناوجنگی، بیشتر به شکلی خلاقانه درباره این نوآوری فکر کردند و مشخص کردند که ارزش واقعی ناو هواپیمابر در قدرت برجسته مستقلش است.
حتی بعد از اینکه مشخص شد استفاده بهینه از ناو هواپیمابر به صورت فرودگاه متحرک است، پذیرش جنگافزار باربر چالشبرانگیز بود. نیروی دریایی چین بر روی عملیات ناو هواپیمابر به مدت دو دهه کار کرد و به تازگی شروع به ساخت موردی با شایستگی واقعی کرده است. جماهیر شوروی تلاش داشت جنگافزار ناو هواپیمابر را در طی دهه ها استفاده کند اما شکست خورد. به عبارت ساده، سیستمهای ادغامکننده وظایف برای هدایت کشتی، راهاندازی و بازپوشش هواپیماها از کشتی و هماهنگی با سایر داراییهای دریایی خیلی دشوار است. هر چقدر تغییر در سازمان برای بهرهبرداری اثربخش از فناوریهای جدید بیشتر باشد، چالشهای بروکراتیک و احتمال اینکه کشورهای قوی قابلیت سازمانی برای پذیرش نداشته باشند بیشتر خواهد شد. این مطلب مکانیسم اصلی است که توازن قدرت میتواند تغییر کند.
سوم، چگونه فناوری جدید گسترش خواهد یافت؟ پاسخ به این سئوال به تعیین مزایای پیشگام مربوط کمک خواهد کرد که از پذیرش این فناوری حاصل شده است. در حالی که کنت والتز در ابتدا پیشنهاد کرد که تقلید فناوریهای نظامی به سرعت رخ میدهد، تحقیقات بعدی نشان میدهد که این کار خیلی پیچیده است. میزان انتشار اهمیت دارد: در مورد فناوریهایی که به کندی انتشار مییابند، کشوری که ابتدا اجرا کننده است موقعیت پایداری نسبت به رقبا دارد. اما وقتی کشورهای دیگر بتوانند به سرعت فناوری جدید را استفاده کنند، مزایای نسبی اولین بودن حذف خواهد شد.
انتشار فناوری نظامی با استفاده از چند مکانیسم رخ میدهد، درست مانند انتشار فناوریها که به صورت کلی رخ میدهد. نظریه ظرفیت پذیرش چند عامل را نشان میدهد که در تاثیرگذاری بر انتظار AI محدود نقشی اساسی خواهد داشت. مورد اول هزینه واحد ایجاد سیستمهای AI است. هرچقدر هزینههای رایانش و سختافزار مرتبط با خلق الگوریتمهای مرتبط با نظامی بیشتر باشد، مانع برای ورودی به این حوزه بیشتر خواهد شد. به صورت جایگزین، زمانی که الگوریتمها خلق شوند، تبدیل به نرمافزار میشوند و میتوانند خیلی آسانتر پراکنده شوند.علاوه بر این، فناوریهایی که صرفاً اهداف نظامی دارند با سرعت کمتری نسبت به فناوریهایی گسترش مییابند که در آن مشوقهای تجاری باعث توسعه میشود. اگر فناوری تنها کاربردهای نظامی داشته باشد نظیر فناوری نهانکاری و هزینه و پیچیدگی زیادی داشته باشد، تعداد فعالانی که میتوانند این فناوری را تقلید کنند به حداقل میرسد.
از سوی دیگر، فناوریهایی با مشوقهای تجاری برای توسعه عموماً خیلی سریعتر توسعه مییابند. در قرن نوزدهم، ریل راهآهن، که به عنوان «فناوری نظامی» استفاده میشد پیشبینی قدرت سریع را ممکن میساخت و نیروهای نظامی خیلی بیش از گذاشته قابل جابجایی بودند. با این حال، مشوقهای تجاری برای حمل سریع کالاها به ساخت سریع شبکههای ریلراهآهن متراکم در سراسر جهان کمک کرد، و کسب مزایای ماندگار از قابلیتهای ریل راهآهن دشوار شد.
اگر اریک اشمیت، ولادیمیر پوتین، ایلون ماسک و سایرین درست گفته باشند که AI نبردگاه رقابتی است، مشخصه این رقابت چه خواهد بود؟ ایالات متحده و چین ظاهراً در توسعه AI خیلی جلو هستند. در نقش دو کشور که قویترین در جهان هستند، رقابت برای رهبری جهانی در فناوری AI، برای بسیاری، رقابتهای قرن بیستم نظیر رقابت فضایی، یادآور میشود. ژنرال بازنشسته تکاوران دریایی، جان آلن و مدیرعامل اسپارک کوگنیشن امیر حسین استدلال کردهاند که ایالات متحده باید فعالیت بیشتری انجام دهد تا پیشرو شود و پیشرو بماند.
سرمایهگذاریهای جهانی در هوش مصنوعی برای اهداف امنیت ملی و اقتصادی به صورت فزاینده به صورت رقابت تسلیحاتی توضیح داده میشود. چین استراتژی ملی را درباره هوش مصنوعی در سال ۲۰۱۷ منتشر کرد که میگفت AI نشان دهنده «فرصت استراتژیک عمده» است و استراتژی هماهنگ را برای «استفاده از مزیت پیشگامی برای چین» و رهبری در جهان فناوری AI پیشنهاد کرد. روسیه نیز به شدت سرمایهگذاری کرده است، به خصوص در حوزه نظامی. گزارشها نشان میدهند که ارتش روسیه در حال طراحی وسیلههای خودکار هستند تا از ایستگاههای موشکی قارهپیما محافظت کند و همچنین زیردریایی خودکار که بتواند تسلیحات هستهای را حمل کند. در روباتیک، روسیه از تانکهای کنترل از راه دور استفاده میکند، نظیر اوران-۹ و وهار که در میدان جنگ استفاده شدند.
چین و روسیه تنها فعالان خارج از ایالات متحده نیستند که به برنامههای کاربردی امنیت ملی AI علاقمند هستند. مشخصه فناوری AI، نظیر روباتیک، بسیاری از کشورها را برای طراحی و استقرار آن برای اهداف نظامی متقاعد کرده است. مشوقهای تجاری برای تحولات AI و مشخصه استفاده دوگانه بسیاری از برنامههای کابردی AI بدان معنی است که کشورهایی با اقتصادهای اطلاعاتی پیشرفته به این نتیجه رسیدهاند که رهبر یا حداقل اولین پیروان AI شوند. در جنوب شرق آسیا، سنگاپور پیشرو سرمایهگذاری در AI است (در هر دو کاربرد نظامی و غیرنظامی). سایر کشورهای جنوب شرق آسیا پیشرفتهایی در تحقیقات AI داشتهاند. در حوزه نظامی، کره جنوبی SGR-A1 را توسعه داده است، سیستم اسلحه نیمه خودکار که برای محافظت از منطقه غیرنظامی نسبت به حملات کره شمالی طراحی شده است.
در نهایت اینکه رقابت در توسعه AI در جریان است. کشورهای سراسر دنیا به شدت بر روی AI سرمایهگذاری میکنند، اگرچه ایالات متحده و چین ظاهراً پیشقدم هستند. حتی، اگر قیاس رقابت فضایی دقیق نباشد، درک AI به عنوان رقابت میتواند مفید باشد. این چارچوبها به مردم و سازمانها کمک میکنند تا جهان پیرامون خود را درک کنند، از نحوه ارزیابی تهدیدهای بینالمللی تا خطسیر بالقوه جنگها. اگر تشبیه رقابت در AI به رقابت فضایی خطرات این مسیر را مشخص کند که مشوقهایی برای فعالیت بروکراتیک در سطح دولتی ایجاد میکند، و هوشیاری عمومی و شرکتی را مطرح می کند.
زهرا شریف زاده