چرا ظریف استعفا کرد؟

ظريف مشاهده كرد كه نه خدمت بزرگ و تاريخي اش ارج نهاده مي شود و نه اجازه دارد علم ديپلماسي را آنگونه كه مي داند و اقتضاي نفع كشور است ، به كار گيرد، گو اين كه نه وزير خارجه ايران كه كه موجودي است براي توجيه در خارج و فحش خوردن در داخل! بنابراين چرا بايد مي ماند؟ خاصه آن كه او اساسا نيازمند پست وزارت نبود و برعكس، اين دستگاه ديپلماسي ايران بود كه از او اعتبار مي گرفت.

✍جعفر محمدی

 نگاه نو-  درست در زمانی که پرونده ایران با قطعنامه های متعدد شورای امنیت، ذیل فصل هفتم منشور ملل بررسی می شد و ایران از منظر حقوق بین الملل خطری برای صلح و امنیت جهانی محسوب می شد و دقیقا در زمانی که تحریم های ضدایرانی به اوج خود رسیده و منابع ارزی داخلی هم ته کشیده بود، متخصص ترین دیپلمات ایرانی سکان وزارت خارجه و مذاکرات هسته ای را در دست گرفت و مصدق وار به دفاع از ایران در مجامع مختلف جهانی پرداخت.
تلاش های واقعا شبانه روزی او جواب داد، قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران لغو شدند، تحریم ها یکی یکی از بین رفتند، سرمایه گذاران خارجی به ایران سرازیر شدند، شهرهای توریستی ایران بعد از سالها رنگ گردشگران پرشمار خارجی را به خود دیدند، ناوگان هوایی فرسوده ایران در مسیر نوسازی قرار گرفت، رونق به صادرات بازگشت، رشد اقتصادی ایران بعد از سالها مثبت و نرخ ارز تثبیت شد و …
همه این ها مردمان میهن دوست ایران را خرسند و امیدوار کرده بود اما رقبای سیاسی ، دلواپس این اتفاقات خوب بودند و در صدد راهی برای زمین زدن ظریف و برجام ؛ تا این که شگفتانه تاریخ معاصر به دادشان رسید: ترامپِ ضدبرجام رییس جمهور آمریکا شد؛ اتفاقی خارج از اراده ظریف و حتی دموکرات های خود آمریکا.
بعد از آن همنوایی دیدنی و عجیبی بین دلواپسان و ترامپ علیه برجام شکل گرفت. ترامپ کوشید ایران را در جهان منزوی کند و دلواپسان در صدد زدن ریشه های داخلی برجام و هرگونه گفت و گو و تعامل با دنیا برآمدند.
دستگاه تبلیغی دلواپسان با بی انصافی ، ناسپاسی و بی مروتی تمام، برجام که راه تنفسی ایران را باز کرده بود را همانند یک خیانت جلوه دادند و در همان حال راه های دیپلماسی را بستند چندان که تنها مسیر قانونی ایران برای مبادلات بانکی ( FATF) را نیز مسدود نگه داشتند .
ظریف مشاهده کرد که نه خدمت بزرگ و تاریخی اش ارج نهاده می شود و نه اجازه دارد علم دیپلماسی را آنگونه که می داند و اقتضای نفع کشور است ، به کار گیرد، گو این که نه وزیر خارجه ایران که که موجودی است برای توجیه در خارج و فحش خوردن در داخل! بنابراین چرا باید می ماند؟ خاصه آن که او اساسا نیازمند پست وزارت نبود و برعکس، این دستگاه دیپلماسی ایران بود که از او اعتبار می گرفت.
استعفای نماد بارز دیپلماسی می تواند نشانه هشدار دهنده ای باشد مبنی بر این که دیپلمات ترین فرد ایران دریافته است که اراده ای برای دیپلماسی در کشور وجود ندارد و سررشته امور در دست کسانی است که باوری به دیپلماسی ندارند.