نگاهی به ساز و کار مالی اتحادیه اروپا

نگاه نو-   شاید به باور خیلی‌ از کسانی که همه مسائل را با عینک سیاسی می‌بینند و منافع ملی را نگاه نمی‌کنند هر کاری که جریان مخالف‌شان انجام داد «بد» است و اگر همان کار را جریان نزدیک و مورد علاقه‌اشان انجام داد«خوب» است، اما برای ما که در حوزه واقع‌نگری قلم می‌زنیم و واقعیت‌ها ملاک نوشتن و تصمیم‌مان است باید هر چیزی را جای خودش مورد نقد و ارزیابی قرار داد. چند روز پیش در ضمن یادداشتی در همین‌جا در مورد روابط امریکا و اروپا تاکید کردم که دو طرف به شدت به هم وابسته هستند و نباید انتظار زیادی از طرفین داشت. با این حال، اقدامات ترامپ هر چند در پوسته ائتلاف دوسوی آتلانتیک شکاف ایجاد کرد، اما واقعیت این است که هر دو طرف تمایلی نداشته و ندارند که این شکاف در فضا و زمان فعلی عمیق‌تر شود، به ویژه این مساله از طرف اروپایی‌ها عینی‌تر است. در یادداشت پیشین آمده بود:
دلیل همراهی اروپایی‌ها این است که آنها ساز و کار و ساختارهای لازم برای چنین برخوردی با امریکا را در کوتاه‌مدت و حتی میان‌مدت ندارند. یعنی اینکه بازار سرمایه و کمپانی‌های بزرگ اروپایی همگی به‌نوعی یا وابسته به سرمایه‌داران امریکایی هستند یا آنکه شعبه‌ای بزرگ در این کشور دارند و نمی‌شود این پیوندهایی که بیش از یک قرن است شکل گرفته را ظرف چند ماه از بین برد. بدون شک اروپایی‌ها در این اندیشه هستند که بیش از این هزینه سیاست‌های خصمانه واشنگتن با دیگر کشورهای جهان نشوند، اما تا فعلا باید بخشی از گروه کنسرتی باشند که پس از جنگ جهانی دوم به رهبری امریکا شکل گرفته است. آنها اجازه خارج خوانی از این گروه را ندارند و اگر چنین کاری کنند، اقتصادشان به واسطه همین پیوندها از هم خواهد گسست، به همین دلیل نیز فعلا تلاش می‌کنند در رابطه با ایران، با کاخ سفید هماهنگ باشند.
با این حال، هر چند به باور برخی از دوستان داخلی که اهل افراط یا تفریط بوده و همه چیز را با هم خلط می‌کنند «کوه اروپا موش زائید» اما منِ روزنامه‌نگار با توجه به همان ساختارهایی که در بالا به آن اشاره کردم، انتظار همین موش زائیدن را هم نداشتم. هر ۲۸ کشور اروپایی روی هم به اندازه امریکا نه قدرت تجاری دارند و نه توان نظامی و چانه‌زنی. بنابراین آنچه آنها روز پنج‌شنبه در مورد ایجاد ساز و کار مالی با ایران در قالب «INSTEX» مورد تایید قرار دادند باید با دقت و فوریت مورد مطالعه قرار بگیرد. این را هم اینجا اعلام کنم که هر کسی فکر می‌کند خروج از برجام ساده است، به نفع کشور بوده و باید از آن خارج شد، سخت در اشتباه است. این را بدون شک همه طرف‌های تصمیم‌گیر هم می‌دانندف تنها کسی که نفهمید، ترامپ و تیمش بودند. بنابراین ما در حوزه مالی و اقتصادی برای اصلاح همین INSTEX یا «ابزار حمایت مبادلات تجاری» باید به اروپایی‌ها فشار وارد کنیم.
این را هم باید بدانیم که اگر سفرها، دیدارها و مهمتر از همه، تهدیدهای ایران نبود، کشورهای اروپایی همین یکی را هم انجام نمی‌دادند. آنها همین الآن به واسطه تصمیم ایران جهت تجدیدنظر در حوزه مبارزه با مواد مخدر و مهاجرت تحت فشار هستند و می‌دانند که اگر ایران نخواهد در موضوع اول همکاری و همراهی کند، به اندازه سه برابر پولی که سالیانه باید از طریق «بزار حمایت مبادلات تجاری» به ایران بدهند، باید ۲۸ کشور عضو برای مبارزه با مافیای مواد مخدر هزینه کنند. این علاوه بر مساله مهاجرت است که ایران می‌تواند با مدیریت بسیاری از بحران‌ها، کمک شایانی به طرف‌های اروپایی کند. این طرف‌ها به خوبی بر این مساله واقف هستند که ایران تاکنون از هیچ ابزار فشار واقعی برای تغییر رفتارشان بهره نگرفته است که در صورت در پیش گرفتن این ابزارها، انتخاب آنها سخت‌تر خواهد بود.
دست ایران برای فشار و چانه‌زنی با اروپایی‌ها بسیار باز است. اینگونه نیست که کسی فکر کند که تهران چیزی برای مبادله و معاوضه ندارد. همه شواهد و قرائن به ما می‌گوید باید منتظر یک سری ناآرامی‌های دیگر در آسیای غربی باشیم، این ناآرامی‌ها خروجی بلافصل محاصره اقتصادی ایران و فشار بر مردم کشور ما است. اگر کمکی نشود، اگر تلاشی برای مدیریت این بحران نشود، اروپایی‌ها بیش از امریکایی‌ها ضرر خواهند کرد، تهران هنوز با برگه مسائل امنیتی با اروپایی‌ها وارد مذاکره نشده و به‌نظر می‌رسد که چند هفته دیگر زمان چانه‌زنی و مشخص کردن خط و خطوط در این زمینه خواهد بود. من بعید می‌دانم پایتخت‌های مختلف اروپایی در جریان ریز مسائل قرار نگرفته باشند و همین در جریان بودن‌شان است که باعث شده تا حداقل تصمیم‌گیری را داشته باشند.
«INSTEX» بدون شک نمی‌تواند نیازهای ایران را برآورده کند، اما ایران فهمیده که به جای قطع ارتباط بهتر است مانند همین اروپایی‌ها رفتار کند. همکاری کند و اگر همراهی نکردند از ابزارهای لازم برای فشار استفاده کنند. بگذارید یک مثال در این مورد بزنم. اروپایی‌ها همواره در حوزه راهبردی پیوندهای قدرتمندی با کشورها و طرف‌هایی که دشمن ایران محسوب می‌شوند داشته و دارند. مانند امارات، رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی. آنها علاوه بر سرمایه‌گذاری سنگین، ارتباط‌شان با این طرف‌ها عمیق است اما این طر‌ف‌ها یک مشکل اصلی دارند، به‌جای آنکه در حوزه امنیتی سامانگر باشند، ویرانگر هستند، به عبارت بهتر، بحران‌ساز و بحران‌زا بوده و هستند. این طرف‌ها نمی‌توانند در معادلات سیاسی منطقه آسیای غربی به‌عنوان یک طرف قدرتمند بحرانی را به پایان ببرند، با این حال خود آغازکننده بحران هستند، رژیم صهیونیستی که کلا موجودیتش بر پایه بحران‌سازی است.
با این حال، بحران‌هایی را که این طرف‌ها به وجود آورده، گسترش داده و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در آن درگیر هستند خودشان نمی‌توانند جمع کنند و همیشه یک طرف سوم بوده که ورود کرده و این مسائل را پوشش داده است. در رابطه با رژیم صهیونیستی و جنگ‌افروزی‌هایی که کرده، هر چند مصری‌ها در رابطه با باریکه غزه اثرگذار هستند، اما چاقوی آنها تا همیشه بُرنده نیست، در رابطه با سعودی‌ها و اماراتی‌ها نیز این مساله صدق می‌کند. اروپایی‌ها می‌دانند و به خوبی هم این مساله را درک کرده‌اند طرفی که بالاتر از اینکه «می‌تواند»، «می‌داند» که چگونه باید با این بحران‌ها برخورد کرد، آنها را مدیریت کرده و به پایان برد، ایران است. تا به امروز هیچ بحرانی نبوده که این طرف‌ها آغازگر آن بوده باشند و در صورت حضور نداشتن ایران، به پایان رسیده باشد. این علم اروپایی‌ها آنها را واداشته تا همواره از ایران کمک بخواهند.
در طول چند دهه گذشته تهران بدون هیچ چشم‌داشتی در این مسائل ورود و کمک می‌کرد، نه به خاطر اروپایی‌ها، بلکه به خاطر کمک به مردم منطقه. اما امروز ایرانی‌ها یاد گرفته‌اند که هر همکاری یک مابه‌ازایی دارد. چند سال پیش و در اوج پیشروی گروهک‌های تروریستی در عراق، سوریه، لیبی، تونس، مصر و لبنان در نشستی که در تهران برگزار شده بود، یک گروه از کارشناسان امنیتی اتحادیه اروپا به تهران آمده و خواستار همکاری و کمک ایران برای برخورد با این گروهک‌ها شده بودند. در جلسه‌ای که با برخی از دانشگاهی‌ها برگزار شده بود، این نگاه و درخواست مطرح می‌شود که یکی از حضار ایرانی به روشنی به آنها می‌گوید که شما با دشمنان ما پیوندهای راهبردی اقتصادی و امنیتی دارید، آنچه هم از ما می‌خواهید، تاکتیکی است، بنابراین بروید تا همان‌ متحدان‌تان در منطقه به شما کمک کنند.
هر چند تیم اروپایی انتظار چنین پاسخی را نداشت و فکر می‌کرد مانند سابق ایرانی‌ها از آنها استقبال می‌کنند، اما پس از آنکه این نگاه در تهران به‌عنوان راهبرد برخورد با اروپا انتخاب شد و اروپایی‌ها فهمیدند تا زمانی که امتیازی ندهند، امتیازی نمی‌گیرند، در کلیت رفتار آنها یک تغییر جدی ایجاد شد. انفجارها و اقدامات تروریستی در کشورهای مختلف اروپایی و راهی شدن صدها هزار آواره به سمت قاره سبز، به آنها یادآوری کرد که دوره «ناامنی در سرزمین‌های دور و امنیت در خانه» گذشته است. ایران از بهار سال جاری تا به امروز بارها این مساله را به مقامات مختلف اروپایی گوشزد کرده و نباید شک داشت که آنها به این موارد به‌خوبی گوش کرده‌اند. اینکه در مذاکرات میان اروپا و امریکا چه گذشته، اطلاعی ندارم اما باید گفت آنها حتما به طرف امریکایی خطراتی را که با آن مواجه هستند، گفته‌اند.
مقامات اروپایی‌ نمی‌توانند به افکار عمومی خود بگویند که خروج از برجام ممکن است باعث ایجاد ناامنی‌های جدید برای شهروندان‌شان شود، به همین علت مدام بر این مساله تاکید دارند که اجرای «INSTEX» و ادامه حضور در برجام برای این است که به تهران اجازه داده نشود به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند. خودشان از امریکایی‌ها هم بهتر می‌دانند که ایران اصلا دنبال سلاح هسته‌ای نیست، ترس و واهمه آنها بیشتر ناشی از امنیت و مسائل مترتب بر آن است. بنابراین باید گفت که اروپایی‌ها در صورت مقاومت و فشار ایران، ناچار خواهند شد با امریکایی‌ بیشتر چانه بزنند چرا که به خطر افتادن امنیت اروپا باعث خواهد شد تا این کشور که خط مقدم واشنگتن برای نبرد با روس‌ها است، مشکلات بیشتری را تحمل کند. به همین دلیل باید تهران پیش از استقبال شدید از این این پیشنهاد، سطح و میزان آن را بسنجد و بعد با آن برخورد داشته باشد، ضمن اینکه نباید آن را به شکل کلی رد و نه آنکه به صورت همه‌جانبه تایید کند.
منبع:  کانال تلگرامی سیگنال های اقتصادی وسیاسی