مشکلات دستگاه قضا
احمد_زیدآبادی
نگاه نو- تلاش برای نشان دادن معایب و نقائص و مشکلات دستگاه قضایی مانند دلیل آوردن بر وجود آفتاب است! همۀ ایرانیان از آن خبر دارند. فقط کافی است پایشان به آنجا باز شده باشد و بدبختانه پای اکثریت قاطع آنها به آنجا باز شده است.
کسانی مثل من و خانوادهام که حدود ۲۰ سال مستقیم یا غیر مستقیم با دستگاه قضایی برخورد داشتهایم، فهرستی بلند از این مشکلات را در طول ریاست سید محمود شاهرودی و شیخ صادق آملی لاریجانی بر قوۀ قضائیه تجربه کردهایم؛ دو مسئولی که هر کدام با داعیۀ اصلاح دستگاه قضایی بر ریاست آن تکیه زدند اما به جز محدود اقداماتی آن هم در چند ماه نخست ریاست خود، وضع را به نقطۀ نخست آن بازگرداندند.
اینک که سید ابراهیم رئیسی بر جایگاه ریاست قوۀ قضائیه تکیه زده است، افزون بر مشکلات قبلی، کمبود شدید منابع مالی هم به آنها اضافه شده است و اصولاً کار این دستگاه بیش از پیش سخت و دشوار به نظر میرسد.
من به شخصه، امیدی به بهبود شرایط دستگاه قضایی ندارم، اما این نومیدی شاید دلیل موجهی برای عدم طرح پارهای از مشکلات این دستگاه همزمان با تغییر ریاست آن نباشد.
میدانیم که روزانه دهها هزار نفر در سراسر کشور با قوۀ قضائیه سر و کار دارند. قاعدتاً در بدترین شرایط باید نیمی از آنها از عملکرد آن راضی باشند، اما در شرایط حاضر حتی اینطور هم نیست. روند دادرسی در ایران به قدری طولانی و زمانبر و فرسایشی شده است که حتی افرادی که احکام قضایی به نفعشان صادر میشود، از عملکرد دستگاه قضایی به شدت اظهار نارضایتی میکنند.
آیتالله خمینی در کتاب ولایت فقیه خود – که من در در دورهای از حبس انفرادیام بیش از ۳۰ بار آن را خواندم چون کتاب دیگری در اختیارم نبود – در انتقاد از روند دادرسی محاکم در نظام پهلوی میگوید:
“قوانین فعلی دادگستری برای مردم جز زحمت، جز بازماندن از کار و زندگی، جز اینکه استفادههای غیرمشروع از آنها بشود، نتیجهای ندارد. کمتر کسی به حقوق حقۀ خود میرسد. تازه در حل و فصل دعاوی همۀ جهات باید رعایت شود، نه اینکه [فقط ]هرکس به حق خود برسد. باید ضمناً وقت مردم، کیفیت زندگی و کارهای طرفین دعوی ملاحظه شود؛ و هرچه سادهتر و سریعتر انجام بگیرد. دعوایی که آن وقتها قاضی شرع در ظرف دو ـ سه روز حل و فصل میکرد، حالا در بیست سال هم تمام نمیشود! در این مدت جوانان، پیرمردان و مستمندان، باید هر روز صبح تا عصر به دادگستری بروند، و در راهروها و پشت میزها سرگردان باشند؛ آخرش هم معلوم نمیشود که چه شد. هر کدام که زرنگتر و برای رشوه دادن دست و دلبازتر باشند، کار خود را به ناحق هم که شده زودتر از پیش میبرند؛ وگرنه تا آخر عمر باید بلاتکلیف و سرگردان بمانند.”
در این موضوع مبتلابه عموم مردم من بیش از این نمیخواهم چیزی بگویم. خود مسئولان دستگاه قضایی وضعیت را با آنچه آیتالله خمینی گفته است بسنجند و ببینند وضع فعلی با آنچه او گفته تا چه اندازه متفاوت است؟
منظورِ من از این نوشته اما توجه دادن به مشکلات خاص متهمان سیاسی و یا به اصطلاح مسئولان قضایی، متهمان امنیتی بود. ممکن است ورودم به این مسئله سبب مضحکه شود! از آن در میگذرم و فقط یک نکته را میگویم: اگر روزی روزگاری به هر دلیلی و تحت هر شرایطی، فردی در هر سطحی از دستگاه قضایی به صرافت افتاد تا در مورد متهمان سیاسی هم تجدید نظری صورت گیرد، توصیه میکنم که از مرور پروندۀ من هم غافل نشود تا بداند که نوع اتهامات، نحوۀ بازجوییها، حکم صادره و مجموعۀ شرایط بازداشت با چه کیفیتی انجام شده و تا چه اندازه با قوانینی که خودِ حکومت نوشته و تصویب کرده است، انطباق دارد! هر وقت به آن نقطه رسیدیم، توصیه و پیشنهاد بسیار است!