مراسم نوروزی و تغییرات اجتماعی
سعید مدنی
نگاه نو- در شرایط کنونی جامعه ایران هر مناسبت، جشن یا رسمی که تظاهر هویت ایرانی باشد باید تقویت و ترویج شود زیرا ارتقای هویت ملی و تعمیق آن یکی از مولفههای مهم خروج جامعه ایران از بحرانهای کنونی است. در حال حاضر بزرگترین سرمایهای که میتواند انسجام جامعه ایران را حفظ کند و به آن انگیزه کافی بدهد تا وضعیت بحرانی موجود را پشت سر بگذارد و زمینه و انگیزه لازم برای یک مشارکت همگانی ایجاد کند همین هویت ملی است.
آداب و رسومی مثل نوروز، چهارشنبهسوری و سایر اعیاد و مناسبتها مثل مهرگان که با هویت ملی ارتباط دارد، میتواند به تقویت روح و انسجام ملی کمک کند و این تفرق و تعارضات، شکافها و کشمکشهایی که تقریبا تمامی ابعاد جامعه ایران را گرفته تا حدی ترمیم کند و از متلاشی شدن جامعه ایران جلوگیری کند.
مدرنیته تقریبا تمامی ابعاد زندگی جامعه ایرانی را تحت تاثیر قرار داده و نوروز و سایر اعیاد و رسومات و رفتارهای ایرانیان را هم طبیعتا متاثر کرده است. این تغییرات اجتنابناپذیر است و نمی توان در همان ظواهر و تظاهرات زندگی سنتی ماند و تحت تاثیر تحولات ناشی از مدرنیته قرار نگرفت. این مسئله به خودی خود نباید امر منفیای قلمداد شود و باید به عنوان یک واقعیت آن را بپذیریم.
با وجود تاثیر پذیری رسوم ملی از مدرنیته روح و متن آیینهایی مثل نوروز هچنان کارکردهای خودشان را دارند.
سیاستهای غلط در دهههای گذشته تلاش داشته یکی از دوبعد ملی و مذهبی جامعه ایران را به نفع دیگری حذف یا تضعیف کند که موفق هم نبوده و به همین خاطر هم میبینیم که وقتی در گذشته جریاناتی اصرار داشتند نوروز را به عنوان رسمی به جا مانده از ایران باستان در مقابل اعیاد مذهبی کمرنگ کنند، کمترین موفقیتی حتی در میان اقشار مذهبی به دست نیاوردند. این نشان میدهد که جامعه ایران در مقابل چنین گرایشاتی مقاومت مدنی میکند.
هنوز به میزان کافی توصیههایی مثل نخریدن ماهی قرمز و استفاده نکردن از حبوبات برای کاشت سبزه سفره هفتسین چندان مورد توجه قرار نگرفته است. منتها واقعیت این است که این مسئله ناشی از کمکاری فعالان محیطزیست و کسانی است که باید در این زمنیه آموزش دهند، کار ترویجی کنند و به نوعی جامعه را با روشهای مناسبتتر برگزاری آیینهای نوروز آشنا کنند. برای به نتیجه رسیدن این تلاش ها باید الگوهای جایگزین ارائه کرد. حذف سبزه یا ماهی از سفره هفتسین معمولا با مقاومت مواجه میشود. آنچه کمک میکند ارائه مدلها و الگوهای بدیلی است.
همه ابعاد زندگی جامعه ایران درگیر مناسبات فعلی شده است . هیچ چیزی در خلاء رخ نمیدهد و آداب و رسوم نوروز هم در بستر اجتماعی امروز باید مورد توجه قرار گیرند که کالاییشدن بخش و سهم قابل توجهی از فرهنگ و زندگی را تحت تاثیر قرار داده است. اگر کسی با کالاییشدن مشکل دارد باید سیاستهای لیبرال و نئولیبرالی را نقد کندکه دراقتصاد، فرهنگ و اجتماع ترویج و تشویق میشود. کالاییشدن بخشی از رفتارها و مناسک نوروز تحت تاثیر سیاستهای نئولیبرالی است که متاسفانه در اقتصاد ایران ساری و جاری است.
اینکه مناسک و آدابی آن هم در سطح ملی و مرتبط با هویت ملی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد طبیعتا جای نقد و ارزیابی مجدد و روشن کردن موارد سوءاستفاده را دارد. درست همانطور که در مناسک مذهبی مثلا ایام تاسوعا و عاشورا خشونت ترویج یا شکافهای مذهبی و حتی قومی فعال میشود. درواقع از این مناسک و روحیات ملی و مذهبی سوءاستفاده میشود. درحالیکه تاکید بر مناسک ملی و مذهبی باید مبنایی برای انسجام هویت ملی شود.
تمایل دولتها و کلا نظام سیاسی به مداخله در تمامی جوانب زندگی جامعه پس از انقلاب آثار به شدت منفی بر زندگی و رفتار ایرانیان گذاشته است. در گذشته ساز و کارهای اجتماعی و نظارت جمعی رفتارها را متعادل میکرد. شبکهای از ارتباطات وجود داشت که نوعی از کنترل جمعی و همگانی را محقق میکرد. دولت و نظام این شبکه روابط را از بین برده و خواسته خودش جای آن بشیند. سال به سال نشان داده شده که جامعه مدنی مرجعیتی برای دولت و نظام در رسوم و مناسک ملی قائل نیست. یعنی جامعه مدنی اساسا از ورود نظام سیاسی به این مسائل ناراضی است و به هیچوجه این هژمونی را قبول ندارد و نمیپذیرد. به همین دلیل هم مداخلات نظام سیاسی در این امور فقط تبعات و آثار منفی داشته است.