سوریه؛ معادلهای که دگرگون شد!
✍? احمد_زیدآبادی
نگاه نو- تا پیش از اعلام خروج نظامیان آمریکا از سوریه، بحران سرزمین شام عمدتاً بر اساس مقابلۀ سیاسی و نظامی دو محور تحلیل میشد؛ محوری به رهبری آمریکا با متحدانی نظیر اسرائیل و عربستان و برخی کشورهای اروپایی و عربی در کنار برخی نیروهای مخالف اسد در سوریه. محوری هم به رهبری روسیه با متحدانی مانند ایران، حزبالله، دولت اسد و دیگر گروههای همسو با آن. ترکیه و قطر نیز در آن میان بین این دو محور بازی مخصوص به خود را میکردند و در هر دورهای به یکی از این دو محور دور یا نزدیک میشدند.
با اعلام خروج ارتش آمریکا از سوریه، اما معادلۀ فوق دیگر پاسخگوی تحلیل بحران سوریه نیست و به نظر میرسد که آرایش جدید و حتی غیرمنتظرهای در منطقه در حال شکلگیری است.
مهمترین مسئله در این مورد، وضعیت دولت بشار اسد است. ظاهراً بقای اسد از طرف همۀ نیروهای درگیر در بحران سوریه پذیرفته شده است و خرده منازعات باقی مانده هم، حول همین واقعیت حل خواهد شد. پرسش اصلی اما این است که چه نوع اسدی و با چه نوع نظام سیاسی، مورد پذیرش طرفهای درگیر جنگ در سوریه قرار گرفته یا میگیرد؟
به عبارت دیگر، آیا بقای اسد به معنای اعادۀ نظام تک حزبی با مرام بعثی است و یا اینکه قرار است تغییراتی در ماهیت دولت آن پدید آید؟ آنچه روشن است این است که تجدید حیات نظام بعثی تقریباًغیر ممکن به نظر میرسد و حتی شخص بشار اسد هم از آن حرفی به میان نمیآورد. با این حال، دامنۀ تغییراتی که قرار است دامن دولت سوریه را بگیرد همچنان محل چانه زنی طرفهای دخیل در بحران خواهد بود.
روسیه و ترکیه و ایران از چندی پیش مشغول رایزنیها و مذاکراتی برای تدوین قانون اساسی آیندۀ سوریه هستند و به احتمال زیاد نظام سیاسی سوریه در آینده تا حدود بسیاری متأثر از مختصات همین قانون اساسی خواهد بود.
آنچه اما در این میان حتی بیش از اعلام خروج ارتش آمریکا از سوریه شگفتانگیز به نظر میرسد، چرخش روسیه به سمت محور رقیب خود در بحران سوریه است. روسها پیش از این، متحد ایران در سوریه محسوب میشدند؛ اما در ماههای اخیر بخصوص با عربستان روابط گرم و صمیمانه ای برقرار کردهاند. روسیه به خلاف آمریکا و عموم کشورهای اروپایی، در مقابل قتل جمال خاشقچی بسیار بیتفاوت و خونسرد برخورد کرد و به دفاع علنی از حق محمد بن سلمان برای ولیعهدی و سپس پادشاهی عربستان برخاست و در عین حال، برای تنظیم بازار جهانی نفت به همکاری با عربستان به بهای برانگیختن خشم ایران مبادرت کرد.
با این حساب، کشورهای عرب حوزۀ جنوبی خلیج فارس دیگر نقش روسیه را در سوریه چندان علیه منافع خود نمیبینند و از قضا برای دور کردن نظام اسد از ایران، چشم به سیاست مسکو دوختهاند.
احتمالاً به همین دلیل است که کشورهای عرب حوزۀ جنوبی خلیج فارس بلافاصله پس از اعلام خروج ارتش آمریکا از سوریه اقدام به بازگشایی سفارت خود در دمشق و یا تعیین تاریخی برای چنین اقدامی کردند.
بدین ترتیب، روسیه ظاهراً نقش تازهای در سوریه پیدا کرده است. این کشور میکوشد تا نظامی در سوریه استقرار و استحکام یابد که از یک طرف خطری امنیتی برای اسرائیل و ترکیه محسوب نشود و از طرف دیگر با کشورهای عرب حوزۀ خلیج فارس نیز روابط دوستانه ای برقرار کند. از این جهت سیاست روسیه در سوریه ناهماهنگ با آمریکا هم نیست.
طبعاً در این میان ایران میکوشد که سوریه را به عنوان متحدی نزدیک برای خود حفظ کند. روسیه چندان هم مخالف این موضوع نیست؛ به شرط آنکه این اتحاد با دیگر اجزاء سیاست مسکو در سوریه به تناقض برنخورد. چنین چیزی آیا ممکن است؟ بستگی به نوع منافعی دارد که ایران بخواهد در این مرحله از روند حل بحران برای خود در سوریه تعریف کند!