آلودگی فضای سیاسی ما

آیا توجه کرده اید برنامه‌های سیاسی که در این‌جا و آن‌جا راه‌اندازی می‌شود چه فضای آلوده و کثیفی دارند. شما نشسته اید و امید می‌برید تا سخن‌ر‌انی بیاید، سخن بکر بگوید و فضای نو را باز سازد. یا آرزو دارید دانشمندی دعوت شود و نتایج کار های تحقیقی و تحلیلی‌اش را پیش‌کش کند. شما در انتظار محیط سیاسی دگرگون هستید.
یک‌باره متوجه می‌شوید که گروهی از سخن‌رانان ظاهر می‌شوند که تا دیروز مناصب کلان سیاسی و دولتی داشته و حالا به نظریه‌پردازان سیستم نو، ساختار نو، راهکار نو و کردار نو تبدیل شده و سخن‌رانی های آتشین را تحویل شما می‌دهند. از حقوق زنان گرفته تا حکومت متمرکز را نقد می‌کنند، قهرمانان حقوق شهروندی می‌شوند، از مشروعیت و حاکمیت قانون می‌گویند و از توسعه و رفاه اجتماعی فریاد می‌کشند. حالا شما حیران می‌شوید که از معاونین رییس‌جمهور تا وزرا، سفیران، وکلای سیاسی و لشکر مشاوران و سخن‌گویان همه از طرح جدید برای آینده شکوفا سخن می‌گویند. وقتی به سخن‌رانی‌های‌شان با دید ژرف و تحلیل سیاسی نگاه کنید، همه تکرار و در تکرار هستند و چیزی برای گفتن ندارند.
زشت‌تر از همه متوجه می‌شوید که همین خانم‌ها و آقایان در قطار مصاحبه شوندگان رسانه ها نیز صف بسته اند تا دُرافشانی‌های شان رسانه‌یی شود. و در این‌جا رسانه ها هم در پی همین مهره های بی‌بنیاد و بی‌هدف سرگردان هستند. سلیبریتی‌های سیاسی ما!

حالا تصور کنید جوانان ما از این‌ها چه بیاموزند؟ آقا، در معاونیت رییس‌جمهور متمرکز ترین حکومت در منطقه ما، بیست سال امتیاز کسب کرده، حالا طرح فدرالیسم می‌دهد. جناب دیگر عمرش را در فساد اداری و سیاسی گذشتانده حالا طرح شفافیت و حساب‌دهی می‌دهد. آقای دیگر که سیاست خارجی را به گند کشیده بود حالا از دپیلوماسی پویا طرح می‌دهد. جناب دیگری که سفارت‌ها را کشور به کشور بنا به تعلقات قومی‌اش عوض می‌کرد حالا آمده از کثرت‌گرایی قومی سخن می‌گوید. وزیری که از خورد تا مامورین کلیدی‌اش را از قوم و خون خود منتصب کرده بود حالا سخن از ملت‌شدن می‌زند. آقایی عمرش را به عنوان نزدیک‌ترین شخص رؤسای جمهور کرزی و غنی کار کرد و در تملق و چاپلوسی سر همه اپورتونیست‌ها را خاریده، حالا از تخصص‌گرایی سخن می‌گوید.
من نمی‌دانم ما به کجا روان هستیم. اما این را به خوبی می‌دانم که اگر با این روش سیاست کنیم خاک بیش‌تری را بر سر خود باد خواهیم کرد.