آیا رابطه طالبان با ایران پرتنش خواهد شد؟
✍️علی سجاد مولایی
۳۱ ثور/اردیبهشت ۱۴۰۲
در سال ۲۰۲۰ زمانی که گفتوگوهای صلح میان دولت پیشین و گروه طالبان در قطر جریان داشت، ایران نیز با طالبان وارد تعامل شده بود و از همان زمان ایرانیها تلاش داشتند که خودشان را برای آینده افغانستان پس ایالات متحده امریکا آماده کنند. رابطه افغانستان با ایران در دوران حکومت اشرف غنی پر از فرازونشیب بود. اشرف غنی در جنگ یمن از عربستان سعودی حمایت کرد و بعد از چند ماه تاخیر، سفرش به ایران را انجام داد. این موضوع در همان آغاز حکومت اشرف غنی روابط دو طرف را خدشهدار کرده بود. در طول ۶ سال اداره اشرف غنی، روابط ایران و افغانستان پرتنش بود. یکی از مسایلی که روی رابطه دو طرف تاثیر گذاشته بود، مساله آب دریای هیرمند و حقابه ایران بود. اشرف غنی در دوران حکومت خود بهصورت عمدی مساله آب را برجسته کرد تا از این موضوع استفاده تبلیغاتی کند. اشرف غنی بارها بهصورت علنی خطاب به ایران گفته بود که ما به کسی آب مفت نمیدهیم و «آب ما، آبروی ما». این لحن غنی خواسته یا ناخواسته برای طرف ایرانی خوشایند واقع نشده بود. سدسازیها در دوران اشرف غنی هم مزید بر علت بود. دلخوری از اشرف غنی و سیاستهای او یکی از عوامل اساسی بود که ایرانیها را وارد تعامل با طالبان کرد. جواد ظریف، وزیر خارجه اسبق جمهوری اسلامی ایران، باری در مصاحبه با یک کانال هندی گفت: «آینده افغانستان بدون حضور طالبان ناممکن است». ظریف در مصاحبه دیگری با طلوعنیوز، طالبان را بخشی از راه حل بحران افغانستان خوانده بود. رسانههای ایرانی هم برای طالبان فرش قرمز پهن کرده و نوشتند که طالبان تغییر کرده و آن گروه بنیادگرای دهه ۹۰ میلادی نیست. تصور ایرانیها این بود که با روی کار آمدن طالبان روابط آنها بهتر و مساله آب حل خواهد شد. اما تنشهای فعلی چیزی نیست که ایران انتظارش را داشت.
روابط ایران و طالبان
با سقوط حکومت اشرف غنی در ۱۵ آگست ۲۰۲۱، بسیاری از کشورها از افغانستان بیرون شدند. ایران یکی از کشورهایی بود که از افغانستان خارج نشد و در این کشور باقی ماند. کارگزاران سیاست خارجی ایران که از حکومتهای قبلی افغانستان دل خوش نداشتند، با روی کار آمدن امارت اسلامی خوشبین بودند و طالبان را «جنبش اصیل منطقه» میدانستند. از سوی دیگر، ایران از جمله کشورهایی است که سفارت افغانستان در تهران را به طالبان واگذار کرده و با این گروه روابط نزدیک دارد. ایرانیها از نزدیکی با طالبان دو هدف را دنبال میکنند.
نخستین هدف ایران مساله آب است. سیستان و بلوچستان ایران با کمآبی شدید و بیسابقه روبهرو است که در این اواخر واکنشهای فراوانی در درون ایران داشته است. نخستین انتقاد را آقای محامی، نماینده ویژه آیتالله خامنهای برای سیستان و بلوچستان مطرح کرد. در چند روز اخیر این انتقادات شدت یافته و به وزیر خارجه و رییس جمهور ایران رسیده است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، در واکنش به بیانیه ذبیحالله مجاهد، سخنگوی امارت اسلامی، در رابطه به حقابه رود هیرمند، گفته است: «بود و نبود آب با بازدید فنی و عینی مشخص میشود، نه از طریق صدور بیانیه سیاسی.» در طرف دیگر، در بیانیهای که دیروز از سوی وزارت خارجه ایران نشر شد، آمده است که «اظهارات متعدد برای عدم تحویل حقابه قانونی جمهوری اسلامی ایران از جمله طرح موضوع خشکسالی و کم شدن آب در هیرمند، مستلزم بررسیهای کارشناسی، وفق مفاد معاهده بوده و تا کنون توسط کارشناسان جمهوری اسلامی ایران راستیآزمایی نشده است، لذا اتخاذ چنین مواضعی، غیرحقوقی و غیرقابل قبول است.» ابراهیم رییسی، رییس جمهور ایران، هم پیش از این با لحن تند به طالبان گفته است که حقابه ایران را بدهند. او از طالبان خواسته است که حرفش را جدی بگیرند تا بعداً گلایه نکنند.
دومین هدفی که ایران از نزدیکی به امارت دنبال میکند مساله داعش است. هرچند مساله داعش در افغانستان یک بحث بسیار پیچیده است؛ اما حضور این گروه در افغانستان مایه نگرانی کشورهای همسایه شده است. ایران نگران گسترش داعش در داخل خاک خودش است و از همین جهت با طالبان همکاری میکند تا داعش را سرکوب کنند.
به نظر میرسد که مساله آب هیرمند روی روابط دو طرف تاثیر خواهد گذاشت. جانب ایران از گروه طالبان درخواست کرده که به کارشناسان ایران اجازه دهد تا اندازه آب را در سد کجکی معلوم کنند. اما طالبان تا کنون در این مورد ابراز نظری نکردهاند.
حسین دلیریان، سخنگوی سازمان فضایی ایران، در توییتی گفته است که این کشور با استفاده از ماهواره خیام، مسیر رودخانه هیرمند را پایش کرده است. ایران طالبان را متهم به پنهانکاری میکند و به همین دلیل، درخواست بررسی آب دریای هیرمند از سوی کارشناسان را داده است.
به نظر میرسد که با جدیتر شدن مساله آب میان ایران و گروه طالبان، رابطه دو طرف وارد فاز جدیدی میشود. آنچه واضح است، تنش در روابط دو طرف است. اما آیا این تنش به جنگ منتهی میشود؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که دو طرف هیچکدام در این شرایط علاقهمند رفتن به سمت جنگ نیستند و از سوی دیگر، تنش در حدی نیست که گزینه نظامی روی میز باشد. اما ایران گزینههای دیگری دارد که میتواند با آن بر طالبان فشار وارد کند.
فشار سیاسی، محتملترین گزینه ایران برای تحت فشار قرار دادن گروه طالبان است. ایران یکی از معدود کشورهایی است که با طالبان روابط دیپلماتیک دارد. سفارت ایران در کابل باز است و طالبان کنترل سفارت افغانستان در تهران را در اختیار دارند. همین چند سفارت معدود که در منطقه در اختیار طالبان است، برای این گروه اهمیت زیادی دارد و لذا به هیچ قیمتی نمیخواهد این سفارتخانهها را از دست دهد. ایران میتواند از این ناحیه طالبان را تهدید کرده و بر این گروه فشار وارد کند. و یا هم اگر ایران به جبهههای مخالف طالبان نزدیک شود، این مساله برای طالبان میتواند خطرساز باشد و به تقویت بیشتر جبهههای مخالف طالبان منجر شود. به هر روی، ایران تلاش خواهد کرد تا از گزینه گفتوگو و دیپلماسی با طالبان استفاده کند و از این طریق، به هدف خودش برسد.
گزینه دوم ایران مهاجران افغانستان است که سالهای طولانی در ایران حضور دارند. مقامهای مختلف ایرانی تهدید کردهاند که اگر گروه طالبان حقابه ایران را ندهد، آنها مهاجران افغانستان را اخراج خواهند کرد. مساله مهاجران همواره یکی از اهرمهای فشار ایران بوده است. در حال حاضر چند میلیون افغانستانی در ایران مشغول به کار هستند. اگر ایران تصمیم به اخراج مهاجران بگیرد، این مساله روی اقتصاد افغانستان تاثیر بد میگذارد. بیشتر این افراد از بیکاری به ایران مهاجر شدهاند و آن جا کار میکنند. اگر این افراد اخراج شوند، نرخ بیکاری در افغانستان بالاتر میرود و اقتصاد خانوادهها نیز ضعیفتر میشود. ایران همچنان از نفوذ خود در درون طالبان استفاده خواهد کرد. براساس گزارشها، اعضای شورای هلمند با ایران روابط نزدیک دارند.
به هر صورت، مساله آب برای ایران حیاتی است و این کشور با قدرت تمام این مساله را دنبال خواهد کرد. اگر دو طرف به توافق نرسند، این امکان وجود دارد که تنشها بیشتر شود. اما برای فعلاً گزینه درگیری نظامی محتمل نیست و هر دو طرف مایل هستند که از طریق گفتوگو این مساله را حل کنند. اما آنچه واضح است این که ماه عسل روابط طالبان با ایران به اتمام رسیده است.