حضور خاموشانه هند در افغانستان
۲۷ ثور/ ۱۴۰۲
هند در ۲۰ سال جمهوری اسلامی در میان کشورهای کمککننده به افغانستان، در رتبه ششم قرار داشت و بالاتر از سه میلیارد دالر در زمینههای گوناگون کمک کرد. سقوط جمهوریت و به قدرت رسیدن طالبان، خلاف بسیاری از کشورهای منطقه برای هند ناخوشآیند تمام شد و عجالتاً رابطه دیپلماتیک خود با کابل را به تعلیق درآورد. مقامهای هندی در مواجهه با طالبان ناگزیر به دو انتخاب بودند: اینکه از در تعامل وارد شوند، یا هم سیاست گذشته را که مبتنی بر حمایت از نیروهای مخالف طالبان بود، ادامه دهند. هند گزینه اولی را بر دومی ترجیح داد و کانال ارتباط با طالبان را گشود. همین بود که یک هیات دیپلماتیک هندی سال گذشته به رهبری جیپی سینگ، معاون وزیر خارجه هند، به کابل آمد. هدف این سفر، نظارت از نحوه توزیع کمکهای بشردوستانه که از سوی این کشور به افغانستان ارسال میشود، خوانده شد.
دهلی نو به ارسال کمکهای بشردوستانه و نظارت از نحوه توزیع آن بسنده نکرد و به بازگشایی سفارت خود در کابل رضایت داد؛ کاری که برای بسیاری مایه تعجب شد. البته مقامهای هندی هدف از بازگشایی سفارت را رسیدهگی به امور بشردوستانه و تسریع روند توزیع کمکها عنوان کردهاند، نه تلاش برای برقراری رابطه رسمی با طالبان. مزید بر این، در دیدارهایی که میان مقامهای طالبان و هندی انجام شده، از ضرورت تحکیم هرچه بیشتر رابطه میان دو طرف سخن رفته است، تا جایی که وزیر دفاع طالبان از آمادهگی این گروه برای اعزام سربازان خود به هند جهت فراگیری آموزش نظامی خبر داد. همچنان بار دیگر طالبان اعلام کردند که هند حاضر شده است برای دیپلماتها و کارمندان وزارت خارجه این گروه در حوزه امور دیپلماتیک برنامههای آموزشی برگزار کند.
تلاش هند برای برقراری رابطه با طالبان پرسشبرانگیز مینماید؛ چون میان این کشور و گروه طالبان در گذشته نهتنها پیوندی برقرار نبوده، بلکه طالبان که گفته میشود به اشاره پاکستان میرقصند، میتوانند برای این کشور خطری بزرگ باشند. پرسشی که در زمینه مطرح میشود، این است که دهلی نو چرا به تعامل با طالبان رضایت داده است؟ برای دریافت پاسخ به این پرسش، توجه به نکات ذیل حایز اهمیت است:
۱- دهلی نو به افغانستان نگاه امنیتی دارد. در میان کشورهای منطقه، دو کشور به افغانستان نگاه امنیتی دارند که یکی هند است و دیگری روسیه. هند، افغانستانی را که نقش پای پاکستان در زمین آن مشاهدهشدنی باشد را برای خود «جغرافیای خطر» میداند و برگشت طالبان به قدرت این خطر را برجستهتر ساخته است. همچنان حضور سهمگین اقتصادی چین در افغانستان مزید بر علت شده است. پاکستان و چین دو رقیب منطقهای برای هند به شمار میروند و نقشآفرینی این دو کشور در قضایای متعلق به افغانستان، برای هند آزاردهنده است. همچنان وابستهگی طالبان به پاکستان چندان واضح است که جای گفتن ندارد. چین هم با طالبان رابطه روشن و محکمی دارد و از داشتن این رابطه نهتنها ابا نمیورزد، بلکه به آن فخر هم میکند. با توجه این پیشگفته، هند فکر میکند برای آنکه افغانستان تحت سلطه طالبان تبدیل به حیاط خلوت پاکستان و چین نشود، درست این است که کانال تعامل با این گروه را باز نگه دارد، نه اینکه تنش میان دو طرف را کلید بزند که از پس آن نتواند موفق بهدر شود.
۲- دهلی نو از ناحیه افزایش فعالیت تروریسم فرامرزی بهویژه لشکر طیبه و جیش محمد، نگرانی دارد. هندیها فکر میکنند که این دو گروه از سوی پاکستان علیه امنیت ملی هند ایجاد شده و تسلیح و تجهیز میشوند. به زعم مقامهای هندی، برگشت طالبان به قدرت بهمثابه یک گروه افراطی، گروههای نامبرده را در پیگیری اهدافشان در مرزهای هند برمیانگیزاند،
آنگونه که در دور اول سلطه طالبان اتفاق افتاده بود. فعالیت پیکارجویان کشمیری همچنان یک نگرانی بزرگ برای هند است. اینهمه گروه افراطی زمانی میتوانند امنیت مرزهای هند را بیشتر به مخاطره افکنند که با القاعده و داعش بپیوندند. دهلی نو فکر میکند که با وصف دشمنی با اینهمه گروه افراطی، درست نیست که دشمن دیگری در افغانستان برای خود دستوپا کند که آن دشمن بر یک کشور سلطه داشته باشد.
۳- رفتار هند با طالبان متفاوت از رفتار کل کشورهای منطقه است. هند به بازگشایی سفارت خود در کابل آنهم با اکراه رضایت داده است، ولی دروازه خود را به روی دیپلماتهای طالبان تا این دم باز نگذاشته است؛ کاری که سایر کشورهای منطقه با شور و شوق تمام و به رغم همه واکنشها انجام دادند. این نشان میدهد که هند در جهت برقراری رابطه با طالبان، به پیمانه سایر کشورهای منطقه دچار توهم نشده است. این کشور، طالبان را متحد دایمی و قابل اعتماد نمیداند، بل فقط تلاش میکند تا هزینهها برای خود را از ناحیه حضور این گروه در افغانستان کاهش دهد که بازگذاشتن باب تعامل میتواند یکی از راهها باشد. هند در تامین رابطه با طالبان تعجیل به خرج نمیدهد. دهلی نو با ازسرگیری رابطه با طالبان، میخواهد این نکته را بفهمد که رویکرد طالبان نسبت به هند به چه پیمانه متاثر از رویکرد پاکستان نسبت به این کشور است. اگر هند تشخیص دهد که رویکرد طالبان نسبت به این کشور مستقلانه است، آنگاه برای تحکیم رابطه با این گروه تلاش خواهد ورزید، ورنه به راه رفتن خاموشانه خود ادامه خواهد داد. البته به نظر نمیرسد که طالبان رویکردی را نسبت به هند اتخاذ کنند که آمیخته با رویکردی که پاکستان نسبت به این کشور دارد، نباشد.
۴- هند میخواهد تا آنجایی که میسر است، از طالبان در جهت اخلال وضعیت در پاکستان استفاده کند. پشتون بودن اکثریت مقامهای طالبان، ممکن است این زمینه را برای هند مساعد سازد. مزید بر این، نارضایتی پشتونها و همینطور جداییطلبی بلوچها در پاکستان، میتواند زمینه برای هند باشد. به زعم مقامهای هندی، حرکتهای اعتراضی پشتونها در پاکستان که جنبشی موسوم به «تحفظ پشتون» آن را پیگیری میکند، برای پشتونهای افغانستان جذابیت دارد و تداوم این حرکتها میتواند طالبان را به سمت حمایت از آن ترغیب کند. جنبش «تحفظ پشتون» مداخله پاکستان در امور داخلی افغانستان را ناروا میداند و به یکی بودن پشتونهای دو سوی مرز میاندیشد؛ داعیهای که در افغانستان خریدار داشته/دارد و حکومتهای پیشین هم به نحوی با این جنبش همنوا بودند. هند تلاش میورزد از این داعیه به سود خود و به زیان پاکستان بهرهبرداری سیاسی کند. دهلی نو شاید گمان کند که داعیه دیورند برای طالبان جذابیت دارد و این گروه از پیگیری آن فروگذاشت نخواهد کرد.