پاکستان و تی‌تی‌پی؛ عواقب سرمایه‌گذاری بالای تروریسم

از دیری است که سیاست‌گذاران پاکستان سیاست سرمایه‌گذاری بالای گروه‌های افراطی و تروریستی را در پیش گرفته‌اند تا از یک‌سو جنگ‌های نیابتی خود را با کشورهای همسایه از این طریق به پیش ببرند و از سوی دیگر از قدرت‌های جهانی، به‌ویژه کشورهای غربی، از این راه باج‌گیری کنند. این شیوه برای این کشور در خلال چندین دهه گذشته سودآور بود؛ زیرا ملیاردها دالر به نام جنگ با کمونیسم و سپس جنگ با تروریسم را به پاکستان سرازیر کرد و افزون بر آن باعث شد که در برابر بسیاری از برنامه‌هایش اغماض شود؛ از برنامه اتمی تا بازی‌های منطقه‌ای در برابر هند، ناتو، و دیگران. اما منطقه و جهان پیچیده‌تر از آن است که یک نیرو بتواند مسیر تمام حوادث را تعیین و یا تحولات را به سمت‌و‌سویی قابل پیش‌بینی هدایت کند. سرمایه‌گذاری روی افراط‌گرایی قطعاً می‌تواند منافع سیاسی برخی قدرت‌ها را تا جایی برآورده کند، اما ضمانتی وجود ندارد که این کار همیشه و تا آخر مطابق با برنامه پیش برود.

دردسر پاکستان با تحریک طالبان این کشور که تی‌تی‌پی خوانده می‌شود، یکی از فصل‌های چالش‌برانگیز کار کردن با افراط‌گرایی است. پاکستان توانست با تقویت گروه‌های افراطی، به‌ویژه ملاها در مناطق پشتون‌نشین این کشور، به تضعیف شدید گروه‌های سکولار روی آورد و نیروهای متعلق به اسلام سیاسی را به سکان‌داران عرصه رهبری ارتقا دهد. این تحول در راستای هدف استراتژیک پاکستان بود که این کشور را کمک می‌کرد هم در داخل کشور اتحاد ایجاد کند و هم در جنگ با هند انگیزه‌های دینی را دخیل بسازد. چیزی که پشتون‌های سکولار برای پاکستان نمی‌دادند.

اما افراطیت ابعاد بالقوه فراوانی دارد که آن را از مرز رویاهای افسران استخباراتی فراتر می‌برد. گروه‌های افراطی می‌دانند که دستگاه دولتی پاکستان سکولار است و اکثر افسران یادشده، دست‌کم با تعریف بنیادگرایان، بی‌دین به شمار می‌روند. آنان همچنان می‌دانند که چگونه این دستگاه با امریکا، اروپا، چین و سایر قدرت‌های جهانی وارد معامله می‌شود و هرگاه شرایط را مساعد یافت با فروختن اطلاعات بخشی از بنیادگرایان، به کشورهای مختلف حتا به هند، منافع کلان سیاسی و مالی حاصل می‌کند. از این‌رو، بنیادگرایان به رابطه حسنه این دستگاه با این گروه‌ها به چشم یک نزدیکی تاکتیکی می‌نگرند که فاقد صداقت و تعهد است و هر آن می‌تواند به رابطه‌ای خصمانه تبدیل شود. رویای همه گروه‌های افراط‌گرا برپایی نظام خلافت و تطبیق شریعت است که از نظر آنان، به دست افسران تربیه‌شده انگلیس و امریکا حاصل نخواهد شد و تنها «مجاهدان متعهد» می‌توانند به آن کمر ببندند.

اکنون که طالبان پاکستان به عمق استراتژیک خود در افغانستان دست یافته‌اند و حمایت قومی و مذهبی را با خود دارند و به اسلحه و امکانات پیش‌رفته‌تری دسترسی دارند، معادلات تغییر کرده و دولت پاکستان نگران شده است. بهتر است دولت‌هایی که از طریق سرمایه‌گذاری بالای افراط‌گرایی، کارهای‌شان را به پیش می‌برند، در سیاست خود تجدید نظر کنند و بدانند که با آتش بازی می‌کنند و هر آن احتمال دارد که دست‌و‌دامن بازی‌گران را بسوزاند. حکیم ناصر خسرو گفته است:/هشت صبح

مارفسای ارچه فسونگر بود/ کشته شود عاقبت از مار خویش