روایتی از زندان طالبان؛ معترضان زن در بدل سند ملکیت رها شدند

طالبان شمار زیادی از زنان معترض را پس از راه‌پیمایی‌ها بازداشت و شکنجه کرده‌اند. سه زن افغان به‌تازه‌گی از چگونه‌گی بازداشت و شکنجه خود، به دیده‌بان حقوق بشر روایت کرده‌اند. این زنان ادعا دارند که پس از پایان راه‌پیمایی، برای چند روزی مورد پی‌گرد افراد طالبان قرار داشته و سرانجام با مردان خانواده و کودکان‌شان بازداشت و زندانی شده‌اند. طالبان این زنان معترض و خانواده‌های‌شان را به گونه‌های مختلفی شکنجه شده‌اند.

بر‌اساس سخنان این سه زن، طالبان آنان را در یک اتاق گرم و بدون هوای کافی با ۲۱ زن و هفت کودک بدون آب، نان و دست‌شویی به مدت یک هفته قید کرده‌اند. به گفته این زنان، طالبان هر زنی را به‌گونه جداگانه بین ساعت‌های ۷:۰۰ یا ۸:۰۰ شام تا ۱۱:۰۰ صبح بازجویی می‌کردند. علاوه بر این، زنان و مردان در اتاق‌های جداگانه به شکل‌های مختلفی شکنجه می‌شدند و حتا در مواردی اعضای مرد خانواده‌های این زنان معترض توسط چند جنگ‌جوی طالبان به‌گونه گروهی مورد لت‌وکوب قرار گرفته‌اند. زنان معترض و خانواده‌های‌شان سرانجام با تضمین سند ملکیت و قباله جایدادهای‌شان از بند طالبان رها شده‌اند.

حدود شش ماه پس از تسلط طالبان بر افغانستان در ۲۶ جدی ۱۴۰۰، شماری از زنان افغان در کابل با شعار‌های «کار، نان، آزادی» علیه طالبان به اعتراض پرداختند. این اعتراض‌ها با خشونت از سوی طالبان سرکوب شد و زنانی که در آن اشتراک کرده بودند، نیز یکی پس از دیگری بازداشت، بازجویی و شکنجه شدند. بسیاری از این زنان بر‌اساس تعهدشان مبنی بر این‌که دیگر در راه‌پیمایی‌های اعتراضی اشتراک نخواهند کرد، از بند طالبان آزاد شدند. از این زنان تعهد گرفته شده است، در صورتی که دوباره علیه طالبان اعتراض کنند، ملکیت و دارایی‌های‌شان به تصرف این گروه در‌خواهد آمد.

چند روز پس از پایان این اعتراض‌ها، طالبان در دلو سال گذشته سه زن معترض را با کودکان و مردان‌شان در کابل بازداشت کردند. خورشید (نام مستعار) زن معترضی است که با خانواده‌اش در از سوی طالبان بازداشت شد. خورشید می‌گوید که او از یک خانه امن که بیشتر زنان معترض در آن پناه برده بودند، بازداشت شد و انتظار این را نداشت که کودکانش نیز از سوی طالبان به زندان انداخته شوند. خورشید پس از مشاهده طالبان در جاده‌های دوروبرش، با خانواده‌اش از این محل فرار کرده و به خانه یکی از بسته‌گانش پناه برده است. پس از مدتی مجبور شده آن خانه را نیز ترک کند. او گفته است که یکی از بسته‌گان مرد خانواده‌اش طالبان را دیده است که در کنار جاده‌ها ایستاده‌اند. خورشید می‌افزاید که غذای شب آماده بود، اما آن مرد گفت: «ما باید همین حالا برویم، آنان این‌‌جا هستند که تو را بازداشت کنند.» پس از آن خورشید با دو کودکش از مسیر پشت خانه فرار کردند تا به‌گونه موقت در امن باشند. خورشید علاوه کرده است: «در مسیر راه ایست‌های بازرسی زیاد بود و در هر یکی از آن‌ها با چراغ چهره‌‌ام را بررسی می‌کردند. من حامله بودم و به داکتر نیاز داشتم.»

یک روز پس از این‌که خورشید به خانه یکی از بسته‌گان دیگرش منتقل شده بود، از طریق صاحب این خانه آگاه می‌شود که طالبان آدرس این خانه را نیز پیدا کرده‌اند. خورشید بار دیگر مجبور می‌شود منطقه را ترک کند. او نگران کودکانش بوده و تقاضا کرده است: «کودکانم را از من دورتر ببرید، مرا تنها بگذارید.» خانواده خورشید جایی به‌عنوان خانه امن سراغ دیده و آن‌جا منتقل شده‌اند.

زمانی که خورشید با سایر زنان معترض در آپارتمانی به‌عنوان خانه امن به سر می‌برند، یکی از شب‌ها صدای بلند طالبان را می‌شنود. خورشید متوجه می‌شود که زنان از پله‌ها بالا می‌آیند و طالبان به دنبال آنان می‌دوند. او به خاطر این‌که کودکانش وحشت‌زده نشوند، غذا را جلو آنان می‌گذارد و می‌گوید: «قوی باشید. شما دیگر بچه نیستید، بلکه بچه‌های من هستید.»

زنان معترضی که از سوی طالبان بازداشت شده‌ بودند، توضیح داده‌اند که هنگام یورش طالبان به این خانه امن، یکی از زنان در حمام بوده و طالبان پس از حمله به او هشدار داده‌اند که اگر زودتر بیرون نشود، دروازه را خواهند شکست. همچنان خانواده دیگری که دروازه را به روی طالبان باز نکرد بود، طالبان دروازه آنان شکستانده و داخل خانه شده‌ بودند.

خورشید می‌گوید، هنگام هجوم طالبان بر خانه، او را در گوشه‌ای از اتاق دورتر از کودکانش نگه‌ داشتند و یک طالب زن با چهر‌ه‌ پوشیده، سلاح را به سر او نشانه گرفته بود و مبایلش را طلب می‌کرد. در حالی که کودکان خورشید از ترس می‌گریستند، طالبان به او اجازه نداده‌اند تا کودکانش را در آغوش بگیرد و آرام کند. در این هنگام یک طالب مرد از او بازجویی کرده و پرسیده است: «تو کی هستی و چرا این‌جا هستی؟» خورشید با آن‌که اشک چشمانش را تر کرده بود، خود را قوی احساس می‌کرد؛ زیرا آرزو داشت روزی با طالبان روبه‌رو شود. او می‌گوید: «من از خدا می‌ترسم، نه از شما. من همه چیز را واقعیت می‌گویم. من یک معترضم.» پس از این اعتراف، خورشید هیچ چانس دیگری نداشته و گوشی‌اش به دست طالبان بوده است. طالبان مردی از بسته‌گان او را در اتاق دیگری به‌شدت لت‌وکوب کرده‌اند. به گفته خورشید، صدای او را همه به‌ویژه کودکان می‌شنیدند و فکر می‌کردند که او را خواهند کشت.

هیپاتیا، زن دیگری است که در آن شب از سوی نیروهای طالبان بازداشت شد‌. او می‌گوید که طالبان زنان مسلح با چهره‌های پوشانده را نیز با خود آورده بودند. هیپاتیا گفت: «آنان از ما خواستند که دست‌های‌تان را بالا نگه‌ دارید، مبایل‌های‌تان را بدهید و نام‌های‌تان را بگویید.» هنگامی که هیپاتیا از معرفی خود به یک طالب زن احتراز می‌کند، یک طالب مرد نامش را می‌پرسد و می‌گوید: «هیپاتیا، یکی از زنان معترض است. شش ماه است که این در مقابل ما اعتراض می‌کند، ما را در یک موقعیت بسیار بد قرار داده، این خوب است که ما این زن را بازداشت می‌کنیم.» پس از این‌که هیپاتیا مبایلش را به آنان تحویل نمی‌دهد، طالب مرد او را با رادیو (مخابره) می‌زند. به گفته‌ او، پس از آن‌که مبایلش را به طالبان می‌دهد، از ترس لت‌وکوب، ادرارش رفته بوده است.

اوقیانوس، زن معترض سومی است که این ماجرا را به دیده‌بان حقوق بشر بازگو کرده است. او گفته است: «هنگامی که ما را در اتاق قید کردند، در اتاق دیگری شروع به شکنجه مردان ما کردند. همه ما صدای گریه آنان را می‌شنیدیم. به‌راستی وضعیت بدی بود. هیچ‌کاری نمی‌توانستیم انجام بدهیم.»

این زنان تأکید کرده‌اند که در آن هنگام یگانه امید‌شان به خدا بوده و همه با هم دعا می‌کرده‌اند. شماری از این زنان معترض حتا قصد داشته‌اند خود را از پنجره به پایین پرتاب کنند. خورشید گفته است: «در آن زمان نمی‌خواستیم زنده بمانیم. یک تعداد می‌خواستند از کلکین خود را پرتاب کنند و خود‌کشی کنند.» هیپاتیا هم‌ گفته است که او مانع پریدن یکی از زنان معترض شده که می‌خواست جان خود را بگیرد.

طالبان در آن شب همه این زنان معترض و اعضای خانواده‌ها به شمول کودکان‌شان را توسط چندین موتر به مقر وزارت امور داخله این گروه منتقل می‌کنند. به گفته این زنان، افراد طالبان علاوه بر لت‌وکوب مردان خانواده‌ها در خانه امن، آن‌ها را در موتر نیز با سلاح و دستگاه‌های رادیو شکنجه می‌کرده‌اند. به محض رسیدن آنان به وزارت، یک عضو ارشد گروه طالبان در محل منتظر آنان بوده است. هیپاتیا گفته است: «صدایش را بر سر ما بلند کرد و گفت: شما ما را در یک موقعیت بسیار بد قرار داده‌اید. به خاطر شما، جهان ما را به رسمیت نشناخته. شما در بیست سال گذشته کجا بودید، زمانی که ایالات متحده ما و زنان ما را می‌کشتند؟ شما صدای‌تان را بلند نکردید. حالا در پنج ماه شما از ما شکایت می‌کنید؟» آنان در این هنگام به‌شدت ترسیده بوده‌اند.

بر‌اساس اظهارات این زنان معترض، طالبان ۲۱ زن و ۷ کودک را در اتاقی کوچک جداگانه‌ در وزارت داخله که ظاهراً از این پیش کودکستان بوده است، نگه ‌داشته‌اند. اتاق گرم بوده و آکسیجن نیز در حال کاهش. کودکان نمی‌توانسته‌اند بخوابند و فضا برای نشستن تنگ بوده است. در چند روز اول نان خشک و سرد (نان قاق) برای‌شان داده می‌شده است. این زنان، نان خشک را به کودکان‌شان می‌داده‌اند. آب به قدر کافی برای‌شان داده نمی‌شده و حتا آب ظرف‌‌شویی طالبان را به کودکان به جبر می‌داده‌اند تا تلف نشوند. این زنان به‌ندرت اجازه داشته‌اند تا از دست‌شویی استفاده کنند. در این روزها یکی از نگهبانان طالبان برای‌شان گفته است: «در اتاق تشناب‌تان را بکنید.» به گفته این زنان، کودکان در لباس‌شان رفع حاجت می‌کرده‌اند. هر سه زن این ماجرا را بازگو کرده‌اند.

به گفته این زنان، همه آنان در پنج شب نخست بازداشت، از ساعت ۷:۰۰ یا ۸:۰۰ شب تا ساعت ۱۱:۰۰ صبح مورد بازجویی قرار ‌گرفته و طالبان مبایل‌ها و لب‌تاپ‌های آنان را نزد خود قید کرده بوده‌اند. هیپاتیا گفته است: «آنان فیس‌بوک ما را جست‌وجو می‌کردند، تماس‌های ما را جست‌جو کردند، تمام آن‌ها را جست‌وجو کردند. تمام اسناد‌ لب‌تاپ‌های ما را جست‌وجو کردند.» هیپاتیا افزوده است: «آنان پیام‌های ما را باز کردند و در مورد آن‌ها پرسیدند. آنان پرسیدند: سایر دوستان‌تان کجا هستند؟ شما باید ما را کمک کنید تا آنان را پیدا کنیم.»

این زنان همچنان گفته‌اند که نگهبانان طالبان در مواردی زنان زندانی را لت‌وکوب و با آنان بدزبانی می‌کرده‌اند. خورشید افزوده است: «آنان گفتند، شما برای کشور‌های غربی کار می‌کنید، شما فاحشه هستید، بدن‌تان را به مردان بسیاری می‌فروشید.» به گفته‌ این زنان، طالبان یک زن معترض را به اتهام عضویت در جبهه مقاومت ملی، در زندان نگه ‌داشته‌اند تا این‌که آن زن درگذشته است. همچنین به تمام این زنان دستور داده شده بود تا حرف‌های‌شان را بنویسند و جزییات فعالیت‌ها و حامیان خود با طالبان در میان بگذارند.

خورشید توضیح داده است که هیپاتیا بیمار بود: «در ششمین روز زندان همه کودکان بیمار شده بودند. آنان نمی‌توانستند حرکت کنند.» طالبان به مشورت داکتر، آنان را به اتاق دیگری با فاصله‌های بیشتری حبس می‌کنند و بر‌اساس گفته‌های داکتر، طالبان وادار می‌شوند تا به آنان غذا، آب و داروی مورد نیاز را فراهم سازند.

در این میان، مردان بیشتر مورد خشونت و شکنجه قرار می‌گیرند. به گفته این زنان، آن‌ها بعداً آگاه شده‌اند که مردان مورد خشونت فزیکی بیشتری قرار گرفته‌اند؛ از سوی طالبان شوک برقی داده شده و لت‌وکوب شده‌اند و دشنام‌های ناموسی شنیده‌اند. خورشید علاوه کرده است، هنگامی که مرد خانواده او از زندان رها شده، نشان زخم‌های دایمی در بدنش دیده می‌شود.

طالبان در آن زمان، نوارهای تصویری حاوی اظهارات زنان معترض را در رسانه‌ها منتشر کرده بودند. در این نوارهای تصویری آمده بود که این زنان تحت تأثیر افغان‌های متفرق قرار گرفته‌ و برای رفتن به بیرون از کشور دست به اعتراض‌ می‌زده‌اند. هیپاتیا اما می‌گوید که یک طالب زن برای آنان گفته بود: «طالبان می‌خواهند ویدیو بگیرند، نه برای مردم، فقط برای آرشیف خود. شما باید بگویید که شما برای حقوق بشر کار نمی‌کنید، تنها برای تخلیه و به این دلیل که برخی افراد شما را وادار به این کار کرده‌اند.» به گفته این زنان، چون طالبان مبایل آنان را بررسی کرده بودند، از آنان خواسته شده بود که همه کسانی که از بیرون کشور با آنان همکاری می‌کنند را در ویدیو نام بگیرند. این سه زن معترض همچنان گفته‌اند که این نوارهای تصویری شامل چندین مورد بوده که از آنان اعتراف اجباری گرفته شده است. خورشید اضافه کرده است: «آنان در میان این موارد ما را راهنمایی می‌کردند. یک طالب با اسلحه در پشت سر ما بود و طالبان آن قسمت را ویرایش کرده و از ویدیو برداشته‌اند.»

طالبان شماری از زنان را به دلیل این‌که در راه‌پیمایی‌ها شرکت نکرده بودند، آزاد می‌کنند، اما این سه خانواده را در قید خود نگه‌ می‌دارند و برای‌شان تذکر می‌دهند: «شما برای جرم سیاسی مجازات می‌شوید.» خورشید به دیده‌بان حقوق بشر گفته است: «من بسیار گریه کردم. برای‌شان عذر کردم تا کودکانم را بگذارند بروند.»

طالبان اما برای چند هفته‌ای آنان را در قید خود نگه‌ می‌دارند و سرانجام از بسته‌گان آنان می‌خواهند که اسناد اصلی همه ملکیت‌ها و دارایی‌های آنان را ببرند. این زنان معترض و خانواده‌های آنان پس از آن آزاد می‌شوند که وعده می‌دهند دیگر در برابر این گروه اعتراضی نخواهند کرد و در پایان این تعهدنامه امضا می‌کنند. حالا اسناد خانه‌های این سه زن و اسناد ملکیت همه اعضای خانواده‌های‌شان در نزد طالبان است. خانواده‌های‌شان نیز با امضا روی تعهدنامه‌ای، وعده سپرده‌اند که دیگر به زنان خانواده‌ها اجازه نمی‌دهند بیرون از خانه بروند و به راه‌پیمایی بپردازند. طالبان به خانواده‌های آنان گفته‌اند: «هر زمانی که خواستیم، این زنان را به دفتر ما حاضر می‌کنید. آنان نمی‌توانند کشور را ترک کنند.» همچنان به همه این زنان تذکر داده شده است: «هنگامی که مشاهده کنیم شما کاری می‌کنید، خانه‌های‌تان را برای خود می‌گیریم.» به گفته این سه زن، همه زنان معترضی که با آنان در حبس بوده، چنین رفتار طالبان را تجربه کرده‌اند.

این سه زن معترض با این‌همه شکنجه و رفتار خشونت‌آمیز، پس از آزادی، دوباره به صحن اعتراضات رفته و از آن ویدیو گرفته و در رسانه‌های اجتماعی نشر کرده‌اند. در اثر آن، برادر اقیانوس از سوی طالبان بازداشت و به‌شدت شکنجه شده و طالبان از او خواسته‌اند که محل بودوباش خواهرش را به آنان نشان بدهد. هیپاتیا گفته است: «خانواده‌ ما به‌راستی در خطر هستند. ما اما نمی‌توانیم متوقف شویم. ممکن بعضی کشور‌ها آنان را به رسمیت بشناسند. برخی کشور‌ها نمی‌دانند که طالبان دروغ می‌گویند. آنان فقط برای قدرت می‌جنگند. من برای زنده‌گی‌ام مبارزه می‌کنم.»

اقیانوس، خورشید و هیپاتیا پس از فرار از افغانستان در حال انتظارند تا در کشور دیگری با خیال راحت بتوانند زنده‌گی کنند، اما با آن‌هم می‌گویند که اعضای خانواده‌های‌شان در افغانستان زیر خطر قرار دارند. حتا یکی از این زنان در روستایش کشته شده و هیچ رسانه‌ای خبر مرگ او را پوشش نداده است. خانواده یکی از این زنان با هشت کودکش ناپدید شده‌ است. وضعیت روانی آنان به‌شدت وخیم است. این زنان می‌گویند: «نمی‌دانیم چرا جهان ما را این‌گونه رها کرد!»

هدر بار، مسوول حقوق زنان در سازمان دیده‌بان حقوق بشر، گفته است: «زنان و دختران افغان با شماری از سخت‌ترین عواقب حکومت طالبان مواجه شده‌اند و مبارزه دشواری را برای حمایت از حقوق در افغانستان رهبری کرده‌اند. متأسفانه درخواست‌های آنان از جامعه بین‌المللی برای ایستادن در کنار آن‌ها، پاسخی نگرفته است.» به گفته خانم بار، اظهارات زنان زندانی بیانگر آن است که طالبان زنان را در رابطه به فعالیت‌های‌شان تهدید می‌کنند و با ادامه این خشونت، تلاش دارد زنان را خاموش نگه‌ دارند.

سازمان دیده‌بان حقوق بشر در این گزارش تذکر داده که طالبان باید هرچه زودتر همه زندانیانی که برای آزادی بیان صدا بلند کرده‌ و در راه‌پیمایی‌های صلح‌آمیز اشتراک داشته‌اند را آزاد کنند. به گفته او، طالبان باید حقوق همه این زنان و آزادی بیان را رعایت کنند و به خبرنگاران اجازه دهند تا اعتراضات را پوشش دهند. او افزوده است که طالبان باید بازداشت‌های خودسر به شمول مجرم پنداشتن بازداشت‌شده‌گان را پیش از قضاوت مستقل، پایان دهند و به بازداشت‌شده‌گان اجازه دهند تا وکیل مدافع و یا مشاور حقوقی استخدام کنند.

این سازمان افزوده است که طالبان باید افراد را با توجه به معیار‌های سازمان ملل متحد مبنی بر رفتار زندانیان، به‌طور قانونی نگه‌ دارند و هر کسی که مسوول شکنجه و بدرفتاری با بازداشت‌شده‌گان است را به‌طور بی‌طرفانه بررسی کنند و تحت پی‌گرد قانونی قرار دهند.

دیده‌بان حقوق بشر از کشور‌هایی که با طالبان سروکار دارند، خواسته است که بالای این گروه فشار بیاورند تا به تعهدات خود تحت قوانین بین‌المللی به شمول احترام به آزادی بیان و اعتراض‌ها، برای جلوگیری از شکنجه و سایر رفتار‌های نادرست، موافقت کنند. همچنان به گفته است که همه این کشور‌ها باید پناهگاه مهاجران را برای افغان‌ها افزایش دهند و مدافعان حقوق بشر را به دلیل فعالیت‌های مداوم که در معرض خطر هستند، در پناهنده‌گی اولویت دهند.

این سازمان تأکید دارد که دولت‌ها باید مسیر‌های مکمل سخاوت‌مندانه برای مهاجرت امن، قانونی و منظم را ایجاد و حفظ کنند. سازمان ملل متحد و کشور‌ها باید تلاش‌های خود را برای پذیرش مسوولیت‌ در برابر نقض حقوق بشر در افغانستان به شمول حمله بر معترضان و فعالان حقوق زنان، از طریق مراحلی همچون ایجاد یک مکانیسم پاسخگویی جدید سازمان‌دهی شده برای بررسی و جمع‌آوری شواهد سوءاستفاده‌ها، پیش‌ ببرند.

این در حالی است که در افغانستان از یک سال به این ‌سو همواره معترضان زن از سوی طالبان بازداشت می‌شوند و هنوز هم از سرنوشت شماری از این زنان خبری در دست نیست. طالبان به خبرنگاران اجازه نمی‌دهند که اعتراضات را پوشش دهند. بنابراین، خبرنگاران و فعالان حقوق بشر در افغانستان به‌شدت زیر خطر قرار دارند. در آخرین اعتراضات زنان در مقابل دروازه دانشگاه کابل، که در پیوند به اخراج دانش‌جویان از این دانشگاه صورت گرفته بود، معترضان زن به وقوع حمله انتحاری تهدید شده و از صحنه دور رانده شدند.