سکوت در برابر طالبان؛ رضایت یا مجبور‌یت؟

یکی از مهم‌ترین مسایلی که به دوام حکومت‌ها می‌انجامد، رضایت مردم است. اساساً در نبود رضایت مردم، صحت و امکان دوام حکومت مورد پرسش قرار می‌گیرد. رضایت مردم نه‌تنها به‌عنوان یک اصل در ایجاد حکومت‌ها، بلکه همانند یک معیار مستمر، برای تداوم موجودیت دستگاه‌های حاکم پنداشته می‌شود. در علم سیاست، مشروعیت از دیدگاه فلسفه سیاسی به انواع مشروعیت قانونی، مشروعیت سنتی، مشروعیت الاهی، مشروعیت کاریزماتیک و مشروعیت بر پایه زور و غلبه تقسیم‌بندی شده است.

ماکس وبر، جامعه‌شناس و سیاست‌دان آلمانی، سه نوع مشروعیت را تعریف کرده است: مشروعیت قانونی، مشروعیت سنتی و مشروعیت کاریزماتیک. در مشروعیت قانونی، هر حکومتی که بر‌مبنای رضایت، اراده و انتخاب مردم شکل گیرد، حکومت مشروع است. بنابر‌این، اصل رضایت مردم در حکومت‌هایی که بر‌پایه‌ مشروعیت قانونی و احترام به حقوق انسانی پدید آمده‌اند، جایگاه مستحکمی دارد. امروزه، در اغلب نظام‌های حاکم کشور‌های دنیا، سوا از این‌که استوار بر مشروعیت سنتی ـ سلطنتی و یا قانونی هستند، رای و رضایت مردم به‌گونه‌ای در قدرت بخشیدن و اقتدار حاکمان از طریق مجالس، شورا‌ها و انتخاب‌ها، دخیل است. در حکومت‌های اسلامی که نوعی از مشروعیت الاهی محسوب می‌شود، نیز بر رضایت مردم از خدمت‌رسانی حکام در محدوده شریعت، تاکید شده است. همچنین به حاکمان سرزمین توصیه شده است تا با رعایت عدل و انصاف و عدم سخت‌گیری بی‌مورد، رضایت مردم را کسب کنند؛ زیرا رضایت مردم بر مشروعیت نظام و دوام حکومت، مهر صحه می‌گذارد. بنابر‌این، موضوع رضایت حکومت‌شونده‌گان در جهان امروزی، امری غیر‌قابل چشم‌پوشی است.

 برای سنجش میزان رضایت مردم، باید از عدم محدودیت حقوق و آزادی آن‌ها در بیان و ابراز نظر، مطمین بود. لذا در موجودیت نظام‌های سرکوب‌گر، سنجش میزان رضایت مردم امکان‌پذیر نیست. رژیم طالبان در تلاش‌هایی که برای مشروعیت و رسمیت‌خواهی انجام می‌دهد، همواره از موضوعاتی مانند رضایت مردم، حاکمیت کامل و تامین امنیت دم می‌زند. برای ارزیابی این ادعا، به تحلیل موضوع رضایت مردم افغانستان از حضور و حکمرانی طالبان می‌پردازیم.

حضور طالبان در پی آن‌چه تصرف ولایات و مرکز افغانستان از جانب آن‌ها عنوان شده است، اتفاق افتاد، که در حقیقت جایی برای آگاهی از اراده و رضایت مردم وجود نداشت. رضایت مردم در تشکیل حکومت‌ها بر‌مبنای تبارز اراده شهروندان از طریق انتخابات سنجیده می‌شود و انتخابات نمی‌تواند بر‌مبنای آرای یک قشر خاص از جامعه باشد. طالبان با تصرف افغانستان از راه جنگ، نه‌تنها جایی برای ظهور اراده و نمایش رضایت مردم باقی نگذاشتند، بلکه با سرکوب مقاومت‌های مردمی در ولایات مختلف افغانستان و گرفتن جان صدها تن، عدم رضایت مردم از ایجاد حکومت طالبانی را ثابت ساختند. اگر بحث پیروز نشدن مقاومت‌های مردمی بر ضد طالبان به‌عنوان واکنش اقلیت و رضایت دیگران مطرح شود، هویدا است که مردم نمی‌توانند با دست خالی در مقابل یک ماشین خشن جنگی ظاهر شوند. همچنین تشکل‌های غیر‌نظامی کوچک با عدم رهبری واحد، از امکانات لوجستیکی محدود برخوردار بوده و از آموزش‌های نظامی و تجربه جنگ محروم هستند، پس بدیهی است که چنین مقاومت‌های مردمی در مقابل گروه‌های جنگی با رهبری واحد و منابع مشخص، چانس پیروزی کمی دارد. از این رو، مردم افغانستان در ابتدای حضور طالبان، به شدید‌ترین وجه ممکن عدم رضایت‌شان را از حضور آن‌ها به‌عنوان حاکم، اعلام کردند.

بعد از تسلط رژیم طالبان از راه زور، افغانستان شاهد اعتراض‌های متعدد در قبال محدودیت‌های وضع شده بود. هرچند در بیشتر این اعتراضات اشتراک‌کننده‌گان اساسی زنان بودند، اما این را به‌عنوان رضایت مردان از حکومت طالبان نمی‌توان تلقی کرد. به جرئت می‌توان گفت که واکنش شدید طالبان در قبال معترضان مرد، شکنجه و زندانی کردن آن‌ها در اولین روز‌های حضور مردان در اعتراضات، سبب عقب‌نشینی مردان به خاطر حفظ جان شده است. طالبان به‌صورت مکرر، حتا مردانی که به خاطر پوشش خبری اعتراضات در صحنه حضور داشتند را بازداشت کرده و مورد شکنجه قرار دادند. از جمله می‌توان به بازداشت و شکنجه دو خبرنگار روزنامه اطلاعات روز۱ در سپتامبر ۲۰۲۱ و یک عکاس خبری در ولایت هرات۲  اشاره کرد. روشن است که سرکوب‌گری اعتراضات و تجمعات مردانه از سوی طالبان، با شلاق و شلیک‌های هوایی متفرق نخواهد شد، بل مردان مستقیماً مورد هدف گلوله‌های طالب قرار گرفته و یا برای مدتی نامعلوم زندانی و شکنجه خواهند شد.

روی دادن این اعتراضات پی‌هم و بی‌وقفه، انزجار شدید مردم از دستگاه حاکم را به‌صراحت بیان می‌کند؛ یعنی نه‌تنها رضایت از دستگاه حاکم وجود ندارد، بلکه حالت احتقان، مردم را وادار به پذیرش خطر و اعتراض در قبال یک نظام به‌شدت سرکوب‌گر می‌کند. بنابر‌این، جامعه‌ای را که با تهدید و زور کنترل می‌شود، نمی‌توان جامعه راضی نامید. سزاوار این است که جبر حاکم و مجبوریت مردم افغانستان به‌عنوان گروگان‌های یک گروه خشونت‌طلب درک گردد و چاره‌ای برای رهایی میلیون‌ها انسان از یک زندان بزرگ سنجیده شود. جایی که جان‌ها گرفته می‌شود و حق حیات انسان‌ها ضایع می‌شود، مردم شکنجه می‌شوند، حرمت‌ها هتک می‌شود و تمام حقوق انسانی میلیون‌ها انسان به‌ساده‌گی زیر پا می‌شود.

با در‌نظرداشت این‌همه، یاد کردن از رضایت مردم از طرف مقام‌های طالبان ضمن این‌که ادعایی بی‌اساس است و به باور هیچ عقل سلیم نمی‌نشیند، وقاحت یک دستگاه مستبد را در دروغگویی نیز به نمایش می‌گذارد.

  1. https://afjc.media/گزارشهایویژه/pressrelease/شکنجهخبرنگارانروزنامهاطلاعاتروزتوسططالبانرابهشدتمحکوممی%E2%80%8Cکنیم
  2. https://www.afintl.com/20210924727106