چشمانداز بازی چین در افغانستان پساامریکا
قدرتهای بزرگ منطقهای مانند چین با چشمانداز تازهای به قضایای افغانستان مینگرند. این چشمانداز تازه، معلول انکشاف اوضاع افغانستان پساامریکا و سلطه جانیترین گروه بر کشور است که نظیرش را کمتر میتوان در میان گروههای ایدیولوژیک دنیا پیدا کرد. از همین رو، چین با دید استراتژیک، تلاش دارد اوضاع افغانستان تحت کنترل طالبان را به نفع خودش مدیریت کند. اگر در درازمدت نتواند چنین کاری را بکند، ناگزیر به نقش فعالش پیرامون وضعیت امنیتی در افغانستان، تغییر مسیر دهد.
چین از ابتدای خروج امریکا از افغانستان، دید اقتصادی بارزتر و نگاه امنیتی عمیقتر به پیشرفت وضعیت در کشور داشته است. به همین دلیل با طالبان از ابتدای کار، تعامل توام با حوصلهمندی استراتژیک را سرخط سیاستهایش قرار داده است. نگاه راهبردی این کشور، علاوه بر تعامل با رژیم طالبان، برخورد نرم و با اهداف نفوذ در جامعه افغانستان در درازمدت است. این کشور تلاش میکند تا علاوه بر حفظ روابط تاکتیکی با طالبان، از چاقتر شدن معضل تروریسم در مرزهای غربیاش جلوگیری کند. از همین رو تعامل، چین با طالبان، یک تعامل حفظ وضع موجود و اعتقاد به گسترش این روابط براساس نیازهای زمان معرفی شده است. این کشور در عین حال ضمن حفظ یک موضع میانه در سطح بینالملل، نگاه ویژهای را به کنار زدن سایر بازیگران در افغانستان با هدف مقابله با تهدیدها و نیز ایجاد فرصتهای جدید دارد؛ اما بیجینگ بهخوبی از این واقعیت واقف است که این کار هزینههایی دارد. بیجینگ اگرچه نگاه خود را در افغانستان پساامریکا، غیرژیوپلیتیک عنوان میکند تا حساسیتهای روسیه و غرب برانگیخته نشود، اما بهخوبی میداند که در مراحل بعدی از تکامل بازیگری خود در منطقه ناگزیر از حضور در تنشهای ژیوپلیتیکی منطقه بهخصوص افغانستان است. این تنشهای ژیوپولیتیکی، ممکن چین را مجبور به واکنش نظامی و امنیتی شدید در قبال وضعیت امنیتی افغانستان کند و شاید زمینه را برای حضور نظامی آن در افغانستان مساعد سازد. چین از ناحیه همسایهگانش بهشدت نگرانی است و افغانستان تحت کنترل طالبان و گروههای تروریست بینالمللی، ظرفیت آن را دارد تا به پاشنه آشیل امنیتی چین در آینده مبدل شود. بنابراین، میتوان ارزیابی کرد که چین امروز و نحوه تعامل آن با طالبان، صرفاً یک نگاه تاکتیکی و از روی مجبوریت است و الا چین کمونیست با دیدگاه بهشدت دینستیزانه، چگونه حاضر شده تا قدرت بهشدت افراطی مذهبی طالبان را بهعنوان مؤتلف خود بپذیرد و با آن تعامل داشته باشد؟
با درنظرداشت محیطهای پیرامونی چین، میتوان اینطور ارزیابی کرد که این کشور به افغانستان تحت کنترل طالبان بهعنوان یک قطعه از پازل منطقهای آسیا مینگرد که نقش آن در تخریب پروژههای اقتصادی بیجینگ ـ در حالی که بخش عمده آن از آسیای مرکزی میگذرد و امنیت افغانستان بر آن تاثیر جدی دارد ـ خیلی مثبت نیست. از سوی دیگر، چون محیط پیرامونی چین، چه در حوزه دریایی و چه خشکه، به یکی از پاشنههای آشیل این کشور برای آسیبپذیری در مقابل غرب و رقبای منطقهایاش تبدیل شده است، بنابراین ایجاد و بزرگتر شدن تشنج و معضل در مرز این کشور با افغانستتان به معنای ایجاد چالش جدید برای چین امروز است. تحولات هنگکنگ و تایوان در داخل، بیثباتیها در میانمار و عدم قطعیت در سریلانکا، تنش در دریای چین جنوبی و نیز ایتلافسازیهای جاپان و کوریا، شرایط دشواری را در محیط آسیایی چین پدید آورده است. پس ایجاد تنش در مرز غربی این کشور، در حال حاضر و با درنظرداشت وضعیت موجود، یک مقدار برای این کشور حوصلهگیر است. چین با نگاه توام با شک به طالبان، از یک سو خواستار حفظ روابط با این گروه است و نمیخواهد ارتباط لرزان و شکننده خود با این گروه که بر سرنوشت افغانستان مسلط است را قطع کند و از سوی دیگر میخواهد رفاقت با این گروه را با گزینههای محتمل دیگر، معاوضه کند. چین از عواقب استحکام پایههای نظام طالبانی که در حال حاضر الهامبخش سایر گروههای تروریست در منطقه شده است، بهخوبی آگاه است و نمیخواهد کاری کند که گروه طالبان، قهرمان میدان افراطگرایی و ترور معرفی شود و با الهام از این گروه، دردسر تازهای در منطقه و همسایهگیاش به وجود بیاید. بنابراین، این معاوضه زمان و هزینه بیشتری برای بیجینگ خواهد داشت. پس به نظر میرسد که چین دینامیک تهاجمی و تحریکآمیز در محیط پیرامونی خود را که بیشتر متاثر از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان است، بهعنوان یکی از قطعههای پازل امنیتی میبیند و در صدد تعریف بازیگری هژمونیک برای خود در این منطقه بهنحوی است که تهدیدی را در کوتاهمدت و میانمدت از جانب آن مشاهده نکند. این رویکرد میتواند در بلندمدت افغانستان را بهعنوان فضای تداوم ژیوپلیتیک پیرامونی چین و حوزه منافع استراتژیک این کشور مطرح کند.
بنابراین، افغانستان تحت کنترل طالبان، دردسرساز و لانه امن تروریسمی است که چین به هیچ صورت خواستار تحکیم پایههای آن در درازمدت نیست. چینیها میخواهند با اندک تحول در وضعیت، جایگزینی برای طالبان پیدا کنند.
گفتنی است که آنچه تا امروز رابطه میان چین و طالبان را تداوم بخشیده، توصیههای آیاسآی است که چینیها را تا حد مشاهده وضعیت افغانستان و نگاه به واقعیتهای آن به وسیله عینک پاکستان، ترغیب کرده است. اما این وضعیت نمیتواند برای درازمدت ادامه پیدا کند. چین با تداوم وضع موجود، با چالشهای جدی امنیتی مواجه خواهد شد؛ چیزی که بیجینگ در هیچ صورتی خواستار آن نیست.