دموکراسی بدون عدالت لنگ است

۲۰ سال گذشته تجارب تلخ و شیرین بسیار در حافظه تاریخی مردم افغانستان به‌‌جا گذاشته است. شیرینی آزادی‌های مدنی نسبی، توسعه مراکز آموزشی، افزایش نرخ سواد، و زنده ‌شدن امید به پیوستن جامعه به قافله مدنیت معاصر، تا آینده‌های دور خاطره‌ها را شیرین خواهد کرد و به ساکنان آینده این سرزمین حس ریشه و پشتوانه تاریخی خواهد بخشید.

از آن ۲۰ سال یادهای تلخ جنگ، غفلت، تفرقه، ترویج سودجویی وحشیانه، کم‌رنگی تعهد سیاست‌مداران به سرنوشت جمعی، حیف و میل دارایی‌های عامه و بی‌عدالتی نیز تا زمانه‌های دور کام بازمانده‌گان را تلخ خواهد کرد. بی‌عدالتی تجربه جمعی بود و شاید هیچ وطندار بی‌قدرتی را در افغانستان نیابید که از جهتی، خود و همگنان اقتصادی، فرهنگی یا قومی‌اش را قربانی بی‌عدالتی نداند. درین میان بی‌عدالتی اقتصادی بزرگ‌ترین خلای نظام جمهوری اسلامی بود. حاکمان با چورکان آشکار و لگدمال حقوق زیردستان و محرومان، اکثر مردم را از نظام ناامید کردند و با انحصار منابع قدرت و ثروت، حس تعلق و مالکیت را از مردم گرفتند. از همین‌رو میلیون‌ها انسانِ عاشق آزادی، رفاه و حکومت غیرطالبانی، در آستانه سقوط نظام درمانده و ناظر ماندند، قادر به اقدام جمعی نشدند و انگیزه ایستادن در برابر فروپاشی را در خود نیافتند.

این درمانده‌گی ادامه دارد. چرا که مخالفان طالبان نتوانسته‌اند اعتماد مردم را دوباره به‌دست آورند. هیچ یکی از گروه‌های دخیل در دسترخوان جمهوریت، اشخاص صاحب قدرت و آنانی که با خطاها و خیانت‌های‌شان مانع گسترش پایه‌های مردمی دولت گردیدند، از کرده خود اظهار پشیمانی نکرده‌اند. هیچ زورمندی از غارت اموال مردم اظهار ندامت نکرده و اکنون که میلیون‌ها انسان دچار گرسنه‌گی کشنده‌اند، گروهی از فرماندهان، والیان، وزیران و دیگر مقامات جمهوری اسلامی، مشغول رسیده‌گی به دارایی‌های بی‌شمار و حساب‌های بانکی پرپول خوداند و جلوگیری از افزایش چربوی دور کمر از مشغولیت‌های اصلی‌شان است. رهبران احزاب اسلامی مدعی عدالت و نیز برخی سازمان‌های چپی که خود را مبارزان راه سوسیالیزم می‌دانند، تا گلو در دالر و دارایی غرق‌اند.

دفاع متعصبانه از نظام جمهوری اسلامی در برابر امارت طالبان، اگر به تعدادی از مدعیان قدرت فرصت «مشارکت» در سازش‌های احتمالی آینده را بدهد، برای زنان و مردانی که دموکراسی را برای کاهش فقر، دسترسی دختران و پسران به تعلیم و تحصیل عصری، و ایجاد دولت نماینده و خدمت‌گذار می‌خواهند، نقد گذشته ابزار مهم مبارزه است. درین نقد، سابقه برخورد حاکمان و گرداننده‌گان نظام جمهوری اسلامی با خزانه دولت و دارایی مردم بسیار اهمیت دارد و به بازگرداندن اعتماد توده به مخالفان گروه طالبان یاری می‌رساند. در تشکیل حکومت پس از طالبان، باید از غارت‌گری زورمندانی که نقاب جمهوریت پوشیده بودند و جهالت طالبانی که پشت شریعت پنهان شده‌اند، درس گرفته شود.