سراسیمهگی ملا یعقوب از شکست صفوف طالبان
یک نوار صوتی از ملا یعقوب مجاهد، سرپرست وزارت دفاع طالبان، در رسانههای اجتماعی دستبهدست میشود که از عدم اطاعت در صفوف جنگجویان این گروه شکایت میکند. او در این نوار از سفرهای مقامها و ناهماهنگی طالبان نیز سخن میزند و با تأکید میگوید: «بزرگان باید متوجه مسوولیتهای خود باشند.» سرپرست وزارت دفاع طالبان از گزارشهای غلط و کتمانکاری جنگجویانش نیز پرده برمیدارد و آنان را به دروغگویی متهم میکند. او بهصراحت میافزاید: «این تشکیلات را ما انجام میدهیم، برایش میگوییم به اینجا بروید. به بزرگان اطمینان میدهند، ولی یکیشان هم نمیروند و در ساحه هیچکسی نیست.» ملا یعقوب بهعنوان نمونه از دره خاوش، یکی از ولسوالیهای خوست بغلان، نام میبرد. به گفته او چند پاسگاه طالبان بعد از تخلیه از سوی جبهه مقاومت تصرف شده و آنان تبلیغات به راه انداختهاند که ساحه را تصرف کردهاند. ملا یعقوب از این شکنندهگی و چنددستهگی در فرمانبرداری جنگجویانش و سطوح رهبری گروه طالبان، ناراض به نظر میرسد. احتمال میرود میزان اطاعت و وفاداری جنگجویان متعلق به شاخه شبکه حقانی از این مقام طالبان در صفوف جنگی بسیار پایین آمده باشد؛ چون بهشدت یأس و ناامیدی از عدم اطاعت بر او مستولی شده و بر مسوولیتپذیری مقامها و جنگجویان این گروه تأکید میکند.
ماهیت سخنان ملا یعقوب میرساند که ساختار درونی این گروه دچار یک گسست سازمانی و وفاداری شده و از سوی دیگر، رفاه و خوشگذرانی رهبران طالبان زمینه و بستر عدم اطاعت را در میان آنان گستردهتر ساخته است.
ملا یعقوب مجاهد، سرپرست وزارت دفاع طالبان و فرزند ملا عمر، رهبر پیشین این گروه، از مدعیان رهبری رژیم طالبان به حساب میآید. او بعد از اینکه طالبان در سال ۲۰۱۵ پذیرفتند ملا عمر در سال ۲۰۱۳ در شفاخانهای در پاکستان جان باخته است، در میان صفوف طالبان مطرح شد. یعقوب ابتدا معاون این گروه بود و سپس مسوولیت شاخه نظامی طالبان را تا پیش از فروپاشی نظم جمهوریت در افغانستان برعهده داشت. پیش از این برخی از رسانهها از او بهعنوان فردی میانهرو در میان طالبان نام برده بودند، اما یعقوب به حاکمیت مطلقه قومیـمذهبی و آن هم درانی بودن باور دارد. تکثر سیاسی، فرهنگی و واقعیتهای کنونی افغانستان را به رسمیت نمیشناسد و هیچگاه رفتاری از خود بروز نداده است که نمایانگر میانهروی او باشد. او در خارج از افغانستان بزرگ شده و توسط گروه شبهنظامی «جیش محمد» در پاکستان آموزش نظامی دیده است و از افراد اصلی این گروه شمرده میشود. ملا یعقوب از نظر ساختاری در تضاد با شبکه حقانی قرار دارد. چندین بار گزارشهایی به نشر رسیده است که این شبکه میخواسته او را از بین ببرد و حتا یک بار نواری تصویری نیز در رسانهها نشر شد که نشاندهنده یک حمله بر جان ملا یعقوب بود. بیشتر اختلافات میانگروهی طالبان بر سر تقسیم قدرت و توزیع کرسیهای بلند دولتی است. ملا یعقوب هم بهلحاظ میراثی و هم از نظر درونقبیلهای خود را مستحق قدرت میداند، اما شبکه حقانی از منظر کارکردی و انجام عملیاتهای تروریستی در طول ۲۰ سال گذشته خود را سکاندار قدرت طالبان میخواند و این مساله گسیختهگی میانگروهی آنان را هر روز آفتابیتر میکند؛ هرچند که طالبان همواره بر تضادهای درونیشان سرپوش گذاشتهاند. آنچه سلسلهمراتب سازمانی این گروه را از میان برده، این است که اکثر مقامها و جنگجویان طالبان به افراد وفادار هستند تا به سازمان. حتا این امر سبب شده میزان اطاعت از رهبر این گروه بهطور قابل ملاحظه کاهش پیدا کند. ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر نامرییشان، پیوسته در سخنان منتسب به خودش نوعی نگرانی و نارضایتی از عدم اطاعت طالبان را آشکار ساخته است. در کنار اختلافات درونقبیلهای درانی و غلجایی، نارضایتی و ایجاد شکافهای عمیق میان سایر اقوام این گروه نیز قابل مشهود و بحث است. طالبان اوزبیکتبار که دست بالایی در تصرف شهرها و ولایتها داشتهاند، از بدنه قدرت نظامی و سیاسی رانده شدهاند و به چشم غیر نگریسته میشوند. فرماندهان ارشد اوزبیکتبار طالبان در حالت دفاع از خودشان به سر میبرند و یا در کابل زیر ذرهبین استخبارات این گروه قرار دارند و حق بیرون شدن از کابل را ندارند. صلاحالدین ایوبی، از فرماندهان اوزبیکتبار طالبان که ارگ ریاست جمهوری را تصرف کرده بود، در ولسوالی قیصار ولایت فاریاب در حالت آمادهباش قرار دارد و به چندین قاصد طالبان برای رفتن به کابل پاسخ رد داده است. گفته میشود ایوبی به این نتیجه رسیده است که سرنوشتی جز سرنوشت مولوی مهدی، یگانه فرمانده هزارهتبار طالبان، ندارد؛ یا زندان را بپذیرد یا هم علیه همسنگران خود قیام کند. طالبان تاجیکتبار که ظاهراً راضی به نظر میرسند، نیز نقش سمبولیک و فاقد تصمیمگیری دارند. اختلافات شوراهایی چون شورای کویته، شورای میرامشاه، پشاور و مشهد که هرکدام روایت و برداشت خود را از قدرت و تداوم آن در کشور دارد، ملا یعقوب را نگران ساخته است. هرچند از سودای حج رهبران و مصروف شدن آنان به زندهگی و امور شخصی انتقاد کرده، اما به نظر میرسد که اختلافات رهبری این گروه روزبهروز گستردهتر میشود که حتا از ترک و تخلیه سنگر، وزیر جنگ این گروه باخبر نمیشود و از دستور وی نیز تمرد صورت میگیرد. درگیری چند روز قبل در ارگ، تشت پنهانکاری این گروه را نیز بر زمین زد و نشان داد که ساختار سازمانی و درونقومی آنان بهشدت دچال تزلزل و اختلاف شده که سراسیمهگی و آشفتهگی ملا یعقوب را بیشتر ساخته و در یک گفتوگوی خودمانی لب به شکوه گشوده است. احتمال میرود اگر فشارهای سازمانهای استخباراتی و کشورهای کمککننده بالای طالبان نباشد، بسیار بهزودی آنان در درون ارگ بر سر تصاحب چوکی و توزیع منابع در برابر هم سنگر بگیرند.
اختلاف و ترجیح دادن به گروههای تروریستی دیگر چون القاعده و سایر همفکران منطقهای آنان، نیز از مباحث چالشبرانگیز طالبان به شمار میرود. رژیم طالبان در مسایل داخلی و قرائت مختلف و متفاوت در تطبیق و تنفیذ احکام شرعی نیز به بنبست رسیدهاند. از سوی دیگر میزان رضایت از طالبان نیز همهروزه سیر نزولی خویش را میپیماید؛ چون از کوچکترین عرضه خدمات عاجزند. وقتی افراد یک جامعه در فقر و گرسنهگی قرار داشته باشند، میزان اطاعت از آنان نیز پایین میآید. حرف طالبان زمانی مورد توجه مردم قرار میگیرد که شکمشان سیر باشد، مصونیت داشته باشند و حریم خصوصی و کاریشان مورد تجاوز قرار نگیرد. معیشت مردم تأمین شود و شرایط اقتصادی بهبود پیدا کند. حالا ممکن مردم برای مدتی از ترس از طالبان اطاعت کنند، اما بالاخره کاسه صبر گرسنهگان و تهیدستان روزی لبریز خواهد شد که آن روز برای طالبان دیر خواهد بود.