«گیرم که میبُرید، با رویش ناگزیر جوانهها چه میکنید؟»
سخنان جنجالی و تازه مولوی مجیبالرحمان انصاری، در جریان نشست عالمان دینی طالبان در کابل، یک واقعیت انکارناپذیر را آشکار کرد. این واقعیت که طالبان و چهرههای نزدیک به آنان از وضعیت ناپایدار کنونی و آینده حضورشان در قدرت سخت بیمناک و نگران هستند.
فعالیت و تحرکات نظامی مخالفان طالبان و مقاومتگران در بخشهای گوناگون کشور، نگرانی بزرگی در میان رهبران طالبان ایجاد کرده است. طالبان خوب میدانند که بحران عدم مشروعیت داخلی و عدم مشروعیت بینالمللی پایههای رژیمشان را سست کرده و برای وانمود کردن مشروعیت داخلی، نشست فرمایشی عالمان دین را برگزار کردند.
خلاف واقعیت موجود، طالبان تلاش زیادی به خرج میدهند تا فعالیت مقاومتگران را انکار و وانمود کنند که در تمام افغانستان، امنیت سراسری را تامین کردهاند. شاید رهبران طالبان تصور نمیکردند که مقاومتگران بتوانند اینگونه در مقابلشان قدعلم و ایستادهگی کنند.
فتوای «سر بریدن» مخالفان، شاید آخرین گزینه رژیمهای استبدادی برای بقایشان باشد، اما وضعیت رژیم طالبان چنان وخیم به نظر میرسد که هوادارانشان، از ترس تداوم اعتراضها و مقاومتهای مردمی خطونشان میکشند و مخالفان خود را به «سر بریدن» تهدید میکنند.
تاریخ پیش از این بارها ثابت کرده است که برخورد خشن و کشتار مخالفان از سوی رژیمهای استبدادی نهتنها سبب دوام آنها نمیشود، بلکه نخستین جرقه برای نابودی رژیمهای استبدادی و سرکوبگر، آغاز کشتار و حذف گروهی مخالفان بوده است.
نمونه آشکارا از بینتیجه بودن کشتار مخالفان در ایران وجود دارد. حکومت اسلامی ایران که در برخی موارد شباهتهای زیادی با امارت اسلامی طالبان دارد، طی چهار دهه گذشته کوشیده، از طریق ایجاد ترس و وحشت میان مخالفان، دوام کند، اما واقعیت این است که این اقدام فایده چندانی نداشته و به نفع حکومت ایران تمام نشده است.
شاید یکی از مهمترین شباهتهای نظام اسلامی ایران با امارت اسلامی طالبان در برخورد با مخالفان و کشتار افراد به نام «حفظ دین» باشد. طی سالهای گذشته صدها تن از مخالفان حکومت اسلامی ایران به بهانه مخالفت با رژیم، زندانی و کشته شدهاند.
مولوی مجیبالرحمان انصاری برای «سر بریدن» مخالفان امارت اسلامی طالبان، دقیقاً همان بهانهای را مطرح کرد که نظام اسلامی ایران برای کشتار مخالفان خود، آن را دستاویز قرار داده بود. در ایران نیز افراد به نام «مخالفت با اسلام» کشته شده و کشته میشوند. به هدف اینکه هیچ اعتراضی باقی نماند.
در افغانستان نیز مولوی انصاری نمیگوید مخالفان رژیم طالبان باید سر بریده شوند. حرف او این است که مخالفان به گفته او «حکومت اسلامی» باید کشته و سر بریده شوند. اینکه برای کشتار و سر بریدن افراد از نام «دین و اسلام» مایه گذاشته شود، بسیار خطرناک و نگرانکننده است.
کشتار افراد به نام «حفظ دین» دقیقاً همان کاری است که اکثر گروههای تندرو دینی ـ مذهبی در نقاط گوناگون جهان انجام میدهند. در افغانستان نیز افراد طالبان به نام دین خودشان را انتحار کردند و برای کشتن یک یا چند سرباز نظامی حکومت پیشین، دهها فرد بیگناه را به کام مرگ فرستادند.
از سوی دیگر، افراد داعش در افغانستان، طالبان را به دلیل تن دادن به امضای تفاهمنامه صلح با امریکا سرزنش میکنند و با انجام حملات تهاجمی بازهم به نام حفظ دین انسان میکُشند. حالا اگر قرار باشد گروههای اسلامگرا به نام حفظ دین مخالفان خود را بکشند، افغانستان دوباره به دوران جنگهای داخلی باز خواهد گشت.
مردم افغانستان هنوز به یاد دارند که در دهه ۷۰ خورشیدی، تنظیمهای جهادی که از شکست دادن ابرقدرت جهان در آن زمان، شوروی سابق، مغرور و سرمست بودند، همه با نام و پسوندهای اسلامی زیر نام حفظ دین در کابل، یکدیگر و غیرنظامیان را کشتند و کابل را به ویرانه تبدیل کردند.
سخنان مولوی مجیبالرحمان انصاری، بازتاب زیادی میان مردم داشت و بسیاری نسبت به آنها واکنش نشان داده و نکوهش کردند. این یعنی مردم به مدارا و تساهل باور دارند و تفسیرهای افراطی، سختگیرانه و سوءاستفاده از نام دین را نمیپذیرند.
سخن مشهوری است که میگوید: «قدرت، انسان را درنده میکند.» چنانکه به نظر میرسد صدور فتوای سر بریدن افراد هم چیزی جز درندهخویی نیست و مولوی انصاری برای حفظ قدرت رژیم طالبان و خوشخدمتی به آنان، بهراحتی فتوا میدهد که مخالفان به گفته او «نظام اسلامی» سر بریده شوند.
با توجه به گفته مشهور «انقلاب، فرزندان خود را میخُورد» در گذر زمان ممکن است همین رژیمی که انصاری برای بقایش جواز سر بریدن میدهد، روزی گردن خودش را ببُرد؛ چنانکه همین حالا برخی از فرماندهان پیشین طالبان با رژیم اختلاف نظر دارند و سران رژیم آنها را «باغی» خطاب میکنند.
تاریخ ثابت کرده که در افغانستان سیاست زورگویی و یکهتازی جواب نمیدهد و مردم تفسیرهای تندروانه را نمیپذیرند. هرات، زادگاه مولوی مجیبالرحمان انصاری، در طول تاریخ شهر تساهل، مدارا و همدیگرپذیری بوده و بیان چنین دیدگاههایی برای هراتیان قابل پذیرش نیست.
واضح است که پیش گرفتن رویه درندهخویی، کشتار و سر بریدن مخالفان نهتنها باعث بقای رژیم طالبان نمیشود، بلکه سبب تقویت و انسجام بیشتر فعالیت مقاومتگران در برابر طالبان خواهد شد. در جواب سخنان مولوی انصاری، همین شعر کوتاه کافی است: «گیرم که میکُشید، گیرم که میبُرید، گیرم که میزنید، با رویش ناگزیر جوانهها چه میکنید؟»