موضع روسیه در قبال طالبان؛ تاکتیکی یا راهبردی؟

وزیر خارجه روسیه اعلام کرد که اگر طالبان به سمت تشکیل یک دولت فراگیر حرکت کنند، روسیه «امارت طالبانی» را به ‌رسمیت خواهد شناخت.

سرگئی لاوروف در نشست مشترک خبری مشترک با دبیر کل سازمان ملل متحد گفت: «ما می‌خواهیم برای به رسمیت‌ شناختن کامل دیپلماتیک مقام‌های جدید در افغانستان کار کنیم، با این درک که آن‌ها به عهد خود عمل خواهند کرد و یک حکومت فراگیر را نه‌تنها از منظر قومی، بلکه از منظر اعتقادی تشکیل دهند.»

این اظهارات در حالی ابراز می‌شود که روابط روسیه و طالبان پس از واگذاری سفارت افغانستان در مسکو به نماینده طالبان، وارد فاز جدید شده است.

پس از خروج امریکا از منطقه، نقش روسیه در افغانستان به‌طور برجسته‌ای افزایش یافته است. روسیه در دو دهه، علاقه‌مندی کمی برای حضور در افغانستان داشت. اکنون، با پیروزی طالبان، علاقه‌ روسیه برای مشارکت در مسایل افغانستان افزایش یافته است. سفرهای نماینده خاص روسیه و دیگر مقام‌های عالی‌رتبه مسکو به کابل، نشان‌دهنده روابط نزدیک این کشور با طالبان است.

طالبان در روزهای اول پیروزی تلاش کردند حمایت امریکا را جلب کنند؛ اما پس از آن‌که مذاکرات طالبان با نماینده‌گان امریکا در دوحه به شکست انجامید، بیش از پیش متمایل به روسیه، چین، قطر، ایران و پاکستان شدند.

روسیه در پیروزی طالبان نقش برجسته داشت. روس‌ها علاوه بر حمایت در میدان، با تدویر نشست‌های فارمت مسکو طالبان را در سطح یک دولت مشروع و سیاسی بالا بردند. در آغاز برداشت‌ها این بود که این حمایت تاکتیکی باشد و با خروج نیروهای خارجی موضع روسیه عوض شود. اما ظاهراً این‌طور نبود و روسیه به گسترش روابطش با طالبان ادامه داد. اکنون طالبان یک حکومت پذیرفته شده افغانی از جانب روسیه است.

 در واقع، واگذاری سفارت افغانستان در مسکو به طالبان، گامی در راستای به رسمیت شناسی این گروه بود. سفارت افغانستان در مسکو پس از سفر ضمیر کابلوف به کابل، به طالبان واگذار شد. به نظر می‌رسد کابلوف در سفر به کابل یک سلسله تضمین‌هایی از طالبان گرفته باشد.

 روسیه تلاش دارد طالبان را در چنگ داشته باشد تا مبادا از آن‌ها علیه امنیت کشورهای آسیای مرکزی استفاده صورت گیرد. علی‌رغم روابط نزدیک، روسیه به طالبان اعتماد ندارد. از این رو، علاوه بر تماس با طالبان، با جبهه مخالف طالبان هم روابط نزدیک دارد. سفر رهبری جبهه به مسکو، نشان داد که آنان بی‌میل به همکاری با احمد مسعود نیستند. هم اکنون برخی اعضای رهبری مقاومت سرگرم آموزش زبان روسی هستند. برخی اعضای رهبری جبهه مقاومت به حمایت نظامی و تسلیحاتی روسیه امیدوار‌ند.

روس‌ها چند نگرانی مشخص از آدرس افغانستان دارند:

  • افغانستان نباید به مرکز تولید، قاچاق و ترافیک مواد مخدر در منطقه تبدیل شود.
  • افغانستان نباید به پایگاه داعش در منطقه مبدل شود.
  • افغانستان نباید تروریسم، افراط‌گرایی و هراس‌افگنی را به آسیای مرکزی و حیاط خلوت روسیه صادر کند.

به نظر می‌رسد روس‌ها در این زمینه با طالبان به توافق رسیده‌اند. طالبان در آغاز درباره تولید و قاچاق مواد مخدر موضع نرم داشتند. بخش کلان هزینه جنگ ۲۰ ساله طالبان از مجرای تولید و قاچاق مواد مخدر تأمین شد؛ اما پس از سفرهای دیپلمات‌ها و نماینده‌گان ارشد روسیه به کابل، طالبان کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر را منع کردند.

طالبان سعی کرده‌اند موضعی سخت‌تر درباره داعش اتخاذ کنند. روسیه خریدار اصلی موضع سخت طالبان در قبال داعش است.

با این حال، اگر روس‌ها توقع داشته باشند که طالبان جلو تولید مواد مخدر را بگیرند، این توقع بی‌جا خواهد بود. هر گونه فشار روی کشت، پروسس و قاچاق مواد مخدر، بنیاد رژیم طالبان را به لرزه در‌خواهد آورد. همین اکنون بخش مهم منابع رژیم طالبان از طریق مواد مخدر تأمین می‌شود. برخی مهم‌ترین عناصر رژیم طالبان، قاچاق‌بران بزرگ مواد مخدر هستند.

اگر مسکو توقع داشته باشد که طالبان جلو حمله گروه‌های تروریستی بر آسیای مرکزی را بگیرند، این توقع غیرعملی است. برای درک موضع طالبان در قبال متحدان منطقه‌ای‌شان باید پرسیده شود که امارت اسلامی در هشت ماه در راستای سرکوب، تجرید یا تسلیم‌دهی گروه‌های اسلام‌گرای آسیای مرکزی چه کاری کرده‌اند.  هیچ. چون گروه‌های اسلام‌گرای آسیای مرکزی شانه‌به‌شانه طالبان در ۲۰ سال گذشته جنگیده‌اند. اکنون طالبان با یک سوال کلان از جانب متحدان‌شان در منطقه روبه‌رو هستند. متحدان منطقه‌ای طالبان، از رهبری این گروه می‌پرسند: وقتی جهاد در افغانستان روا است، چرا در آسیای مرکزی ناروا باشد؟

 بنابراین، طالبان هرگز به آنان پشت نخواهند کرد. چنان‌چه در گذشته طالبان ثابت کرده‌اند که در راستای حمایت از متحدان‌شان، حاضر به هر نوع قربانی هستند. در ۲۰۰۱، قدرت و بقای امارت اسلامی را فدای سر اسامه بن‌ لادن ساختند. هنوز به این‌که بن لادن را تسلیم امریکا نکرده بودند، افتخار می‌کنند. به قضیه طالبان پاکستانی بنگرید. با وجود میانجی‌گری و تلاش شبکه حقانی، رهبری طالبان یک انچ هم از موضع‌شان در حمایت از طالبان پاکستانی عقب نکشیده‌اند. تلاش و فشار بی‌پایان اسلام‌آباد برای تسلیم‌دهی و سرکوب طالبان پاکستانی، ناکام بوده است. طالبان پاکستانی هم اکنون آزادانه در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان فعالیت می‌کنند. حمله کم‌سابقه ارتش پاکستان بر خوست و کنر، عمق نگرانی و خشم پاکستان را به نمایش گذاشت.

روس‌ها متوقع‌اند که طالبان کار داعش را یک‌سره کنند. اما به‌لحاظ عملی و منطقی، چنین کاری ممکن نیست. چون دو جریان طالب و داعش ریشه‌های مشترک فکری و ایدیولوژیک دارند. به‌لحاظ فکری، ایدیولوژیک و حتا نمادین، تفکیک این دو جریان دشوار است.

ما واقعاً نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده است که کشوری با سابقه مبارزه با هراس‌افگنی، رادیکالیسم و تروریسم، به حامی طالبان تبدیل شده است.

به نظر می‌رسد علایق و سلایق شخصی برخی چهره‌ها در مسکو بیش از پالیسی کلان روسیه و منافع آن کشور در تعیین پالیسی مسکو در قبال افغانستان نقش دارد. زیر تأثیر این چهره‌ها، سیاست خارجی روسیه در قبال افغانستان همچنان به چند دهه قبل گیر مانده است. آن کشور نتوانسته با تحولات جدید در افغانستان همراه شود.

۴۰ سال منازعه در افغانستان، ثابت کرده که هیچ کشوری در منطقه، از افغانستان بی‌ثبات، غرق در افراطیت و رادیکالیسم مذهبی که پایگاه تروریستان جهانی شود، سود نخواهد برد. منافع کشورهای منطقه در یک افغانستان دموکراتیک و مردم‌سالار است که در آن همه اقشار، اقوام، گروه‌های سیاسی و اجتماعی مشارکت داشته باشند و دولت و نظام‌ از همه نماینده‌گی کند. تاریخ ۵۰ ساله افغانستان نشان داده است که هیچ گروهی به تنهایی نتوانسته دوام بیاورد؛ اما به نظر می‌رسد طالبان از تاریخ ۴۰ ساله افغانستان نیاموخته‌اند. کشورهای منطقه، به‌ویژه روسیه، ایران و آسیای مرکزی، باید بدانند که در چتر رژیم کنونی، افراط‌گرایی، تندروی و خشونت‌ورزی و در نتیجه آن فعالیت‌های تروریستی افزایش خواهد یافت و قربانی اصلی آن بعد از افغانستان همین کشورها خواهند بود.