چرا مذاکره پنهان عریان میشود؟
از نگاه دینی، طالبان و اعضای برجسته جبهه مقاومت ملی، پیرو یک مذهب هستند. اکثریت کهنسالان این دو جریان، در گذشته در یک سنگر، علیه شوروی در افغانستان جنگیدهاند. اما قرائت کنونی طالبان از مذهب، متناسب با واقعیتهای جهان امروز نیست و نمیتواند ارزشهای مدرن، چون دموکراسی، آزادی بیان، حقوق بشر و آزادیهای فردی را برتابد. این در حالی است که جبهه مقاومت ملی بارها اعلام کرده که برای نظم مبتنی بر اراده مردم، برابری، حقوق شهروندی و تعمیم ارزشهای نوین مبارزه میکند. این دو به رغم برداشتهای متفاوت از مذهب، نگاه سیاسی متضاد و غیرقابل جمع نیز دارند. طالبان خواهان استقرار نظم امارتیاند که در آن حاکمیت به مردم تعلق ندارد؛ اما جبهه مقاومت ملی خواستار تحقق نظم دموکراتیک و غیرمتمرکز است که در آن حاکمیت از آن مردم است. بنابراین، تا زمانی که مسأله نوعیت ساختار سیاسی در کشور مطرح باشد، مشترکات مذهبی و قومی نمیتواند این دو را بر یک سفره بنشاند. ممکن است میانشان از لحاظ مذهبی و باورهای دینی وجوه مشترک وجود داشته باشد؛ اما طالبان در طول بیست سال، از موضعشان کوتاه نیامدند، به حملات مسلحانه در روستاها و شهرها تا تسلط کامل بر افغانستان ادامه دادند و در ایدهآلترین حالت، حکومتی را میخواهند که دو دهه قبل فروپاشید و نتوانست به نظم مبتنی بر زور و تعیین تکلیف در حوزه خصوصی به حیات خویش ادامه دهد. انتظار میرفت که آنان درسهایی از رفتارهای گذشته گرفته باشند، برداشتهایشان را از دین تساهلگراتر و مدرنتر ساخته باشند؛ اما تجربه حکومتداری بیش از چهارونیم ماه گذشته آنان نشان داد که تغییر در نوع نگاه طالبان نسبت به حکومتداری نیامده است و هنوز هم جدیترین مسأله آنان، ریش مردان و موی زنان است؛ در حالی که هزاران مسأله برای پرداختن به دین و ارزشهای دینی وجود دارد.
جبهه مقاومت ملی، پیش از جنگ پنجشیر با طالبان وارد مذاکره شد و پیششرط تداوم مذاکراتش، عدم حمله نظامی به پنجشیر بود که از سوی طالبان پذیرفته نشد و سرانجام منجر به سقوط این ولایت شد. هرچند این جبهه در زمان حکومت پیشین بارها از مقاومت و ایستادهگی علیه طالبان سخن زده بود؛ ولی تا لحظه سقوط افغانستان، دست به قیام مسلحانه نزد و از نیروهای مردمی که علیه طالبان میجنگیدند نیز حمایت نکرد تا اینکه خود در بنبست و محاصره طالبان قرار گرفت. طالبان و نوع حکومتداریشان برای همه روشن شده است که در هر حالت طرفدار حاکمیت مردمی نیستند و از مردم به جز رعایای مکلف به اطاعت، برداشت دیگری ندارند. اما جبهه مقاومت ملی در موضعگیریهای رسانهای خویش اعلام کرده است که خواهان برقراری نظم سیاسیای است که در بستر آن تنوع جامعه متکثر افغانستان به رسمیت شناخته شود و همه شهروندان خود را در آیینه قدرت ببینند. چیزی که طالبان به شدت مخالف آن بودند و هستند. شعار جنگ طالبان علیه دولت پیشین، نابودی دموکراسی بود و در تضاد با مولفههای حقوق بشری قرار داشت/دارد. پرسشی که مطرح میشود، این است که با وجود باورهای سیاسی مخالف و غیرقابل جمع، چه چیزی اینها را به دور یک میز کشانده است که در عقب درهای بسته سپاه پاسداران گفتوگو کردند و احمد مسعود انتظار داشت که این مذاکرات از چشم مردم و رسانهها به دور بماند؟
ایران از حضور داعش در مرزهایش با افغانستان به شدت نگران است و جنگ جبهه مقاومت علیه طالبان را به سود منافع ملی خویش نمیداند. هرچند این کشور در گذشته از ائتلاف شمال به رهبری احمدشاه مسعود حمایت کرده بود و خاطره تلخ از حضور طالبان در افغانستان دارد؛ اما امروز با درنظرداشت آسیبپذیریهای مرزی و نارضایتیهای درونی، تلاش میکند زمینه و بستر برای گروههای شورشی مرزی فراهم نشود، چون بیشتر منابع خویش را در خاورمیانه به مصرف میرساند و عملاً در یمن با عربستان درگیر است. همچنان، طالبان از یکسو حضور داعش در افغانستان را انکار میکنند و آن را در سطح جنگ تبلیغاتی کاهش میدهند و از جانب دیگر از تهدید داعش در کشور به عنوان برگ برنده در گفتوگو با کشورهای همسایه و مخالفان خود استفاده میکنند و هشدار میدهند که به جز طالبان نیروی دیگری در افغانستان توانایی مقابله با داعش را ندارد. ایران تلاش میکند که در جنگ مستقیم با داعش در افغانستان شرکت نکند. تلاشهای مذاکره طالبان و جبهه مقاومت ملی نیز روی همین ملحوظ صورت گرفته است، ورنه ایران در طول سالهای گذشته به روشنی از گفتوگوهای صلح دولت افغانستان و طالبان حمایت نکرد، در حالی که با این گروه به صورت دوامدار و جدی در تعامل قرار داشت.
طالبان با عریان کردن مذاکرات پنهانی با رهبری جبهه مقاومت ملی، به دنبال تقویت موضع خود و کسب «مشروعیت» هستند. آنان تلاش میکنند با این روش، به مردم افغانستان و کشورهای جهان نشان دهند، کسانی که از مقاومت سخن میزنند، داعیه کرسیطلبی دارند و گویا میخواهند از قدرت چون گذشته صاحب لقمه نان شوند و بساط عیش و عشرت خویش بگسترانند و در نهایت دغدغه مردمی ندارند.