کتمان و انکار واقعیتها، وضعیت را پیچیدهتر میکند
شامگاه روز شنبه، ٢٢ عقرب/آبان، یک موتر/خودروی مسافربری در ساحه گولایی مهتابقلعه دشت برچی از مربوطات غرب کابل، هدف انفجار بمب مقناطیسی قرار گرفت. براساس گزارشها، در این انفجار پنج تن کشته و شش تن زخمی شدند. پیش از آن، روز جمعه، ٢١ عقرب، نمازگزاران در مسجدی در ولسوالی/شهرستان اسپینغر ولایت/استان ننگرهار هدف حمله انفجاری قرار گرفتند. تلفات آن انفجار دستکم سه کشته و ١۵ زخمی گزارش شد.
در کنار دهها رویداد تروریستی دیگر، در دو ماه گذشته، دو مسجد مربوط به هزارهها و شیعیان، یکی در کندز و دیگری در قندهار، هدف حملات انتحاری قرار گرفت. در این مدت، مردم در ولایت شرقی ننگرهار، بارها طعمه انفجارها و حملات انتحاری شدهاند. در کابل نیز رویدادهای خونین در این مدت اتفاق افتاده است. خونینترین این رویدادها، حمله بر شفاخانه ۴٠٠ بستر محمدداوود خان بوده است.
مرور حملات تروریستی و انفجارهای پیدرپی در بخشهای مختلف کشور، بهویژه بر اماکن مذهبی و مسیرهای رفتوآمد هزارهها و شیعیان و ساکنان ولایت ننگرهار، از زمان روی کار آمدن طالبان در افغانستان، نشاندهنده وخامت اوضاع در کشور است. خلاف ادعای طالبان، وضعیت در افغانستان هرگز عادی نیست.
طالبان از زمان روی کار آمدنشان در بیستوچهارم اسد سال روان خورشیدی، از یک طرف از ختم جنگ سخن زده و از سوی دیگر رویدادهای تروریستی و انفجارهای پیهم در بخشهای مختلف کشور را کوچک و کماهمیت جلوه دادهاند. باری ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، به دنبال یکی از حملات شاخه خراسان داعش در ننگرهار، مدعی شد که این آخرین حمله این گروه در افغانستان خواهد بود. دو روز پیش (شنبه، بیستودوم عقرب) به دنبال هدف قرار گرفتن یک موتر مسافربری در غرب کابل، طالبان حتا نوعیت این حمله را کتمان کردند و آن رخداد را ناشی از آتشسوزی خواندند.
در شرایطی که خلاف ادعاهای طالبان، جنگ و حملات تروریستی در کشور پایان نیافته و حملات شاخه خراسان داعش ادامه دارد، کتمان واقعیت و کماهمیت جلوه دادن رخدادها، تغییری در وضعیت بد افغانستان نمیآورد. در عصر رسانه و تکنولوژی، اطلاعات بدون شک پخش و تکثیر میشود و ساختار تازهکاری چون حکومت سرپرست طالبان نمیتواند جلو پخش و نشر معلومات را بگیرد. با توجه به این واقعیت، کار درست آن است که طالبان در مواجهه با وضعیت بد امنیتی افغانستان، صادقانه برخورد کنند، شرایط پرمخاطره برای مردم و تهدید حملات تروریستی را جدی بگیرند و برای دفع و برطرف کردن آن در آینده، اقدام اساسی و درست کنند.
واقعیت این است که در جهان امروز و در قرن ۲۱، نمیتوان با روشهای کهنه و قرون وسطایی به سراغ حل چالشهای جامعه رفت. حکومتداری در عصر حاضر، یک مسوولیت است. بدون نظم، احترام به آرا و حقوق مردم، درک واقعیتها و جلب همکاری شهروندان، هیچ ساختاری دوام نمیآورد و نظم را در جامعه برقرار نمیتواند. طالبان اگر واقعاً ارادهای برای حکومت کردن دارند، این موارد ابتدایی را درک کنند. فهم این واقعیتها ساده است و با واقعبینی ممکن میشود.
همین حالا، بحث عفو عمومی طالبان بهصورت جدی زیر سوال رفته است. همهروزه از ولایات مختلف کشور گزارشهایی مخابره میشود که نشان میدهد اعضای ارتش پیشین و فعالان زن از سوی افراد طالبان کشته میشوند. این مساله، هیچ معنایی جز بیپروایی افراد طالبان به تصامیم رهبران حکومت سرپرستشان ندارد. بهتر است رهبران طالبان عدم کنترلشان بر ماشین جنگی و افرادشان را بپذیرند و برای کنترل وضعیت و کوتاه کردن دست آنان از جان و مال مردم، چارهاندیشی کنند.
همچنان کار درست آن است که طالبان به جای دستکم گرفتن تهدید داعش و حملات این گروه بر مردم افغانستان و بهویژه هزارهها و شیعیان که زیر تهدید مستقیم شاخه خراسان داعش قرار دارند، امکان جلوگیری از این حملات را به وجود بیاورند. این کار، در صورتی ممکن میشود که یک ارتش به معنای واقعی کلمه ملی، ساخته شود. اعضای ارتش پیشین فراخوانده شوند و از تجربیات آنان برای شناسایی و دفع حملات هدفمند استفاده شود. با کتمان و انکار واقعیتها، وضعیت پیچیدهتر و امکان مدیریت اوضاع محدود و محدودتر خواهد شد.