افغانستان را به پرتگاه نبرید
در جریان روزهای اخیر موارد متعددی از ترور نظامیان پیشین رسانهای شده است. تصاویری که هفته گذشته نشر شد، نشان میداد که یک فرمانده طالبان در تخار یک نیروی خیزش را با سلاح دست داشتهاش به قتل میرساند. در ادامه مشخص شد پسر این فرمانده طالبان در دوران حکومت پیشین توسط همان نیروی خیزش مردمی کشته شده است. این جوان به تازهگی از ایران رد مرز شده بود و میخواست که دوباره به آغوش خانوادهاش بازگردد.
در هژدهم عقرب/آبان مورد دیگر ترور نظامیان پیشین در تخار رخ داد. افراد طالبان شعیب آریایی، رییس ارکان کندک نیروهای سرحدی در نیمروز و سهراب حقانی عضو نیروهای سرحدی تخار را کشتند. این دو تن در آن زمان میخواستند که با استفاده از فرصت عفو عمومی طالبان به قریه شینگ سقاو ولسوالی چاهآب بروند که با کمین نیروهای محلی طالبان روبهرو و کشته شدند.
دو مورد دیگر نیز روز جمعه، بیستویکم عقرب اتفاق افتاد. افراد ناشناس دو افسر پیشین زن را جمعهشب در ناحیه اول شهر گردیز ترور کردند. همچنان یک بریدمل ارتش به نام شایق سنجنی که فرمانده پیشین پولیس ولسوالی بگرام بود، عصر روز جمعه در ولسوالی حصه اول کوهستان کاپیسا کشته شد. به گفته نزدیکان این نظامی، وی در فرقه ۱۱۱ ارتش کار میکرد و نیروهای طالبان پس از بازداشت او از خانهاش، سنجنی را تیرباران کردند.
آنچه واضح است، این است که موردی به نام عفو عمومی تا حال در عمل دیده نمیشود. مسوولان بلندرتبه طالبان پس از تسلطشان بر کابل، گفتند که با نظامیان پیشین کاری ندارند، اما حالا این نظامیان روزانه به گونه سیستماتیک ترور میشوند. حکومت سرپرست طالیان نیز هیچگونه وضاحتی نمیدهند که این نظامیان چرا کشته میشوند. موارد زیادی از ترورها اتفاق افتاده است که رسانهای نمیشود. برخی از منابع فهرست ۴۳ نظامی پیشین را به ۸صبح فرستادهاند که در جریان روزهای اخیر در ارزگان از سوی افراد ناشناس کشته یا ربوده شدهاند. در این میان، حتا از کوکان نیز نام برده شده است.
به نظر میرسد که ترور و بازداشت نظامیان پیشین به سه دلیل عمده اتفاق میافتد. اول اینکه این نظامیان به دلیل سابقه کارشان یا بدبینیهایی که از قبل با نیروهای طالبان داشتهاند، پیهم از میان برداشته میشوند. دوم اینکه نیروهای طالبان حین بررسی خانههای این افراد و درخواست سلاح و تجهیزات نظامی از آنان، به اندکترین انکار، اقدام به بازداشت یا کشتنشان میکنند. در سومین مورد نیز، افراد طالبان یا افراد وابسته به آنان با استفاده از فرصت، دشمنیهای شخصیشان را پیش میبرند یا هم مهرههایی که شاید در آینده برایشان مشکلساز شوند را ترور میکنند.در مواردی هم ممکن است نظامیان پیشین به دلیل هراس، اقدام به کاری کنند که واکنش نیروهای طالبان را در پی خواهد داشت.
به هر حال، این رویدادها به هر دلیلی که اتفاق بیفتد، حکومت سرپرست طالبان مسوول و در برابر آن پاسخگو است. جنگ حالا پایان یافته است و کشتن این نظامیان جز ادامه جنگ و پیچیدهتر ساختن روند حکومتداری برای طالبان، نتیجهای در پی ندارد. اینکه عفو عمومی اعلام میشود، اما کسی به آن توجهی ندارد، بیانگر دو موضوع است. اول اینکه یا هیچ گونه عفو عمومی در عمل اعلام نشده است، یا اینکه نیروهای طالبان به این دستور رهبریشان وقع نمیگذارند. مواردی زیادی اتفاق افتاده است که نشان میدهد، رهبران طالبان بر نیروهایشان کنترل کافی ندارند. وزیر دفاع حکومت سرپرست طالبان اعلام میکند که نباید با نظامیان پیشین برخورد شود، اما برخلاف آن، کشتار نظامیان همچنان ادامه مییابد.
موقفگیری اخیر وزیر خارجه حکومت سرپرست طالبان نیز نشان دهنده بدبینیهای سطح رهبری طالبان در مورد نظامیان پیشین است. امیرخان متقی در پاکستان گفته است که نظامیان پیشین در ارتش طالبان جایی نخواهند داشت. این در حالی است که آنان پیشتر گفته بودند که نظامیان ارتش پیشین را در ارتش خوشان جابهجا میکنند. اظهارات اخیر امیرخان متقی واضح نشان میدهد که ممکن است طالبان از عفو عمومیای که اعلان کرده بودند نیز برگشتهاند و پشیمان هستند.
متاسفانه ادامه این وضعیت سبب ایجاد یک تشنج جدی در کشور میشود. طالبان باید بر آنچه گفته بودند، متعهد بمانند. آنان تعهد عفو عمومی داده بودند و گفته بودند که با نظامیان پیشین کاری ندارند. این نظامیان برای پیدا کردن لقمه نان به صفوف ارتش پیوسته بودند. آنان در زمان حکومت پیشین آسیبهای جدی دیدند و حتا با سرنوشتشان بازی شد. حالا نباید دوباره قربانی خودسریهای نیروهای پایین رتبه طالبان شوند.
اگر این وضعیت دوام یابد، نظامیان شاید همان هشدارهایشان را عملی کنند. آنان گفته بودند که اگر به درخواست در مورد مصونیتشان توجه نشود، دست به هر کاری میزنند که ثبات افغانستان را با خطر روبهرو خواهد کرد. طالبان نباید فرصت کنونی را برای حل منازعه ۴۰ ساله کشور از دست دهند. کشتن و بازداشت نظامیان پیشین بستر را برای هر گروه دیگر، بهویژه داعش فراهم میکند. طالبان باید بپذیرند که ترویج روحیه انتقام، افغانستان را به پرتگاه میبرد که بدبختی آن در اولین گام دامان حکومت سرپرست طالبان را خواهد گرفت.