بی‌توجهی به بحران، فاجعه خلق می‌کند

زنده‌گی شهروندان در افغانستان روبه‌راه نیست. متاسفانه وضعیت اقتصادی با گذشت هر روزی بدتر می‌شود. شمار افرادی که در پایتخت برای کارگری می‌آیند، به مراتب افزایش یافته است. سرک‌ها را کراچی‌های دستی گرفته است. مردم هرگونه‌ای که شده است، می‌خواهند که عاید داشته باشند و زنده‌گی‌شان را به پیش ببرند. شاید برخی از آنان غذای امروز‌شان را داشته باشند، اما نگران غذای فردا هستند و منتظر پیدا کردن پولی که مواد سوختی زمستان‌شان را تأمین کند.

بیش‌تر راننده‌گان زمانی‌که از خانه بیرون می‌شوند، تنها امیدواری‌شان این است که مصرف تیل موترشان را به دست بیاورند. شاید خوش‌شانس باشند که بتوانند اندکی پول برای مصرف روزانه‌ حاصل کنند، چرا که شمار مسافران در سطح شهر و ولایت‌های بسیار کم است. حالا حتا راننده‌گان با موترهای‌شان در پس‌کوچه‌ها هم به امید پیدا کردن مسافر، گشت می‌زنند.حتا در مواردی، راننده‌گان به این نظر رسیده‌اند که اگر وضعیت این‌گونه باشد، موترشان را متوقف و کار دیگری برای خود دست‌وپا کنند.

کودکان کار نیز در سرک‌ها قدم می‌زنند و کار نمی‌یابند. آنان برای سیر کردن شکم خودشان به دیگران دست دراز می‌کنند. بیش‌ترشان در حال حاضر مکتب نمی‌روند. خانواده‌های‌‌شان دیگر توانایی فرستادن‌ آنان به نهادهای آموزشی را ندارند. این وضعیت تنها برای مالکان کورس‌ها مشخص است، زیرا این روزها یک صنف بزرگ را با دو سه نفر پیش می‌برند و برای ورشکسته‌گی کارشان لحظه‌شماری می‌کنند.

همین حالا بیش‌تر خانواده‌هایی که فرزندان‌شان در دانشگاه‌های خصوصی درس می‌خوانند، به این نتیجه رسیده‌اند که ادامه تحصیل در شرایط فعلی ممکن نیست. آنان دیگر توانایی پرداخت فیس دانشگاه را ندارند و بیش‌ترشان منتظر هستند تا چاره‌ای برای این کار پیدا شود. یک چنین شرایطی سبب می‌شود که رویاهای بیش‌تر دانشجویان، به‌ویژه دانشجویان دختر، در آستانه نابودی قرار گیرد.

همه این‌ها در کنار بلند رفتن نرخ‌و‌نوا، بیانگر بحران اقتصادی در کشور است. متاسفانه هنوز برای جلوگیری از این بحران گام اساسی برداشته نشده است. حکومت سرپرست طالبان در اولین گام‌شان برای حل این معضل، به ذخایر استراتژیک وزارت زراعت روی آوردند و طرح گندم در برابر کار را اعلام کردند. این ذخایر برای وضعیتی بود که شرایط از کنترل حکومت خارج شود. در حال حاضر که زمینه برای جلب کمک‌ها فراهم است، استفاده از این ذخایر می‌تواند افغانستان را در آینده با چالش جدی‌ای روبه‌رو کند.

با توجه به وضعیت کنونی کشور، نیاز است که مرزها هرچه زودتر بازگشایی شود. این کار کمک می‌کند که تاجران مال‌شان را وارد کشور کنند و نرخ مواد اولیه کاهش یابد. به هر اندازه که در این کار تاخیر شود، به همان اندازه دامنه بحران اقتصادی گسترده‌تر می‌شود. ورود کالاهای مختلف به داخل کشور، در کنار کاهش قیمت‌ها، سبب می‌شود که افغانستان عواید بیش‌تری از این ناحیه به جیب بزند و باید این کار هرچه زودتر صورت گیرد.

هرچند کمک‌های بشردوستانه کشورها و سازمان‌های بین‌المللی در راه است، اما این کمک‌ها به جز سیر کردن شکم مردم، هیچ دردی را دوا نمی‌کند. افغانستان در شرایط کنونی به کمک‌های بیش‌تری نیاز دارد تا بتواند بحران‌ها موجود را به شکلی مدیریت کند. این کمک‌ها در گذشته بخش بزرگی از بودجه عادی و انکشافی حکومت را تشکیل می‌داد. در حال حاضر جمع‌آوری عواید آن هم از مردمی که خودشان عاید ندارند، نمی‌تواند راه‌حلی برای مشکلات کنونی باشد.

باید پذیرفت که تکیه بر اندک کمکی که چین می‌کند، هیچ‌گاه نمی‌تواند افغانستان را در مبارزه با بحران‌های کنونی سرفراز نگه دارد. کمک‌های چین هیچ‌گاه از مرز چند میلیون فراتر نرفته است. این کشور در بدل کمک محدودش، منافع بزرگ خود را جست‌وجو می‌کند. برای رفع بحران‌های فعلی، افغانستان به کمک‌های گسترده سایر کشورها و سازمان‌های بین‌المللی نیاز دارد. در کنار جلب کمک‌های خارجی، آزادسازی ذخایر ارزی در امریکا نیز نیازمند تعامل است تا نرخ ارز خارجی کنتر شود. به این ترتیب شرایط ایجاب می‌کند که برای حل مشکلات پیش‌دستی شود. در غیر آن، پایان بحران کنونی، فاجعه خواهد بود.