مشکل به رسمیت شناختن طالبان؛ جهان چه پیششرطهایی دارد؟
حدود دو ماه از سقوط افغانستان به دست گروه طالبان میگذرد. با وجودی که در دوره حاکمیت قبلی این گروه پاکستان و بعضی از کشورهای عربی، بیدرنگ آنان را به رسمیت شناختند، این بار اما حامی اصلی آنان یعنی پاکستان هم هنوز حکومت سرپرست آنان را به رسمیت نشناخته است. کشورهایی چون عربستان سعودی که شباهت فکری و اعتقادی آنان با گرو طالبان بیشتر از هر کشور دیگری است، این بار نهتنها هنوز طالبان را به رسمیت نشناخته، که تلویحاً به نحوه حاکمیت طالبان اعتراض کردهاند. در میان سایر کشورهای جهان، پاکستان بیآنکه حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد، در حال لابی کردن برای آنان است. روسیه که طی بیست سال گذشته متهم به همکاری با طالبان علیه نیروهای امریکایی بود، ظاهراً از تحول جدید در افغانستان راضی است، اما شرط پذیرفتن گروه طالبان را تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان اعلام کرده است. چون روسیه در تنش اخیر میان تاجیکستان و گروه طالبان، هشدار داد که اگر کسی به مرزهای تاجیکستان حمله کند، «قاطعانه» از تاجیکستان حمایت خواهد کرد. ظاهراً مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال تحول جدید، شبیه روسیه است؛ زیرا مقامهای رسمی جمهوری اسلامی در نشستهای رسمی خواهان تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان شدند. مقامهای رسمی ایران حتا اعلام کردهاند که حکومت بایستی برامده از رای مردم باشد.
اما موضع جهان غرب در قبال تحول جدید، متفاوت از مواضع کشورهای همسایه افغانستان و منطقه در مورد طالبان و به رسمیت شناختن آنان است. مساله غرب تنها تشکیل حکومت فراگیر که متشکل از سران اقوام باید باشد، نیست. کشورهایی چون ایتالیا، کانادا، فرانسه و چندین کشور دیگر غربی، در مورد ضرورت تشکیل حکومت فراگیر کمتر گفتهاند و به جای آن بر ضرورت رعایت حقوق بشر، تضمین حفظ آزادی بیان، برابری حقوق زنان و ارزشهای دموکراتیک تاکید میکنند که از زمان روی کار آمدن گروه طالبان بهنحوی تعطیل یا به حاشیه رانده شدهاند. در حالی که بعضی از کشورهای غربی از نزدیک با گروه طالبان برای رساندن کمکهای بشردوستانه برای مردم افغانستان کار میکنند، اما بارها اعلام کردهاند که کابینه سرپرست حکومت طالبان متشکل از تروریستهای معروف است و افزون بر این، گروه طالبان در عمل خلاف آنچه بیان داشته، انجام داده است.
یکی از مواردی که برای جهان غرب مایه نگرانی است، اعدام بدون محکمه در محضر عام و نمایش اعدام برای چند روز است. گروه طالبان طی دو ماه گذشته در چند مورد این عمل را اجرا کرده و اجساد را به نمایش گذاشته است و این نشان میدهد که ممکن شلاق و اعدام و در کل رفتارهای دهه نود میلادی برگردد و جزو اصول حکومتداری طالبان باشد.
لتوکوب چند خبرنگار، نیز برای مردم افغانستان و جهان تکاندهنده بود. دو خبرنگار روزنامه اطلاعات روز که برای پوشش تظاهرات مسالمتآمیز شهروندان کابل رفته بودند، بهطور بیرحمانهای شلاق سربازان طالبان را خوردند که مطابق بیانات مدیر مسوول روزنامه اطلاعات روز، یکی از آنان نیمی از بیناییاش را از دست داده است. عکسی که از دو خبرنگار شلاقخورده در شبکههای اجتماعی نشر شد، تمام بدن هر دو خبرنگار را خونین نشان میداد. این کار سربازان طالبان، حمله بر آزادی بیان و تهدید ارزشها و دستاوردهای بیست سال پسین پنداشته میشود.
موضوع مهم دیگر برای جهان و همینطور یکی از شرایط به رسمیت شناختن گروه طالبان و یا حکومت دیگری در افغانستان، آزادی و حقوق برابر زنان در افغانستان است. پس از روی کار آمدن طالبان، مکتب به روی دختران دانشآموز بسته شده است و اغلب زنان نیز بدون دلیل موجه خانهنشین شدهاند. بخش زیادی از زنان به دلیل حاکم شدن رعب و وحشت در شهرهای بزرگ و حاکمیت نگرش جدید، احساس امنیت نمیکنند و در نتیجه نمیتوانند سرکارشان بروند. هرچند طالبان اعلام کردهاند که در حال بررسی چگونهگی تنظیم صنوف و مکانها برای آموزش دختران هستند، اما به دلیل شرط و شروط طالبان برای حضور زنان در اجتماع، دشوار به نظر میرسد که زنان حقوق مساوی خویش را در افغانستان به دست بیاورند؛ زیرا بحث بر نوعیت کفش، عطر، لباس و صدای آنان است که مطابق بیانات غیررسمی بعضی از نزدیکان طالبان، زنان مجاز نیستند از اینها مطابق دل خود استفاده کنند.
طی دو ماه حاکمیت طالبان، چندین مورد کوچ اجباری هزارهها رخ داده است. بعضی از مردم دایکندی از مناطقشان کوچ داده شدهاند و هفته گذشته در یکی از قریههای هزارهنشین بلخ این عمل در حال اجرا شدن بود. به مردم هزاره در یکی از روستاهای بلخ دستور و هشدار داده شده بود که منطقه را تخلیه کنند. اینها مصداق واقعی و عینی تبعیض و جابهجایی قومی است. این در حالی است که کابینه سرپرست طالبان از حضور افرادی از ملیت هزاره تا هنوز خالی است.
بنابراین، شرط جهان برای به رسمیت شناختن طالبان، تشکیل حکومت فراگیر (حکومت متشکل از تمام اقوام افغانستان)، رعایت حقوق بشر، تضمین آزادی بیان، تامین حقوق مساوی زنان و تضمین آزادی آنان برای فراگیری دانش و حضورشان همانند مردان در عرصههای مختلف اجتماع است.