ویروس کوئید-۱۹: فردا در افغانستان چی خواهد شد؟
نگاه نو_ برای اولین بار این ویروس از ووهان چین به تاریخ ۳۱ دسامبر ۲۰۱۹ راپور داده شد. همچنان ثابت شد که این ویروس از خانواده ویروسهای کرونا که سبب مریضی و شیوع سارس در سال ۲۰۰۲ /۲۰۰۳ و ویروس عامل مرضی میرز یا همان سینهوبغل که در شرق میانه در سال ۲۰۱۲ شیوع پیدا کرده بود، میباشد.
تحلیل و تجزیه معلومات جنیتکی و دادهها معلوماتی نشان داد که ویروس جدید دارای ویژهگیهای معمولی در خانواده کورونا ویروس بوده و متعلق به آن است. با تجزیه و تحلیل توالی ژنهای ویروس در واقعات مختلف مرض در قسمتهای مختلف دنیا ثابت شد که ویروس بدون جهش قابل توجهی مانند ویروس کشف شده ابتدایی کرونا ویروس از ووهان چین است.
تا امروز، ۲۱ مارچ سال ۲۰۲۰ عیسوی مصادف به روز دوم حمل ۱۳۹۹، تعداد مجموعی واقعات در جهان بیشتر از ۳۰۰۰۰۰ واقعه مثبت و بیشتر از ۱۳۰۰۰ واقعه فوتی راپور داده شده است. به صورت اوسط ۲٫۲ درصد تمام واقعات ثبت شده متأسفانه فوت کردهاند. این رقم همچنان ساعتوار در حال تغییر است؛ چون دوره سرعت انتشار ویروس زیاد است. همچنان (R0) یا ضریب تکثیر مرض نظر به بعضی امراض دیگر زیادتر است و این عدد بین ۲٫۲۸ تا ۳٫۵ تخمین زده شده است؛ یعنی هر واقعه منتن (کسی که ویروس را در بدن دارد و سبب پخش ویروس میشود و نه فرد مریض) میتواند تا ۳٫۵ نفر دیگر را منتن سازد.
در واقعات چین علایم و نشانههای معمولی مرض عبارتاند از: تب (۸۷٫۹ درصد)، سرفه خشک (۶۷٫۷ درصد)، خستهگی (۳۸٫۱ درصد)، بلغم (۳۳٫۴ درصد)، تنگی نفس (۱۸٫۶ درصد)، گلودرد (۱۳٫۹ درصد)، سردرد (۱۳٫۶ درصد)، میالژی یا آرتروالژی (۱۴٫۸ درصد)، لرز (۱۱٫۴ درصد)، حالت تهوع یا استفراغ (۵ درصد)، احتقان بینی (۴٫۸ درصد) و اسهال (۳٫۷ درصد). در روزهای آخر دو علامت دیگر نیز به این لیست علاوه شده است؛ این دو علامت عبارتاند از تشوشات بویای (تشوشات حس شامه) و تشوشات حس ذایقه (چشایی).
افراد مبتلا به کرونای جدید معمولاً علایم و نشانههایی از جمله علایم تنفسی خفیف و تب را به طور متوسط ۵-۶ روز پس از اخذ ویروس ایجاد میکنند (حد اوسط دوره تفریخ ۵-۶ روز، دامنه ۱-۱۴ روز تقریباً ۸۰ درصد از بیماران آزمایشگاهی تایید شده دارای بیماری خفیف تا متوسط هستند. تنها حدود ۱۴ تا ۱۵ درصد افراد مصاب این مرض داخل لوحه شدید مرض که همانا شامل تنگی نفس، تزیید تعداد تنفس ۳۰ بار در دقیقه، کم شدن اشباع آکسیجن خون) میشوند و تنها حدود ۵ تا ۶ درصد این واقعات به «نارسایی تنفسی یا همان عدم کفایه تنفسی، شوک سپتیک و / یا اختلال عملکرد / عدم کفایه اعضای داخلی» دچار میشوند. واقعات بدون علامت نیز راپور داده شده است، ولی اکثر واقعات اعراض و علایم خیلی خفیف دارند؛ یعنی در عمل تنها حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد واقعات به صورت قطع نیاز به داکتر، شفاخانه و مراقبتهای جدی دارند.
ولی آیا ما آمادهگی برای پاسخگویی به نیاز همین بیست درصد واقعات مرض داریم یا نه؟
نفوس افغانستان حدود سیوچار میلیون تخمین زده شده است. بر اساس ارقام بینالمللی حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد مردم معروض به این ویروس ظرف یک تا دو سال آینده خواهند شد. از همین تعداد، یک قسمت اعظم بدون کدام مشکل صحتیاب میشوند، یک تعداد نیاز به داکتر و شفاخانه دارند و یک تعداد نیاز مبرم به کمکهای مثل مراقبتهای جدی و غیره خواهند داشت. این ارقام صرفاً به عنوان یک مدل ساده به صورت تخمین در پایین محاسبه شده است. بعد از مرور و یک نظر اجمالی به این اعداد به بحث میپردازیم. قابل یادآوری است که تخمین زیر یک تخمین بسیار خوشبینانه است و سناریوی بسیار شدید مرض در نظر گرفته نشده است.
افغانستان کشوری است که متأسفانه سالهای متمادی جنگ و بدبختی تمام زیرساختهایش را بلعیده است. بعد از سقوط طالبان و روی کار آمدن حکومت انتقالی در سال ۲۰۰۱ وزارت صحت عامه به کمک موسسات اهداکننده بینالمللی توانست سیستم صحی کشور را تا حدی بسازد و شاخصهای متعددی را به سطح قابل یادآوری بلند ببرد؛ ولی هنوز هم ایدههایی مثل حق صحت و دسترسی به خدمات صحی همهجانبه در اکثر قسمتهای افغانستان فقط یک خواب و خیال است. به طور مثال دسترسی به خدمات صحی اساسی هنوز هم تنها به ۶۰ درصد مردم مقدور است. تنها ۴۵٫۷ درصد از اطفال زیر پنج سال تمام واکسینهای مورد نیاز را دریافت کردهاند. هنوز مرض پولیو یک مشکل حاد است. تنها دو کشور در جهان هنوز هم واقعات این مرض را راپور میدهند که افغانستان متأسفانه یکی از آنها است. تنها ۴۸ درصد خانمها در شفاخانهها و یا واحدهای ثانوی آن وضع حمل میکنند. بودجه سکتور صحت تنها ۵ درصد بودجه کلی سالانه دولت افغانستان است، در حالی که در کشورهای دیگر انکشاف نیافته حداقل این رقم ۱۰ درصد بودجه دولت است. نه تنها این، بلکه تقریباً تمام پروژههای حیاتی وزارت صحت توسط اهداکنندهگان خارجی تمویل میشوند و استمرار این پروژهها به خواست و علاقه تمویلکنندهگان بستهگی دارد. با وجودی که خدمات صحی از نظر قانونی در افغانستان برای همهی مردم باید رایگان عرضه گردد، مردم افغانستان حدود ۷۲ درصد مصارف صحی خویش را خود میپردازند. تسهیلات صحی وزارت صحت عامه قادر به جذب تنها ۲۱ درصد واقعات مرض است و بقیه بار توسط سکتور خصوصی برداشته میشود. تشخیص و تداوی امراض مثل سرطانها و امراض قلبی هنوز برای اکثر مردم در داخل افغانستان یک خواب است و برای رسیدن به خدمات بهتر صحی در این زمینه روانه هند، پاکستان و ایران میشوند. مراقبت جدی استاندارد هنوز هم در کشور یک آرزو است و تا جایی که نویسنده معلومات دارد، تنها چند شفاخانه معدود مثل انستیتوت صحت طفل و مادر فرانسویها در کابل و شفاخانه سردار داوود جان کابل و چند شفاخانه دیگر در کشور خدمات استاندارد (ICU) دارند.
هنوز هم تقریباً بیست سال بعد از مداخله نظامی امریکا و سقوط حکومت طالبان، تلفات غیرنظامیان از مشکلات عمده مردم و رسیدهگی به آن از مشکلات عمده وزارت صحت است. به همین ترتیب آمادهگی و پاسخ به واقعات اضطراری و امراض جهانشمول یکی از مشکلات عمده فراراه تمام کشورهای رو به انکشاف به خصوص افغانستان است. در کشور، هیچ گذرگاه سرحدی مجهز به وسایل و تکنولوژیهای مدرن امروزی برای کشف و تشخیص واقعات مختلف مرضی و قرنطینه واقعات مشکوک براساس قوانین و مقررات صحی بینالمللی نیست. تنها یک لابراتوار دولتی مربوط به وزارت صحت عامه مجهز با وسایلی مثل «پیسیآر» برای تشخیص انتانات جدید و خطرناک میباشد. پالیسیهای جامع و عملی برای جلوگیری و پاسخ به امراض ساری و واگیردار یا موجود نیست و یا اینکه تطبیق آن نظر به مشکلات متعدد ممکن است.
ایران، همسایهی غربی افغانستان، یکی از کشورهای شدیداً متضرر از ویروس کرونا است. در روزهای اخیر راپورهای وزارت بهداشت این کشور حاکی از آن است که در هر ده دقیقه یک نفر به دلیل اختلاطات ویروس جدید کرونا در ایران میمیرد. تلویزون سیانان، شبکه خبر امریکا، به تاریخ ۱۴ مارچ ۲۰۲۰ گزارشی را نشر کرده که گویا ایران در ولایت قم اقدام به دفن اجساد قربانیان کرونا به صورت دستهجمعی کرده است. همچنان کشورهایی مثل بحرین اعلام کردند که در یک پرواز حامل اتباع بحرین که از ایران عازم برگشته بودند، ۷۷ واقعه مثبت کرونا تثبیت شده است. تا تاریخ ۱۲ مارچ، عراق حدود ۹۳ واقعه مثبت بین زایران عراقی عودتکننده از ایران دریافت کرده است. پاکستان مرزش را با ایران بسته است و تقریباً ایران به خاطر شیوع خطرناک مرض کرونا از کشورهای منطقه به کلی تجرید شده است.
افغانستان، این کشور نو به پاخواسته و متزلزل از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی، با دو رییس جمهور و یک مدعی امارت، که صدها مشکل داخلی دارد و شکنندهگی سیستم صحی تنها یکی از آنها است، تا هنوز مرز خویش را با این کشور باز نگهداشته است. بازگشت به کشور حق تمام اتباع کشور است که با آن نه من و نه هیچ فرد معقولی مشکلی دارد، ولی بازگشت هزاران نفر که به احتمال بسیار قوی حامل ویروس کشنده میباشند، بدون معاینه، پیگیری و قرنطین، کاری است خطا و جبرانناپذیر. به جدول زیر که حاوی آمار کسانی که در روزهای اخیر از ایران به هرات بازگشت کردهاند میباشد، توجه کنید:
از بیشتر از هشتاد هزار عودتکننده و زایری که تنها از مرز اسلامقلعه به کشور عودت کردهاند، چند واقعه به خاطر کرونا تست شدهاند و چند واقعه آن تا اکنون تحت قرنطینه میباشند. آیا از این مریضان پرسیده شده است که در ایران با اشخاص مصاب به مرض کرونا در تماس بودهاند یا نه؛ و اگر بلی، این افراد نظر به پالیسیهای قبول شده بینالمللی باید تا ۱۴ روز زیر نظر و در قرنطین میبودند تا وزارت محترم صحت عامه از صحت این عودتکنندهگان و خطر سرایت مرض به دیگران مطمین میشد. آیا افغانستان ظرفیت تست (لابراتواری) این همه بازگشتکننده را دارد؟ همچنان در صورت بروز مشکلات جدیتر، مثل شیوع بیشتر مرض در کشور و افزایش واقعات سینهوبغل و عدم کفایه تنفسی در کشور سیستم صحی (دولتی و خصوصی) توان جوابگویی به نیازمندیهای اتباع کشور را دارد؟
از کشف اولین واقعه کرونا در کشور که در حدود ۵ حوت ۱۳۹۸ بوده است تا الحال بیش از ۲۵ روز میگذرد. حالا باید سیستم صحی کشور نسل پنجم واقعات کرونا در افغانستان را کشف میکرد. به کلمات دیگر ۲۵ روز حدود پنج دوره تفریخ مرض است و با ضریب تکثیر مرض که همان ۲٫۲۸ تا ۳٫۵ میباشد، حالا بعد از تقریباً ۲۵ روز باید حدود ۴۵۰ تا ۶۰۰ واقعه منتن دیگر در کشور موجود باشد؛ آن هم به شرطی که به تاریخ ۵ حوت تنها یک واقعه در کشور داخل شده باشد و از تاریخ ۵ حوت تا حال هیچ واقعه دیگر از مرز ایران داخل کشور نشده باشد. فرضیه دوم اینکه در روزهای گذشته حداقل هر روز یک واقعه مثبت کرونا تنها از مرز اسلامقلعه داخل خاک افغانستان شده است. با دوره تفریخ پنج روزه و ضریب تکثیر تا ۳٫۵ نفر حالا با یک سناریوی دیگر که حدود ۶۵۹ واقعه از تاریخ دهم حوت تا اکنون (از تاریخی که من ارقام عودتکنندهگان را دارم) به اضافه ۴۵۰ تا ۶۰۰ نفر منتن که از تاریخ ۵ حوت تا حال در کشور از واقعه اولی به وجود آمده است، سروکار داریم؛ یعنی به صورت واقعبینانه باید حدود ۱۰۰۰ تا ۱۲۵۰ واقعه منتن با ویروس کرونای نوع جدید حداقل در کشور وجود داشته باشد. فرضیه سوم و واقعیتر این است: ایران حدود ۸۳ میلیون نفوس دارد و تا حالا حدود ۲۰۰۰۰ واقعه مثبت ثبت کرده است؛ یعنی ۲۴۱ واقعه مثبت در هر میلیون نفر نفوس. بین تاریخهای دهم حوت الی بیستوسوم حوت حدود ۸۲۰۰۰ نفر از ایران به افغانستان عودت کردهاند. به این حساب حدود ۲۰ نفر بین این افراد حامل ویروس کرونا بودهاند که به این ترتیب همراه با کسانی که از واقعه اول تاریخ ۵ حوت ویروس را گرفتهاند، باید در کشور حدود ۲۱۰۰ واقعه حامل ویروس کرونا موجود باشد.
ورجامندانی که با علم صحت عامه و اپیدیمیولوژی بلدیت دارند، میدانند که یکی از راههای محاسبه موفقیت سرویلانس صحی عبارت از تخمین واقعات متوقعه مرض و در مقابل دریافت واقعات مرض مورد علاقه توسط سیستم سرویلانس صحی است. بدین ترتیب کشف و تثبیت تعداد اندک واقعات مرض (فقط ۳۴ واقعه) خود بیانگر این است که سیستم صحی قابلیت دریافت و تثبیت (تشخیص) این واقعات را ندارد.
از جانبی جامعه افغانی، جامعه فرهنگی با ارتباطات فردی قوی است و همچنان متأسفانه سطح سواد و توانایی استفاده از معلومات نوشتاری خیلی پایین است. برای معلومات مزید، نزدیک به هفتاد درصد از زنان و کمتر از نیمی از مردان هرگز به مکتب نرفتهاند، شصتوچار درصد نفوس شهری و چیزی حدود سیوشش درصد نفوس روستایی به نحوی سواد نوشتاری دارند. این فکتور دیگر برای تشدید سرایت مرض و مانعی جهت رسانیدن معلومات صحی برای افراد واقعاً نیازمند است.
«وقت طلا است» ضربالمثل بسیار مشهور فارسی است. ما در همان وقت قرار داریم. هر لحظه طلا است و اگر وزارت محترم صحت عامه و دستاندرکاران بخش صحت نجنبند، بسیار دیر خواهد شد. طی هفتههای آینده شاید مشکل بزرگی در دست و گریان مردم خواهد بود و مسوولیت آن به دوش مسوولان امور است، آنهایی که میتوانند قدمهای کوچکی بردارند، ولی یا نمیدانند و یا نمیخواهند.
در اخیر میخواهم بنویسم که کنترل و تنقیص تبعات هر اپیدیمی نیاز به همکاری همهجانبه تمام اقشار و سکتورهای مختلف دارد. تنها با همیاری و همکاری همهجانبه همهی ما مهار این مصیبت ممکن است و به عنوان یک افغان و به نمایندهگی از همهی هموطنانم از هزاران کارکن صحی که در سراسر افغانستان در مقابل این مرض با امکانات ناچیز مبارزه میکنند، از ته دل سپاسگزارم.