ایتلاف براندازی غنی
نگاه نو_ سیاستمداران بیرون از حکومت در تلاشاند تا یک جبههی جدید سیاسی در برابر ارگ باز کنند. جالب این است که در آن جبهه تمام مدعیان قدرت از جمله داکتر عبدالله و حامد کرزی نیز حضور خواهند داشت. حضور همزمان آنان در خانهی محقق این نکته را تداعی میکند که سیاستمداران مخالف اشرف غنی به رغم تضادهایی که با همدیگر دارند، تلاش میکنند گردهم بیایند و برای براندازی محمداشرف غنی برنامه بریزند. سیاستمدارانی که در کنار عبدالله، کرزی و دیگر محورها جمع شدهاند، ظاهراً در تلاشاند طرحی را برای گفتوگو و توافق با طالبان درست کنند. این سیاستمداران مخالف نقش محوری حکومت در گفتوگو و توافق با طالبان هستند. آنان مثل طالبان به این باور اند که حکومت در نهایت بخشی از هیأت مذاکرهکننده باشد، نه کلیت. این سیاستمداران همچنان خواستار آن هستند که هیأتی که برای گفتوگو با طالبان تعیین میشود، باید مثل هیأتهای مذاکره در نشست بن صلاحیت کامل داشته باشد و به هر نوع توافقی که با طالبان برسد، آن توافق نهایی باشد و در شورای ملی تصویب نشود. اما تأکید ارگ این است که در قدم اول هیأت مذاکرهکننده به رهبری حکومت باشد، این هیأت صلاحیت محدود داشته باشد و توافق نهایی ختم جنگ و جورآمد را باید شورای ملی تصویب کند. سیاستمدارانی مثل کرزی و عبدالله این موضوع را قبول ندارند. آنان حتا پیششرط آتشبس برای مذاکره با طالبان را نمیپذیرند.
سیاستمدارانی که آخرینبار در منزل آقای محقق جلسه داشتند، به این باور اند که محمداشرف غنی، رییس جمهور کنونی و مؤتلفان سیاسیاش «صلح نمیخواهند». این سیاستمداران فکر میکنند که توافق امریکا و طالبان و پایان جنگ میان این دو طرف، زمینه را برای گفتوگوهای داخلی باز میکند و این امر طالبان را تا سرحد نمایندهی سیاسی بخشی از پشتونها ارتقا میدهد. ذهنیت گویا این است که روی بخشی از پشتونهای درانی آقای حامد کرزی نفوذ دارد و شاخههای گوناگون طالبان هم روی قبایل دیگر درانی و غلزایی نفوذ دارند. به باور این سیاستمداران زمانی که طالبان در جایگاه یک نیروی سیاسی قرار بگیرند و مدعی نمایندهگی از بخشی از قوم پشتون شوند، محمداشرف غنی با سیاست بیربط میشود. باور آنان این است که آقای غنی به همین دلیل «صلح نمیخواهد». گویا اعضای دفتر سیاسی طالبان در قطر هم با سیاستمدارانی مثل آقای کرزی، محقق و دیگران در این زمینه همعقیدهاند.
سیاستمداران مخالف ارگ نمیخواهند که هیأت مذاکرهکننده با طالبان در «دست غنی» باشد. آنان میخواهند که خودشان به نحوی بر این هیأت کنترل داشته باشند تا در روابط قدرتی که گویا در آینده ایجاد میشود، جایگاهشان محفوظ باشد. سیاستمداران مخالف ارگ به این باور اند که اگر هیأت مذاکرهکننده به دست آقای غنی باشد، توافقی با طالبان حاصل نمیشود و ایشان همچنان به عنوان رییس دولت باقی میماند. کسانی که حامد کرزی را در این روزها دیدهاند، از حرفهایش این طور استنباط میکنند که او میخواهد خودش را به جهتهای داخلی و خارجی سیاستمداری بنمایاند که برخلاف اشرف غنی توان کار با هر نیرویی از جمله طالبان را دارد. ظاهراً ایشان میخواهد در آینده در رأس ساختاری به نام «حکومت مصالحه» یا چیزی شبیه آن قرار بگیرد و بعد همهی نیروها را دور خود جمع کند و روند حل سیاسی را به جایی برساند. قانون اساسی یگانه مانع ایجاد چنین ساختاری است و به همین دلیل است که در تلاشهای آقای کرزی قانون اساسی جایگاه مهم ندارد. حتماً سیاستمداران دیگر نیز جایگاهی برای خودشان در یک وضعیت تصوری پس از «مصالحه» در نظر گرفتهاند. شماری از سیاستمداران هم با ارگ در حال مذاکرهاند.
روشن است ارگ هم در صورتی که اوضاع به سمتی حرکت کند که مذاکره با طالبان حتمی شود، اجازه نخواهد داد که کنترل هیأت مذاکره به دست سیاستمداران بیرون از حکومت بیفتد. ارگ به این عقیده است که وقتی جنگ از آدرس وزارتخانههای حکومت پیش میرود، باید مذاکره هم از آدرس وزارتی پیش برود که به همین منظور ایجاد شده است. ارگ طرفدار ایجاد شورای عالی مصالحه که متشکل از تمام سیاسیون باشد، نیز است؛ اما میخواهد همهچیز در همآهنگی با وزارت صلح به پیش برده شود. ارگ برخلاف سیاستمداران مخالف غنی، طرفدار نظم مبتنی بر قانون اساسی است.
چنین مینماید که برخی از مراجع و دیپلماتهای خارجی هم به شماری از سیاستمداران مخالف ارگ پیام داده باشند که خودشان را برای مرحلهی جدیدی از تاریخ سیاسی کشور آماده کنند. قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری هم سیاستمداران بیرون از ارگ منتظر امضای توافق پایان جنگ بین طالبان و امریکا بودند و حالا هم این سیاستمداران خودشان را برای همان شرایط آماده میکنند.
ولی به رغم این همه تلاش و تقلا در کابل، طالبان عجلهای ندارند. طالبان هیچگاهی به صورت واضح نگفتهاند که سیاست رقابتی و حکومت مشارکتی را میپذیرند. آنان همین قدر گفتهاند که به انحصار باور ندارند. یک تفسیر نزدیک به واقع از این سخن آنان میتواند این باشد که گروه طالبان بیشتر طرفدار یک امارت مشارکتی است که در آن سیاستمداران با رهبر آنان بیعت کنند و بعد طالبان امتیازاتی را در اختیار آنان بگذارند. این چیزی است که منجر به ختم جنگ نمیشود. چنین مینماید که برخی از سیاستمداران صرف برای کنار زدن غنی حاضر اند حتا با طالب دست اتحاد بدهند. اتحاد با طالبان در برابر رقیبان سیاسی، در گذشته سیاست موفقی نبوده است.