ترامپ به سناریوی ۱۹۸۹ فکر میکند
نگاه نو_ به نظر میرسد که ترامپ روی سناریوی سال ۱۹۸۹ کار میکند. برخی از رسانههای انگلیسیزبان خبر دادهاند که رییسجمهور امریکا در نظر دارد که نیروهای امریکایی را بدون توافق پایان جنگ با طالبان و راه افتادن روند حل سیاسی، از افغانستان خارج کند. به گزارش این رسانهها، ترامپ روی این موضوع به شدت غور میکند. در مناظرهی انتخاباتی نامزدان حزب دموکرات ایالات متحده هم این موضوع به طور بسیار جدی مطرح شد. نامزدان مطرح حزب دموکرات ایالات متحده برای ریاست جمهوری آن کشور در یک مناظرهی تلویزیونی اعلام کردند که با توافق پایان جنگ و حل سیاسی یا بدون آن، نیروهای نظامی امریکا را از افغانستان بیرون میکنند. افکار عمومی در امریکا هم طرفدار پایان «طولانیترین جنگ تاریخ امریکا» است. سیاستمدارانی که در پی جلب آرای شهروندان امریکایی هستند مطالبی را به زبان میآورند که مورد پسند آنان باشد. برای افکار عمومی امریکا این طور جلوه داده شده است که در حال حاضر هم ایالات متحده در افغانستان مثل قبل از سال ۲۰۱۴ مشغول نبرد است.
واقعیت این است که امریکا در افغانستان در حال حاضر سه گزینه دارد. گزینهی اول حفظ نیروهای امریکایی در افغانستان و دفاع از وضع موجود است. این گزینه در ایالات متحده طرفدار ندارد، ولی استبلشمنت/هستهی اصلی قدرت نظامی و امنیتی ایالات متحده جانبدار آن است. نظامیان امریکایی نمیخواهند که تمام نیروهای امریکایی در غیاب یک روند حل سیاسی معقول مطابق به منافع امریکا، افغانستان را ترک کنند و خطرات امنیتی، حیثیتی و نهادی آن را به جان بخرند. به نظر میرسد که نظامیان شمار دیگری از کشورهای عضو ناتو هم از همین گزینه پشتیبانی میکنند. وزیر دفاع آلمان در همین اواخر گفته است که خروج ناگهانی و پرشتاب از افغانستان خیلی خطرناک است. اگر این گزینه از سوی بلندپایهگان منتخب امریکایی از جمله ترمپ مورد پذیرش قرار گیرد، باز هم احتمال حفظ ۱۴ هزار نظامی امریکایی در افغانستان منتفی است. شاید ترمپ حضوری را ترجیح دهد که هزینهی آن کم باشد. اگر گزینهی حفظ نیروهای امریکایی مورد توافق قرار گیرد، واشنگتن شاید از متحدانش بخواهد که بخش قابل توجهی از هزینهی این حضور را بپردازند. ترامپ باری گفت که از حضور نظامیان کشورش در افغانستان، کشورهای زیادی بهره میبرند، ولی حاضر نیستند که بخشی از هزینهی مالی یا انسانی این حضور را متقبل شوند.
گزینهی دیگری که امریکا با آن روبهرو است از سرگیری مذاکره با گروه طالبان و راهاندازی روند حل سیاسی جنگ است. مذاکرهی واشنگتن و طالبان در حال حاضر متوقف است. طالبان از موضع برد و باخت با امریکا مذاکره کردند. ترمپ که میخواست از مذاکره با طالبان کارت «پایان طولانیترین جنگ تاریخ امریکا» را به دست بیاورد و آن را به رأیدهندهگان امریکایی بفروشد، در پایان کار به این نتیجه رسید که سندی که قرار است واشنگتن با طالبان امضا کند، موضع او را در انتخابات ایالات متحده نه تنها که تقویت نمیکند بلکه آن را ضعیف میسازد. بسیاری از رهبران حزب جمهوریخواه از جمله کاندولیزا رایس مشاور امنیت ملی کاخ سفید در زمان بوش از سندی که قرار بود واشنگتن با طالبان امضا کند، انتقاد کردند و آن را به سود امریکا ندانستند. بسیاری از پژوهشگران و حتا جان بولتن مشاور قبلی امنیت ملی ترمپ به او مشورت دادند که به جای امضای توافق با طالبان، بهتر است که بدون توافق با آنان نیروهای امریکایی را از افغانستان بیرون کند تا وعدهی انتخاباتیاش انجام شود. قتل یک افسر امریکایی توسط انتحارکنندهی طالب در کابل، ترامپ را به این نتیجه رساند که امضای توافق با طالبان هیچ سود سیاسی در کمپین انتخاباتی سال ۲۰۲۰ برایش ندارد. ولی گفتوگوی سفیر خلیلزاد با نمایندهگان کنگره در پشت درهای بسته در مورد مذاکره با طالبان و اظهارات معین وزارت خارجهی امریکا در امور آسیای جنوبی در مورد تعلیق گفتوگو با طالبان نشان میدهد که از سرگیری مذاکره میان امریکا و طالبان گزینهای است که واشنگتن هنوز هم روی آن غور میکند. آقای خلیلزاد، بارنت روبین افغانستانشناس امریکایی که همکار ادارهی اوباما بود و شمار دیگر از چهرههای پرنفوذ در امریکا طرفدار از سرگیری مذاکرهی ایالات متحده با طالبان هستند. بارنت روبین به این باور است که حضور نیروهای امریکایی در افغانستان برگهای است که امریکا باید آن را در مذاکره و حل سیاسی جنگ افغانستان استفاده کند. به باور او، ایالات متحده باید همین حالا این برگه را استفاده کند و اگر از آن مثلاً پنج سال یا ۱۰ سال قبل استفاده میکرد، بهتر بود و اگر استفاده از آن را به زمان دیگر موکول کند، نتیجهی بهتر به دست نمیآورَد. چهرههای طرفدار مذاکره با طالبان در دستگاه قدرت امریکا، نفوذ قابل توجه دارند و بعید نیست مذاکره با این گروه از سوی واشنگتن از سر گرفته شود.
اما گزینهای که ترامپ از آن بدش نمیآید، خروج نیروهای امریکایی بدون توافق سیاسی با طالبان و حل سیاسی جنگ است. ترمپ تجربهی مذاکره با طالبان را در کارنامه دارد و دوام آن را به سود خودش نمیداند. به نظر میرسد که ترمپ میخواهد راه گورباچف را برود. شوروی در زمان گورباچف هم همزمان با مذاکره در ژنیو برای خروج ارتش سرخ از افغانستان، در سال ۱۹۸۸ با سران تنظیمها در شهر طایف عربستان هم مذاکره کرد. اما آن مذاکره هم ناکام ماند و سران تنظیمها حاضر نشدند راهحلی را قبول کنند که حزب مورد حمایت مسکو بخشی از آن باشد. پس از آن گورباچف تصمیم گرفت که به هر قیمتی، بدون هیچ نوع توافق پایان جنگ، ارتش سرخ را از افغانستان خارج کند. به نظر میآید که ترامپ هم به همان تصمیم میل پیدا کرده است. به نظر میرسد که آقای غنی با این تصمیم مشکل چندانی ندارد. حمدالله محب مشاور امنیت ملی ارگ در آخرین سفرش به امریکا از واشنگتن خواسته بود که اگر خواستار خروج نیروهای امریکایی از افغانستان است، باید روی این موضوع، با حکومت افغانستان مذاکره کند و نیازی به گفتوگو با طالبان ندارد. اگر نیروهای امریکایی خارج شوند ولی کمکهای مالی و نظامی به افغانستان ادامه داشته باشد، دولت میتواند حداقل شهرهای بزرگ را حفظ کند. در آن صورت ساحهی زیر سلطهی دولت بیشتر از این کاهش مییابد. در آن صورت کشورهای حامی افغانستان ناگزیر خواهند بود که شهرهای زیر سلطهی دولت را از هوا اکمال کنند و بنبست یک شکل دیگر به خود بگیرد. اگر همزمان با خروج نیروهای نظامی، کمکهای مالی و نظامی هم قطع شود، افغانستان به سال ۱۹۹۲ برمیگردد.