خطرناک‌ترین سناریو

نگاه نو_ دیر یا زود ایالات متحده با طالبان موافقت‌نامه‌ی پایان جنگ را امضا می‌کند. در این موافقت‌نامه دو طرف به هم‌دیگر تعهداتی می‌دهند و جنگ‌شان به پایان می‌رسد. پس از امضای این توافق‌نامه گفت‌وگوهای بین‌الافغانی/میان‌افغانی در اسلو پایتخت ناروی باید آغاز شود. در این گفت‌وگوها، ‌نماینده‌گان حکومت، احزاب سیاسی و جامعه‌‌ی مدنی با نماینده‌گان گروه طالبان روی آینده‌‌ی سیاسی کشور گفت‌وگو خواهند کرد. پس از امضای موافقت‌نامه‌ی طالبان و امریکا، ایالات متحده بدل به میان‌جی می‌شود. در حال حاضر ایالات متحده بر مبنای اسناد حقوقی‌ای که در زمان اوباما امضا شده است، ‌متحد دولت افغانستان است، ولی پس از اعلام توافقات طالبان و واشنگتن، ‌امریکا به صورت خودکار بدل به میان‌جی می‌شود و نقش آن کشور به عنوان متحد افغانستان کاهش می‌یابد. به بیان دیگر فصل حضور نظامی امریکا در افغانستان به پایان می‌رسد و آن زمان نیروهای سیاسی،‌ حکومت، فعالان رسانه‌ای و جامعه‌ی مدنی افغانستان ناگزیر اند که در شرایط جدید کار کنند. روشن است که انتظار همه این بود که امریکا باید به عنوان متحد راهبردی در کنار افغانستان در هرصورتی باقی می‌ماند و هرنوع دشواری را تحمل می‌کرد، ولی واقعیت این است که واشنگتن در افغانستان منافع امنیتی داشت/دارد و به دلیل همین منافع امنیتی این‌جا بود، نه دفاع از ارزش‌های جمهوری.

دفاع از ارزش‌های جمهوری و تلاش برای تحقق آن، در درجه‌ی دوم اهمیت قرار داشت. در سال‌های اول پس از سقوط طالبان موضع اعلامی ایالات متحده دفاع از ارزش‌های جهان‌شمول،‌ تحقق ارزش‌های جمهوری و توان‌مندسازی زنان بود؛ اما حکومت ترمپ به صراحت می‌گوید که دیگر امریکای مد نظر او به عنوان مدافع ارزش‌های جهانی عمل نخواهد کرد. بنا بر این هیچ نوع توهمی باید وجود نداشته باشد. ایالات متحده با طالبان به توافق رسیده است و فصل جدیدی از روابط امریکا و افغانستان آغاز می‌شود. دیگر ایالات متحده به صورت قاطع و جدی در نقش متحد افغانستان عمل نخواهد کرد، بلکه نقش یک میان‌جی را خواهد گرفت. سفیر خلیل‌زاد به صراحت می‌گوید که ماموریت او تسهیل گفت‌وگوهای بین‌الافغانی/میان‌افغانی است تا نیروهای سیاسی و فعالان جامعه‌ی مدنی افغانستان خودشان به یک توافق جامع در مورد آینده‌ی سیاسی کشورشان برسند. چنین می‌نماید که گروه طالبان به ایالات متحده تضمین داده است که از صف جهادیسم جهانی خارج می‌شود و با القاعده می‌جنگد. این‌که طالبان چقدر به تعهدی که به امریکا داده‌اند وفادار می‌مانند و تا چه حد امریکایی‌ها به طالبان باور می‌کنند،‌ بحثی جدا است، ولی در آینده‌ی نزدیک امریکا نقش میان‌جی را اختیار خواهد کرد و فصل حضور نظامی این کشور در افغانستان به پایان خواهد رسید.

ایالات متحده، نیروهای سیاسی، مقام‌های حکومتی، ‌نماینده‌گان طالبان و فعالان جامعه‌ی مدنی را دور میز مذاکره در ناروی می‌آورد و از آنان می‌خواهد تا روی آینده‌ی سیاسی افغانستان مذاکره کنند. سازش و جور‌آمد در اسلو و جاهای دیگر مربوط افغان‌ها می‌شود؛ ‌امریکایی‌ها در آخر روز خواهند گفت که آنان دیالوگ بین‌الافغانی/میان‌افغانی را تسهیل کردند و حال مربوط افغان‌ها است که با هم جور می‌آیند یا نمی‌آیند. قراین نشان می‌دهد که اداره‌ی ترمپ به این باور است که اگر طالبان بتوانند منافع امنیتی این کشور را در افغانستان تامین کنند، دیگر به حضور نظامی ایالات متحده نیازی نیست و اگر افغان‌ها باهم جور نیامدند، ‌مشکل خودشان است. این واقعیت‌های جدید است که همه باید به آن متوجه باشند. ایالات متحده پرونده‌ی افغانستان را برای خودش بسته است. در چنین وضعیتی عقلانیت سیاسی ایجاب می‌کند که افغانستان برای خطرناک‌ترین سناریو هم آماده باشد. سناریوهای پیش‌رو را نگارنده در یک یادداشت دیگر توضیح داده است. خطرناک‌ترین سناریوها برگشت به سال ۱۹۹۲ و شکست احتمالی یک توافق صلح است. برگشت آنی به سال ۱۹۹۲ بعید است،‌ ولی سناریوی شکست توافق صلح دور از ذهن نمی‌نماید.

بر مبنای این سناریو، طالبان به آتش‌بس و آغاز روند حل سیاسی راضی می‌شوند،‌ با این روند همکاری می‌کنند و با تکمیل روند خروج نیروهای امریکایی دوباره همه‌چیز را خراب می‌کنند و به جبهه‌ی جنگ برای نابودی دیگر نیروهای سیاسی و اشغال سراسر کشور بر می‌گردند. باور عموم این است که وقتی نیروهای نظامی امریکایی به صورت کامل خارج شدند، ‌حتا در صورت شکست توافق صلح هم دوباره بر‌نمی‌گردند. فرض دیگر این است که نیروهای سیاسی افغانستان با آغاز روند حل سیاسی مدتی با هم جور می‌آیند، ولی در نهایت با هم به تفاهم نمی‌رسند و طالبان به میدان نبرد برمی‌گردند. در سال ۱۹۹۲ هم سیر حوادث به همین شکل بود. رهبران تنظیم‌ها در پشاور روی یک نقشه‌ی راه توافق کردند، ولی اختلاف‎های جدی سبب شد که آن نقشه‌ی راه تطبیق نشود و کابل شاهد جنگ‌های ویران‌گر باشد. در حال حاضر هم نیروهای سیاسی افغانستان با هم‌دیگر اختلاف دارند. نیروهای سیاسی داخلی حتا موضع واحد در مورد آینده‌ی سیاسی کشور ندارند. انتظار این بود که همه‌ی نیروهای سیاسی در هم‌آهنگی با حکومت از موضع واحد وارد مذاکره شوند، ‌ولی چنین می‌نماید که الیت سیاسی کابل، بسیار متفرق و پراکنده است. فصل انتخابات هم پراکنده‌گی را بیش‌تر کرده است. شماری از نیروهای سیاسی برای بدترین سناریو هم آماده‌گی دارند، ولی برخی دیگر خوش‌بین به نظر می‌رسند. به اشتراک‌گذاری/تشریک قدرت با طالبان، چیزی است که هیچ کشور و نیرویی با آن مخالف ندارد، ‌اما پراکنده‌گی نیروهای سیاسی خطرناک است. الیت سیاسی کابل روی پلاتفورم واحد برای مذاکره و حل سیاسی به توافق نرسیده‌اند. به همین دلیل است که تحقق خطرناک‌ترین سناریو، متصور است.

طالبان افکار سیاسی‌شان را تغییر نداده‌اند. آنان خواستار یک حکومت غیرانتخابی امارتی هستند که برای دیگر نیروهای سیاسی قابل قبول نیست. چنین حکومتی افغانستان را به عقب می‌برد. برخی از رهبران طالبان می‌خواهند تصویری از گروه نشان دهند که گویا آنان تغییر کرده‌اند و می‌خواهند در آینده شریک حکومت مشارکتی و نظم جمهوری باشند، ‌اما همیشه فاصله‌ای عمیق بین روابط عمومی طالبان و تصامیم استراتژیک آنان وجود داشته است. طالبان در یک مرحله می‌گفتند که خواستار برگشت ظاهر شاه به کشور اند و حتا پس از تسخیر کابل،‌ اقدام به تأسیس حکومت سرپرست کردند؛ اما پس از مدتی اعلام کردند که برگشت ظاهر شاه در کار نیست و ملا محمدعمر تا زنده است،‌ حکومت خواهد کرد. حال هم هیچ تضمینی وجود ندارد که طالبان پس از حذف امریکا از میدان جنگ به هر توافقی پشت پا بزنند و به میدان نبرد برگردند. در چنین وضعیتی، ایجاب می‌کند که رهبران حکومت و نیروهای سیاسی برای خطرناک‌ترین سناریو آماده باشند.