چرا طالب حاضر نیست امتیاز بدهد؟
نگاه نو_ مذاکرهی ایالات متحده و طالبان به احتمال زیاد در آخر همین ماه میلادی در قطر از سر گرفته خواهد شد. دیپلماتهای امریکایی در تلاشاند تا این مذاکرات به صورت کامل شکست نخورد. شاید به همین دلیل بود که رییس جمهور محمداشرف غنی دستور رهایی صدها زندانی طالب را صادر کرد. باور مسلط این است که ارگ به خواهش ایالات متحده این زندانیان را آزاد کرده است. به نظر میرسد که دوام مذاکره میان امریکا و طالبان، فاصله میان رهبری و صفوف گروه طالبان را افزایش داده است. صفوف گروه طالبان که متشکل از شاگردان مدرسههای علوم دینی و شماری از روستاییهای کمسواد است، سرشار از شور ایدیولوژیکاند و شاید برخی از آنان به دوام مذاکره با ایالات متحده موافق نباشند. رهایی شماری از زندانیان طالب، به رهبران شورای کویته این فرصت را فراهم کرده است تا به صفوف گروه طالبان بگویند که دوام مذاکره به سود طالبان است و موجب رهایی زندانیان آنان میشود.
دیپلماتهای امریکایی هم تمام تلاش خود را میکنند تا مذاکرات به طور کامل شکست نخورد. این دیپلماتها در تلاشاند تا طالبان را برای حل سیاسی جنگ افغانستان قانع بسازند، اما چنین چیزی تا حال تحقق نیافته است. هرچند بانو الیس ولز، معین وزارت خارجهی ایالات متحده و سفیر خلیلزاد، نسبت به دوام مذاکره در حضور رسانهها ابراز خوشبینی میکنند، ولی نشانههایی از پیشرفت چشمگیر در مذاکره میان طالبان و دیپلماتهای امریکایی به چشم نمیخورد. واقعیت این است که گروه طالبان حاضر به امتیازدهی حتا در بدل تعهد خروج تدریجی نیروهای ناتو نیست.
طالبان به اعلام یک جدول زمانی برای خروج نیروهای محدود ناتو از افغانستان اصرار دارند. آنان حاضر نیستند که در بدل آن به حل سیاسی تن دهند. رهبران طالبان گویا به این نتیجه رسیدهاند که تحمیل یک جدول زمانی برای خروج نیروهای ناتو از افغانستان بر جانب امریکا، توازن قوا را در روی زمین به سود آنان رقم میزند و زمینه را برای بدل شدن جغرافیای افغانستان به قلمرو مفتوحهی طالبان فراهم میسازد. رهبران طالبان حاضر نیستند که با دولت افغانستان و نیروهای سیاسی دیگر وارد دیالوگ جدی برای آیندهی سیاسی کشور شوند. گروه طالبان حتا حاضر نیست آتشبس کند. به نظر میرسد که رهبران طالبان و حامیانشان به این نتیجه رسیدهاند که رییس جمهور ایالات متحده دیگر ارادهای برای حمایت از افغانستان ندارد و دیر یا زود، مثل بوریس یلتسن در سال ۱۹۹۲ تمام کمکها به حکومت افغانستان را قطع میکند و نیروهای باقیماندهی امریکایی را خارج میسازد. طالبان روی پیشبینیناپذیری ترمپ حساب باز کردهاند و حرفهای دیپلماتهای امریکایی را جدی نمیگیرند.
محاسبهی استراتژیک طالبان حتماً این است که نهادها و رهبران دولت افغانستان، کفایت و توانایی داکتر نجیب و تیم او را ندارند. پس از خروج نیروهای نظامی شوروی از افغانستان در فبروری سال ۱۹۸۹، مسکو به کمکهای مالی و فرستادن مهمات به کابل ادامه داد. داکتر نجیب با استفاده از گلوله، پول و سوختی که روسها میفرستادند، توانست که از سقوط شهرها به دست نیروهای اسلامگرای مخالفش جلوگیری کند و این نیروها را به جان هم بیاندازد. در فبروری سال ۱۹۸۹ پیشبینی شده بود که حکومت داکتر نجیب حداکثر شش ماه دوام نمیآورد، اما برخلاف انتظار دوام آورد و مخالفان مسلح اسلامگرایش را به جان همدیگر انداخت. ولی وقتی گرباچف در سپتامبر سال ۱۹۹۱ سند پایان کمک نظامی به داکتر نجیب را امضا کرد، فروپاشی حکومت داکتر نجیب کلید خورد. در آن زمان روسها سند پایان حمایت مالی و نظامی از حکومت داکتر نجیب را امضا کردند، بدون اینکه از مخالفان آن یا کشورهای حامی آنان، تضمین آتشبس و حل سیاسی را بگیرند. در جنوری سال ۱۹۹۲ بوریس یلتسن تعهد توقف کمکها را به اجرا گذاشت و این امر حکومت نجیب را ساقط کرد. شاید طالبان به این باور رسیدهاند که حتا اگر کمکهای مالی امریکا دوام کند ولی نظامیانش خارج شوند، آنان قادر به تسخیر کل افغانستان خواهند بود و شوک خروج نیروهای امریکایی کل دستگاه حکومت را از درون نابود خواهد کرد. شاید همین محاسبهی استراتژیک طالبان جمع باورهای ایدیولوژیکشان، جلو هرنوع تفاهم را گرفته است. شاید همین تحلیل تاریخی و باورهای ایدیولوژیک رهبران و صفوف طالبان دست و پای مذاکرهکنندهگان آنان را بسته است. طالبان تا حال به شرکت در انتخابات، به اشتراک گذاشتن قدرت یا تقسیم آن تعهد روشن و واضح نکردهاند. شاید طالبان حدس زده باشند که طولانی شدن مذاکره و امتیاز ندادن، حوصلهی ترمپ را سر میبرد و او دستور خروج نیروهای نظامی و دیپلماتهای امریکایی را از افغانستان صادر میکند. شاید برخی از حامیان طالبان به این باور باشند که ترمپ در کمپین انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ امریکا کاری بکند که به سود طالبان تمام شود.
دستآورد دیپلماتیک جانب امریکا در کمتر از یک سال اخیر، ایجاد اجماع میان قدرتهای بزرگ بوده است. حال چین، امریکا و روسیه تا حدودی در مورد موضوع افغانستان همسویی دارند. این همسویی در سال ۲۰۱۷ به ویژه وقتی استراتژی جنوب آسیای کاخ سفید اعلام شد، وجود نداشت. در حال حاضر چین و روسیه طرفدار حل سیاسی جنگ افغانستان هستند. به نظر میرسد که تهران هم به همین نظر است. اشرف غنی، رییس جمهور کشور، در نشست شانگهای با حسن روحانی، رییس جمهور ایران، دیدار کرد. او در سخنرانیاش در آن نشست از تهران و کشورهای آسیای میانه به دلیل همکاری با کابل سپاسگزاری کرد. این امر نشاندهندهی آن است که در سطح منطقه هم تا حدودی همسویی وجود دارد. سفیر خلیلزاد قبل از سفر به کابل نوشته بود که میخواهد اجماع جهانی را با اجماع منطقهای پیوند بزند. قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه منهای پاکستان، خواستار برگشت قهری و یکجانبهی طالبان به قدرت نیستند. اگر طالبان به صورت قهری و یکجانبه به قدرت برسند و خروج نیروهای امریکایی بخشی از حل سیاسی جامع و مورد قبول نباشد، انرژی بیحدوحصر در نیروهای جهادیست کشورهای دیگر میدمد و کل متحدان امریکا و روسیه در دنیای اسلام را دچار مشکل میکند. در داخل کشور اما اختلافها بسیار زیاد است. نه در درون حکومت اجماع وجود دارد و نه میان حکومت و اپوزیسیون. طالبان حاضر به گفتوگو با حکومت نیستند. این گروه در دو دور گفتوگو با اپوزیسیون در مسکو هم حاضر به هیچ نوع امتیازدهی نشده است. حامد کرزی که بین سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۳ کل سیاست خارجی افغانستان را به رهایی ملا برادر فرو کاسته بود، نتوانست این ملای پوپلزایی را که یکی از پدران و بنیانگذاران طالبان است، به آتشبس قانع بسازد. کسی نمیتواند پیشبینی کند که دور جدید مذاکرات سفیر خلیلزاد و نمایندهگان طالبان به چه نتیجهای منجر خواهد شد.
گرفته شده از صفحه هشت صبح