آسیب‌پذیری امنیت ملی از ناحیه‎ی حضور مهاجران در ایران و پاکستان

نگاه امروز افغانستان به پدیدۀ مهاجرت، نگاهی ماقبل از دهه ۱۹۶۰ میلادی است.

نگاه نو_ فخرالدین قاری‌زاده

نگاه امروز افغانستان به پدیدۀ مهاجرت، نگاهی ماقبل از دهه ۱۹۶۰ میلادی است. در این دوره ﻧﻘﺶ و ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﻬﺎﺟﺮت روی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اقتصادی و کسب ﻣﻬـﺎرت‎هایی که ذخیره ﻣﺤﺴـﻮب می‌گردید، متمرکز بود. در سال‌های پیش از ۱۹۶۰ هیچ کشوری پیامدهای ناگوار امنیتی، سیاسی و فرهنگی مهاجرت را جدی نمی‌گرفت و دولت‌ها به خصوص هنگامی که از مشکلات اقتصادی رنج می‌بردند و از تأمین نیازهای اولیه شهروندان خود کوتاه می‌آمدند، نسبت به برایند این روند خوش‌بین بودند. اما بعد از دهه ۱۹۶۰، جهان با افزایش مقیاس مهاجرت روبه‌رو شد و مهاجران گروه‌گروه با ترک مناطق اصلی خود، راهی کشورهای خارجی شدند که طی این دوره کشورها درگیر پیامدهای مهاجرت شدند و پدیده مهاجرت نیز از مفهوم کلاسیک خود تغییر و به یک متغیر بسیار پیچیده تبدیل شد که دﯾﮕﺮ دﯾﺪﮔﺎه‎های اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ نتوانست ﺑﺮای درک و ﺗﺤﻠﯿﻞ آن ﮐـﺎﻓﯽ ﺑﺎشد. این برهه زمانی بود که افزون بر جنبه اقتصادی مهاجرت، زوایای تازه هم‌چون سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی نیز خلق شدند و پژوهشگران حوزۀ سیاست و روابط بین‌الملل به واکاوی مزایا و معایب منظرهای جدید مهاجرت پرداختند. مطالعۀ مهاجرت در قرن بیست‌و‌یکم و عصر جهانی شدن نشان می‌دهد که ﻓﺎﮐﺘﻮرﻫﺎی سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی مهاجرت، ﺑـﺮ اﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﮐﺸﻮرﻫﺎ به شکل ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ و ﻏﯿﺮ‌ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ تأثیرگذاری فراوان از خود برجا می‌گذارند. در شرایط حاضر ﺗﺤﻠﯿﻞ متغیرهای فوق، ﻣﻔﻬﻮم ﻣﻬﺎﺟﺮت را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ دﯾﺪگاههای اﻣﻨﯿﺘﯽ ﺳﻮق داده‌اند. با آن‌که مهاجرت هنوز هم یک پدیده حقوق بشری شناخته می‌شود، اما به وفور دیده می‌شود که برخی از کشورهای میزبان با امنیتی و سیاسی ساختن این مسأله، در تلاش تحقق اهداف سیاست خارجی خود‌شان هستند. یکی از مثال‌های زنده و بسیار بارز این فرایند، مهاجران افغانستانی هستند که از آن‌ها هم‌چون ابزار سیاسی-‌امنیتی در برابر امنیت ملی کشورمان استفاده صورت می‌گیرد. کشورهای دور و نزدیک به خصوص شبکه‌های استبخاراتی که منافع کلان ملی خود را در دوام جنگ در افغانستان می‌دانند و با حمایت گروه‌های تروریستی از خاموش شدن شعله‌های جنگ جلوگیری می‌کنند، مهاجران افغانستان را به یک گزینه فوق‌العاده خوب برای سرباز‌گیری برای جریان‌های تروریستی تحت حمایت خود‌شان تبدیل کرده‌اند. در بین مهاجران افغانستان سال‌ها است که گروهی از آن‌ها آگاهانه و یا هم از مجبوریت، در خدمت بیگانه‌گان قرار گرفته‌اند و به قول عام دارند تیشه به ریشه خود می‌زنند. در این روزها که اظهارات اخیر عباس عراقچی، معاون وزارت امور خارجه ایران در پیوند به اخراج احتمالی مهاجران افغانستانی از کشورش واکنش‌های متفاوت را در محافل سیاسی و رسانه‌های افغانستان در پی دارد، نیاز می‌بینم که به برخی از برایندهای حضور مهاجران کشور‌مان در ایران و پاکستان بپردازم؛ اما پیش از پرداختن به این موضوع، مناسب می‌بینم که تذکر بدهم، قطعاً عودت مهاجران به خیر افغانستان تمام خواهد شد. هرچند زیاد مطمین نیستم که ایران به دلایل فراوانی که از این مهاجران سود می‌برد، اقدام به اخراج آن‌ها کند، اما در صورتی که این کار انجام شود، دولت افغانستان باید با استقبال از این تصمیم، زمینه زنده‌گی باعزت را برای شهروندانش فراهم سازد. مهاجران ما در ایران و پاکستان نیز از هر‌روز توهین و تحقیر، آزار و اذیت شدن به خانۀ باعزت خود برگردند و توان و نیروی مادی و معنوی خود را در آبادی کشور‌شان به مصرف برسانند.

امروزه یک بخش بزرگ از ناامنی‌ها در افغانستان و آسیب‌پذیری امنیت ملی کشور، به حضور میلیون‌ها مهاجر کشورمان در ممالک خارج به‌ خصوص در ایران و پاکستان باز ‌می‌گردد. مهاجران افغانستان در این دو کشور طی سال‌های دراز هم‌چون یک ابزار سیاسی-‌امنیتی در اختیار رقبا و دشمن‌های ما قرار داشته و کشورهای میزبان آن‌ها را در برابر ما استفاده کرده‌اند. به یقین می‌توان گفت که میلیون‌ها دالر که روزانه در موارد مختلف طور بیهوده به مصرف می‌رسد، می‌تواند زمینه‌ی عودت محترمانه را برای هزاران مهاجر فراهم کند. درست که عودت هم‌زمان میلیون‌ها مهاجر برای دولت مشکل‌ساز باشد، اما منفعت دایمی را باید بر مشکلات موقت ترجیح داد تا برای همیشه از فشار و تهدیدهایی که از ناحیه حضور مهاجران در ایران و پاکستان متوجه امنیت ملی افغانستان است، نجات یافت.

ریشه‌شناسی آکادمیک مبانی جنگ روانی در افغانستان، نشان می‌دهد که حضور مهاجران ما در بیرون به عنوان یک متغیر تأثیر‌گذار روی دوام این جنگ نقش برجسته و کلیدی دارد. جنگ در افغانستان پایان‌یافتنی نیست، مگر این‌که شهروندان مهاجر افغانستان به خانه‌ی خود بر‌گردانیده شوند. از آن‌که حکومت‌های افغانستان در سال‌های پس از سرنگونی رژیم طالبان، برخورد‌شان با جنگ و صلح تصادفی بوده، نسبت به عودت مهاجران بی‌تفاوت باقی مانده‌اند. برخورد علمی با جنگ و صلح، می‌تواند افزون بر ریشه‌یابی عوامل خارجی، مبانی بومی جنگ جاری در کشور را نیز برجسته سازد. در این فرایند، مهاجرت و مهاجران هم‌چون یک فاکتور تأثیرگذار در دوام جنگ نقش برجسته دارد. در این جستار به برخی از پیامدهای امنیتی و سیاسی مهاجرت طور بسیار فشرده اشاره می‌کنم تا اذهان مردم بیش‌تر باز گردد و سیاست‎گذاران دولت افغانستان هم با عنایت به این موضوع، برنامه‌سازی برای برگردانیدن شهروندان مهاجرش را در اولویت قرار دهد.

آن‌گونۀ که پیش‌تر مطرح شد، مهاجرت امروز تنها یک پدیدۀ بشری و یا یک منبع درآمدزا برای کشورهای مرجع نیست و به عنوان یک مسأله امنیتی توجه بازیگران اصلی و فرعی نظام بین‌الملل را به خود جلب کرده و امروزه به یک چالش بزرگ امنیتی در سطح جامعه بین‌الملل مبدل شده است. در عصری که ترورییسم مرز نمی‌شناسد و به هیچ دین، مذهب، تمدن و فرهنگ باور ندارد و تنها پیشه‌اش کشتار، ویرانی و ایجاد رعب و وحشت است، مهاجرت در صدر سیاست‎گذاری کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه قرار گرفته است. مهاجران علاوه بر خلق مشکلات امنیتی برای کشورهای میزبان، در بسیاری موارد به کشور مرجع خود نیز دردسرهای فراوانی خلق کرده‌ و حتا به یک چالش کلان امنیتی مبدل شده‌اند. اسناد و مدارک فراوان وجود دارد که مهاجران افغانستان مقیم در کشورهای همسایه به خصوص در ایران و پاکستان در جهت تحقق اهداف سیاست خارجی دولت‌های میزبان خود، به صفوف گروه‌های تروریستی پیوسته‌اند که منافع ملی کشور خود‌شان را آماج قرار می‌دهند. امنیت ملی افغانستان از آغاز تجاوز ارتش سرخ اتحاد شوروی وقت تا به امروز همواره از ناحیه مهاجرانش آسیب‌های جدی دیده و حتا به سرگونی حکومت‌های مختلف انجامیده است. در زمان جهاد علیه شوروی و پس ازآن برای سرنگونی رژیم‌های دست‌نشانده شوروی وقت، از مهاجران افغانستان در پاکستان و ایران به عنوان یک نیروی بالقوه استفاده شده و به همین ترتیب پس از سقوط رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱ میلادی و تأسیس نظام سیاسی نوین در افغانستان، مدیریت مهاجران در این کشورها هم‌چنان به دست‌های نهادهای استخباراتی منطقه باقی ماند، از آن‌ها در موارد مختلف علیه امنیت ملی افغانستان و دیگر کشورهای دور و نزدیک استفاده صورت گرفت. القاعده، طالب و داعش یک بخش بزرگ و قابل ملاحظه‌ای از سربازان خود را از کمپ‌های مهاجران افغانستانی در پاکستان و ایران جلب و جذب کردند/‌می‌کنند و حتا برای آن‌ها در همین کمپ‎ها آموزش‌های نظامی داده می‌شود. حضور مهاجران در این کشورها سبب شده است که گروه‌های تروریستی به آسانی بتوانند به این سو و آن سوی مرزها رفت‌و‌آمد داشته باشند و از آن‌ها در حملات و عملیات‌های نظامی‌شان استفاده کنند.

براساس مطالعه شاخص‌های پیامدهای نظامی مهاجرت، ﻣﻬﺎﺟﺮان اﻣﻨﯿﺖ ملی ﮐﺸﻮر مرجع را می‌توانند از ﺳـﻪ ﻣﻨﻈـﺮ ﻣـﻮرد ﺗﻬﺪﯾـﺪ ﻗﺮار دﻫﻨﺪ. این سه مورد در قضیه‌ی افغانستان صدق می‌کند و کشور ما بیش‌تر در نزدیک به نیم قرن اخیر از این مجاری سخت صدمه دیده است.

در منظر نخست، مهاجران می‌توانند از قلمرو کشور میزبان برای فعالیت‌های نظامی و مسلحانه در برابر کشور خود‌شان استفاده کنند که افغانستان این تجربه را در دهه ۹۰ میلادی و از ۲۰۰۱ الی اکنون داشته و دارد. در اﯾﻦ ﻣﻮرد، ﮐﺸﻮرهای ﻣﯿﺰﺑـﺎن زمانی بیش‌ترین نفع را می‌برند که با نظام‌های سیاسی مستقر در کشور مرجع مهاجران مشکل داشته باشد و امنیت خود را در نا‌امنی همسایه‌گان و کشورهای دورتر از خود ببینند. از سوی دیگر، مهاجران که خود‌ با نظام سیاسی حاکم در کشور‌شان مشکل داشته باشند، می‌توانند حکومت‌های کشور میزبان خود را نیز ﺑﺮای ﺑﺮ‌ﻋﻬﺪه‌ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻫﺪاﯾﺖ و رﻫﺒﺮی ﭼﻨﯿﻦ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ‌های نظامی و مسلحانه، ﻋﻠﯿـﻪ ﮐﺸﻮر خود‌شان ﻣﺘﻘﺎﻋـﺪ کنند که مجاهدین در دورۀ جهاد علیه شوروی و طالبان برای سقوط دولت اسلامی در دهه هفتاد خورشیدی نمونه‌های بارز این مورد هستند. نظام‌های سیاسی حاکم در پاکستان و ایران از بهر چالش‌هایی که با دولت افغانستان و نیروهای خارجی مستقر در کشور‌مان دارند، از حمایت گروه‌های تروریستی مستقر در آن سوی دیورند سود می‌برند. مهاجرت در کنار پیامدهای امنیتی، برایند سیاسی نیز به کشورهای مرجع دارد. ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ که ﺛﺒﺎت ﮐﺸﻮر را از ﭘﺎﯾﻪ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﻣﯽ‌اﻧﺪازد، زمانی از ناحیه مهاجران متصور است که دولت میزبان ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ تضاد اﯾـﺪیوﻟﻮژیک و نوع نظام سیاسی حاکم که دارد، می‌کوشد ﮐﺸـﻮرﻫﺎی فرستنده مهاجران را ﺗﻬﺪﯾﺪ کند. در حال حاضر افراطیت علیه نظام‌های مردم‌سالار و دموکراسی قرار گرفته است. دولت‌‌های میزبان که فاقد نظام‌های سیاسی دموکراتیک‌اند، بیش‌تر می‌کوشند از بهر جلوگیری سرایت دموکراسی به کشور‌شان، زمینه‌های آموزش‌های افراطی را برای مهاجران فراهم سازند و از آنان در برابر نظام سیاسی کشور مرجع استفاده کنند. هرچند در پاکستان نظام سیاسی حاکم یک نظام سیکولار است، اما جریان‌ها و نهادهای مذهبی افراطی سخت بر حکومت ملکی و نظامی نفوذ دارند.

پاکستان که فلسفۀ وجودی‌اش اسلام را رقم می‌زند، از اسلام و گروه‌های اسلامی افراطی به طور گسترده برای بقا و دوام حیات سیاسی‌اش سود برده و با در اختیار گذاشتن قلمرو و امکانات سیاسی، نظامی و مالی، از این گروه‌ها در برابر امنیت ملی رقبای خود استفاده می‌کند. افغانستان نیز به عنوان یکی از کشورهای همسایه‌ی پاکستان که روابطش از بدو ایجاد آن کشور تا اکنون پرتنش بوده، از این ناحیه مورد تهدید قرار دارد.

ایران که دارای یک نظام سیاسی اسلامی است، با دموکراسی غربی و حضور نظامیان خارجی در افغانستان مشکل جدی دارد. تهران حضور این نیروها را یک تهدید علیه امنیت ملی خودش می‌داند. در این روزها که سپاه پاسداران هم‌چون یک گروه تروریستی شناخته شده و روابط تهران با غرب به خصوص با ایالات متحده امریکا نسبت به هر وقت دیگر تیره‌تر شده است، نسبت به این موضوع حساسیت بیش‌تر نشان می‌دهد.

با آن‌که ایران در زمان حاکمیت طالبان با این گروه سازگاری نداشت، اما پس از استقرار نظامیان خارجی در افغانستان، با طالبان روابط ایجاد کرد. از سوی دیگر، ایران از جمله معدود کشورهایی است که از مهاجران افغانستان در بیرون از خاکش علیه گروه‌های مخالف خود استفاده می‌کند. حضور شهروندان افغانستان در سنگرهای جنگ سوریه، مهر تأیید بر این موضوع است. رهبران ایران بارها با افتخار از افغانستانی‌های شامل لشکر فاطمیون اظهار سپاس و قدردانی کرده‌اند. حضور شهروندان مهاجر افغانستان در جبهه‌های جنگ با داعش در سوریه، گروه‌ها و جریان‌های هم‌فکر با داعش در افغانستان را نیز به انتقام‌جویی از مردم عام در داخل افغانستان سوق داده است که طی سال‌های اخیر مجالس و محافل سیاسی، مذهبی، فرهنگی و آموزشی این شهروندان کشور در بخش‌های مختلف از جمله در کابل آماج حملات خونین داعشی‌ها قرار گرفته است.

در فرجام به عنوان نتیجه‌گیری، این‌که دولت افغانستان برای مصونیت امنیت ملی خود و کاهش نا‌امنی‌ها، به برگردانیدن مهاجران افغانستان از ایران و پاکستان که بیش‌ترین رقم را تشکیل می‌دهند، بپردازد و خود را از وابسته‌گی به این دو کشور نجات دهد. مهاجران در ایران و پاکستان امروزه به انگشت افگار افغانستان مبدل شده‌اند که هرازگاهی دولت ما با این کشورها مشکل پیدا کند، میزبان‌ها از انگشت افگار افغانستان می‌گیرند و این امر سبب شده است که نتوانیم اهداف سیاست خارجی خود را به تحقق بگیریم. عودت مهاجران افزون بر کاهش ناامنی‌ها، در توسعه‌یافتگی، رشد و شکوفایی اقتصاد افغانستان، افزایش فرصت‌های کاری، تولید کسب‌و‌کار جدید، وارد‌شدن دانش و مهارت‌های جدید به بازار کار و ورود نخبه‌گان به جامعه، می‌تواند مؤثر واقع گردد. دولت و مردم افغانستان قطعاً از عودت مهاجران خود در هراس نباشند و دست به دست هم دهند تا زمینه را برای برگشت هرچه زودتر آن‌ها فراهم نمایند. هرچند که روند برگشت مهاجران به کشور به تعویق انداخته شود، افغانستان از زوایای اقتصادی و امنیتی صدمه می‌بیند و در مقابل بیگانه‌ها از نیروی مادی و معنوی، استعداد‌ها و خلاقیت‌های نسل مهاجر افغانستان در برابر ما استفاده می‌کنند.