برای تغییر رییس جمهور، نظام را سرنگون نکنیم

نگاه نو_ چند‌دسته‌گی‌‌ای که میان احزاب و حکومت بر سر پروسه صلح افغانستان به وجود آمده، دقیقاً همانند چند‌دسته‌گی‌ گروه طالبان است که سال‌ها پروسه صلح را به بی‌راهه کشاندند. همیشه سیاست‌مداران از اجماع نظر برای تحقق صلح در افغانستان سخن می‌گویند، اما عمل‌کرد‌شان در تضاد با روحیه اجماع برای صلح است. معلوم نیست که هدف از اجماع نظر میان سیاست‌مداران افغانستان چیست که هر‌کدام اجماع را در محدوده منافع گروهی خود تعریف می‌کند! رسیدن به اجماع نظر، مستلزم یک سلسله از خود گذری‌هایی است که متأسفانه در روحیه سیاست‌مداران افغانستان تا اکنون مشاهده نشده است.

صلح، گفت‌وگوی بی‌نتیجه چندین‌ساله است که در این اواخر جدی‌تر مطرح می‌شود. حافظه تاریخی افغانستان مملو از خیانت‌هایی است که در آن مردم و سرمایه‌های ملی به نام گفت‌وگوهای صلح به نفع کشورهای جهان و منطقه قربانی شده‌اند. نظام‌هایی که با خون مردم افغانستان استوار گردید، در گفت‌وگوهای صلح سرنگون شد و به جای حرکت به جلو، افغانستان را از مسیر مدنیت سال‌ها به عقب راند. آن‌چه مردم از گفت‌وگو‌های صلح در حافظه دارند، توافق چند جناح بر سر منافع گروهی و حزبی است، نه ختم جنگ و تأمین منافع عمومی. در افغانستان پس از بُن نیز از سال ۲۰۰۹ تا اکنون تلاش و سرمایه‌گذاری روی تسهیل گفت‌وگوی صلح از جمله بحث‌های غالب در اجندای حکومت افغانستان بوده است؛ اما آن‌چه تا اکنون هیچ یک شاهد نبوده‌ایم، تأمین صلح و ختم جنگ در افغانستان است.

آن‌چه گفت‌وگوی صلح امسال را با سال‌های دیگر متفاوت می‌سازد، جدیت امریکا و برداشتن یک سلسله گام‌های مقدماتی و هم‌زمان بودن آن با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۸ است. صلح‌ در واقع آرمان مردم ستم‌دیده افغانستان است و بیش‌تر از هر‌حزب و جریان سیاسی، مردم افغانستان برای صلح و به نام صلح قربانی داده‌اند. اما آن‌چه نا‌امید‌کننده است، استفاده از صلح در کمپین‌های انتخاباتی کاندیدان انتخابات ریاست جمهوری افغانستان است. به جای ارایه برنامه برای تحقق و استمرار صلح پایدار در افغانستان، گروه‌ها و دسته‌های متعددی شکل گرفته‌اند که هر‌یک برای گفت‌وگو با طالبان با دیگری رقابت می‌کند. احزاب و جریان‌های سیاسی که خود روزی مسوولان ارشد حکومت فعلی و قبلی افغانستان بودند، امروز برای رقابت شخصی با افراد و اشخاص در درون نظام برای به عقب کشاندن افغانستان به هژده سال قبل(اداره موقت) مبارزه می‌کنند.

برخی از احزاب و کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری هنوز در افغانستان قبل از بُن قرار دارند؛ افغانستانی که در آن رهبران کاریزماتیک از قدرت بالای بسیج مردمی برخوردار بودند و بسیج توده‌ها برای هر‌آغاز و انجامی به دستان آن‌ها رقم می‌خورد. سرانجام این نظام به صداقت بازیگران قدرت و آگاهی مدنی مردم بسته‌گی دارد، اما مردم افغانستان از بازی‌هایی که کشور و جامعه را به نقطه صفری باز گرداند، استقبال نمی‌کنند؛ چون انتهای هر‌بازگشتی، دقیق وضعیتی است که فعلاً در آن به سر می‌بریم. هم‌زمان بودن گفت‌وگوی صلح و انتخابات، فرصتی است برای نامزدان انتخابات ریاست جمهوری تا طرح‌ها و برنامه‌های‌شان را برای جلب رضایت عمومی در محور صلح ارائه کنند، نه در محورهای انتقام و هیجان.

قانون اساسی مسیر انتقال قدرت را واضح تعریف کرده است. زمانی که از نظام صحبت می‌شود، در قدرت بودن و دور بودن چند شخص از آن، مطرح نیست. مردم افغانستان ناقض قانون نبوده‌اند. قانون توسط متولیان قدرت و سیاست نقض شده است، اما قربانی آن قطعاً مردم افغانستان بوده‌اند. گاهی تصور کرده‌اید که میلیون‌ها شهروند دور از قدرت و سیاست به تغییر رییس جمهور نه، بلکه به تغییر در دسترخوان فکر می‌کنند؟ به جای ایجاد اداره موقت بابت سه ماه تأخیر در انتخابات، خوب است برای محو فقر، فساد اداری و تبعیض و برای حاکمیت قانون و برگزاری یک انتخابات شفاف مبارزه کنید. برگزاری انتخابات شفاف که در آن حضور مردم تعیین‌کننده باشد، مسوولیت هر‌یک از شما است. کمیسیون‌های انتخابات هم‌چون مواد یک بار مصرف فقط برای به بحران کشیدن یک انتخابات کافی است و بعد از آن به دور انداخته می‌شود. به جای اعمال فشار برای برگشت به نقطه صفری، لازم است در راستای کارآساختن نهادهای انتخاباتی برنامه‌ریزی مشترک شود.

انتخابات در کشورهای دیگر سر‌آغاز فصل جدید برای تحول سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است؛ اما در افغانستان با انتقام‌جویی‌ها، تقلب و دوسیه‌سازی به همراه است؛ فرایندی که به جای ثبات سیاسی، تنش‌های سیاسی را تقویت می‌کند. در کنار نابه‌سامانی‌هایی که به ضعف ساختارها، مکانیزم‌ها و اراده هر‌یک از بازیگران قدرت ارتباط دارد، اکنون زمزمه ایجاد اداره موقت شهروندان افغانستان را نسبت به پروسه‌های دموکراتیک بی‌باور‌تر می‌سازد.

اگر تاریخ افغانستان را بعد از دهه شصت مطالعه کنیم، تمام کسانی که خود را منجی عبور از وضعیت موجود در افغانستان می‌دانند، در براندازی نظام برای آغاز مجدد و تکرار این چرخه دخیل بوده‌اند. اکنون که تمام داشته‌های افغانستان برای انتخابات ریاست جمهوری بسیج شده است، فراموش نکنند که اگر تعداد آن‌ها به هژده تکت انتخاباتی می‌رسد، تعداد شهروندان افغانستان به ده‌ها میلیون می‌رسد که طی سال‌ها به دلیل چند‌دسته‌گی در مباحث سیاسی قربانی تصامیم سیاست‌مداران شده‌اند.

صلح بدون برنامه با گروه طالبان و به وجود آمدن اداره موقت بابت تأخیر سه‌ماهه در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، آن‌قدر در اولویت مبارزات انتخاباتی برخی از کاندیداها قرار گرفته است که بدون مراجعه به مردم در مورد سرنوشت مردم تصمیم می‌گیرند. زنان افغانستان که قربانیان اصلی نظام طالبانی بودند و در هر‌تغییر و چرخش نظام بیش‌تر از هر‌گروه دیگر قربانی شدند، هم از ایجاد اداره موقت به عنوان بازگشت به نقطه صفری نگرانی دارند و هم از صلح بدون برنامه با طالبان.

اکثریت مطلق کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، مسوولان ارشد حکومت حامد کرزی و حکومت فعلی بودند. در زمانی که آن‌ها بخشی از نظام افغانستان بودند، پارلمان افغانستان به صورت بی‌پیشینه و خلاف قانون سه سال بدون برگزاری انتخابات و دریافت مشروعیت مردمی به عنوان نهاد قانون‌گذار و ناظر بر اعمال حکومت، فعالیت کرد. هیچ یک از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری و احزاب سیاسی در آن زمان در مورد عدم مشروعیت نهاد قانون‌گذار افغانستان ابراز نظر نکرد‌. نماینده‌گانی که از خون و دارایی عامه تغذیه کردند و اتوریته قوه مقننه افغانستان را زیر سوال بردند، تا اکنون از محرومیت مردم استفاده ابزاری می‌کنند؛ اما هیچ تیم سیاسی را سراغ نداریم که در زمان مأموریت اعضای ارشد آن‌ تیم در حکومت، به این مسأله نیم‌نگاهی داشته باشد.

دو روز قبل طالبان زنی و مردی را به جرم نقض قوانین طالبان در یک مراسم با شریعت طالبانی شلاق زدند. این گروه، سربازان اسیر و شهید افغانستان را مزدور خطاب می‌کنند و کوچک‌ترین تغییری در رویکردشان نسبت به دموکراسی و ارزش‌های نوین مشاهده نشده است. آیا گاهی فکر می‌شود که در چنین فضایی شعار اداره سرپرست یا موقت و ایجاد هرج‌و‌مرج برای کسب قدرت چقدر مردم عادی افغانستان را آسیب‌پذیر می‌سازد؟ آیا در تیم‌های انتخاباتی در مورد نگرانی‌های مردم صحبت می‌شود؟ آیا سرنوشت مردم در مناسبات قدرت به عنوان اجندای جزیی بحث می‌شود؟

چند‌دسته‌گی‌‌ای که میان احزاب و حکومت بر سر پروسه صلح افغانستان به وجود آمده، دقیقاً همانند چند‌دسته‌گی‌ گروه طالبان است که سال‌ها پروسه صلح را به بی‌راهه کشاندند. همیشه سیاست‌مداران از اجماع نظر برای تحقق صلح در افغانستان سخن می‌گویند، اما عمل‌کرد‌شان در تضاد با روحیه اجماع برای صلح است. معلوم نیست که هدف از اجماع نظر میان سیاست‌مداران افغانستان چیست که هر‌کدام اجماع را در محدوده منافع گروهی خود تعریف می‌کند! رسیدن به اجماع نظر، مستلزم یک سلسله از خود گذری‌هایی است که متأسفانه در روحیه سیاست‌مداران افغانستان تا اکنون مشاهده نشده است.

زمان آن فرا رسیده است که هر‌یک از ما به عنوان شهروندان مسوول که قربانی درجه اول بی‌ثباتی‌ها خواهیم بود، بی‌تفاوتی اختیار نکنیم. باید در مورد چگونه‌گی گفت‌وگوی صلح، چگونه‌گی تداوم صلح و حفظ دست‌آوردهای هژده‌ساله صحبت کنیم. صلحی که در آن مردم افغانستان در حاشیه قرار داشته باشند و توافق میان چند حزب سیاسی با طالبان باشد، برای مردم قابل پذیرش نیست.

گرفته شده؛ از صفحه هشت صبح