یک ‌میلیون یک صدا؛ کارزاری برای حفاظت از حقوق شهروندی ما

نگاه نو_ حکومت افغانستان و جامعه‌ی بین‌المللی در چند سال اخیر بیش از هر وقت دیگری به این نتیجه رسیده‌اند که پایان دادن به خشونت‌های مرگبار، به جز از طریق دست‌یابی به نوعی مصالحه با طالبان و پیوستن این گروه به روند سیاسی ممکن نیست و از این ‌رو تلاش‌های خود را برای مذاکره با طالبان افزایش دادند. چند ماه پیش نماینده‌گان ایالات متحده و گروه طالبان در مذاکرات خود در قطر گفتند که به توافقی برای پایان دادن به خشونت‌ها دست یافته‌اند و گزارش شد که زلمی خلیل‌زاد، نماینده امریکا در آن مذاکرات، پیش‌نویس این توافق را به مقامات حکومت افغانستان که در این مذاکرات مشارکت نداشتند، «نشان داده است.»‌ سپس گفته شد که نماینده‌گان گروه طالبان با دونالد ترمپ، رییس‌ جمهور امریکا، در کمپ دیوید دیدار خواهند کرد؛ ولی کشته شدن یک سرباز امریکایی در حمله طالبان در همان روزها باعث شد که دونالد ترمپ مذاکرات را متوقف کند.

دست برتر طالبان

اکنون بار دیگر تلاش‌های جدی از هر دو طرف آغاز شده که این مذاکرات از سر گرفته شود و این احتمال وجود دارد که این بار به جایی برسد.

در مورد نحوه انجام این مذاکرات ابهامات و انتقادات زیادی وجود دارد. به نظر می‌رسد طالبان بعد از ۱۸ سال جنگ و خشونت تقریباً به هر آن‌چه که می‌خواسته‌اند، رسیده‌اند. این گروه از سال‌ها پیش شرایط خود برای مذاکره و صلح را اعلام کرده بود که مهم‌ترین آن‌ها، یکی مذاکره با امریکا بود و نه دولت افغانستان که این گروه آن را به رسمیت نمی‌شناسد و دیگری خروج کامل نیروهای خارجی بود. گروه طالبان هیچ‌گاه از این شرایط خود عقب ننشست و با آن‌که تا پیش از سال ۲۰۱۵ تاکید امریکایی‌ها و جامعه بین‌المللی بر این بود که هر گونه ابتکار صلح در افغانستان باید تحت مالکیت و رهبری افغان‌ها باشد، امریکایی‌ها سرانجام پذیرفتند که مستقیماً و بدون مشارکت حکومت افغانستان با طالبان مذاکره کنند. امریکا به شرایط طالبان مبنی بر دخیل نبودن حکومت افغانستان چنان پای‌بند ماند که زلمی خلیل‌زاد، نماینده ایالات متحده و مذاکره‌کننده اصلی با طالبان، حتا حاضر نشد نسخه‌ای از پیش‌نویس توافق ابتدایی با طالبان را در اختیار حکومت قرار دهد؛ سندی که در آن چگونه‌گی خروج نیروهای خارجی نیز حداقل در اصول بحث و توافق شده بود.

فرایند مذاکرات به روشنی نشان از دست برتر طالبان در گفت‌وگوها دارد. همراهی و حمایت جوامع و سازمان‌های بین‌المللی دخیل در افغانستان از گفت‌وگوی ایالات متحده و طالبان، نیز نشان داد که جامعه بین‌المللی به جد به دنبال راهی برای پایان دادن به خشونت‌ها و خروج از جنگی بی‌فرجام است که حدود دو دهه به درازا کشیده و هزینه جانی و مالی زیادی برای این کشورها داشته است؛ حتا اگر چنین توافقی به قیمت از دست رفتن بخشی از دست‌آوردهای هجده سال گذشته باشد.

اعلام نتیجه انتخابات، مانعی بر سر راه مذاکرات

برخی صاحب‌نظران سیاسی افغان تأخیر در اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری را نیز بی‌ارتباط با روند جاری مذاکره با طالبان نمی‌دانند. به عقیده آن‌ها، دلیل تأخیر نامعمول در نتایج انتخابات می‌تواند این باشد که برآورده ساختن یکی دیگر از شرط‌های اصلی طالبان، یعنی تشکیل حکومت موقت، نیز به ساده‌ترین شکل ممکن باشد.

اگر نتیجه‌ی انتخابات اعلام شود، یکی از دو نامزد پیش‌تاز رسماً رییس‌ جمهور خواهد شد و دولتی مشروع را – حتا با وجود جنجال‌های مرتبط با ادعاهای تقلب در انتخابات – تشکیل خواهد داد. در آن‌ صورت، برهم زدن یک دولت مشروعِ برآمده از رأی مردم، با هدف تشکیل یک دولت موقت به درخواست طالبان، بی‌چون‌و‌چرا به مثابه شکست کامل ایالات متحده، جامعه بین‌المللی و حکومت افغانستان در برابر طالبان و پیروزی این گروه در جنگ ۱۸ ساله خواهد بود. از این منظر، اعلام نتیجه انتخابات بالقوه می‌تواند هزینه‌ای گزاف بر بازیگران خارجی و داخلی در افغانستان تحمیل کند.

اما اگر قبل از اعلام نتایج انتخابات طالبان و امریکایی‌ها به توافقی حتا ابتدایی دست پیدا کنند، آ‌ن‌گاه تشکیل حکومت موقت به عنوان بخشی از شرایط آن گروه آسان‌تر خواهد بود و به انحلال یک حکومت مشروع برآمده از انتخابات نیازی نخواهد افتاد.

دست‌آوردهای هژده‌ساله چه خواهد شد؟

در وضعیت کنونی، به نظر می‌رسد اولین و مهم‌ترین دست‌آوردی که قربانی سیاست‌های ناسنجیده و سردرگم حکومت، ایالات متحده و کشورها و سازمان‌های بین‌المللی دخیل در افغانستان خواهد شد، اعتماد شهروندان به آینده و به اراده و حتا توانایی بازیگران سیاسی در حفاظت از حقوق اساسی آن‌ها است.

ادامه خشونت و ناامنی، فساد گسترده در تمام سطوح حکومت و ناکارآمدی نهادهای داخلی و بین‌المللی، عرصه را بر شهروندان چنان تنگ کرده که نه تنها امید خود به حفاظت از حقوق نسبی شهروندی و مدنی خود از دست داده‌اند، بلکه کم‌کم بازگشت «امارت اسلامی» طالبان را پذیرفته‌اند.

با وجود شعارها و تاکیدات پراکنده بر حفاظت از حقوق اساسی شهروندان، در عمل نه رهبران افغانستان و نه رهبران کشورهای دخیل در این کشور و نه سازمان‌های بین‌المللی مثل ملل متحد و ناتو، هیچ کدام واقعاً نشان نداده‌اند که حفظ دست‌آوردهای هجده سال گذشته یک اولویت و یا خط سرخ برای آن‌ها به حساب می‌آید. با مرور نظرات و مباحث کاربران افغان در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها می‌توان به این نتیجه رسید که بیش‌تر آن‌ها قویاً باور دارند که حکومت و رهبران‌شان و جامعه بین‌المللی به آن‌ها پشت کرده‌اند و بیش‌تر به دنبال راضی کردن طالبان به هر قیمتی برای پایان دادن به خشونت و جنگ هستند؛ آن‌ هم نه به خاطر حفاظت از جان و مال افغان‌ها و امنیت آن‌ها، بلکه برای یافتن راهی برای خروج از باتلاقی که عامل آن سیاست‌های ناسنجیده و غلط خود آن‌ها در برابر گروه طالبان بوده است.

با در نظر داشت نرمش پیوسته و عقب‌نشینی تدریجی رهبران داخلی و حامیان بیرونی افغانستان در چند سال گذشته در برابر طالبان، حالا کمتر کسی باور دارد که این رهبران و جامعه بین‌المللی برای راضی کردن طالبان به مذاکرات، از حقوق نسبی شهروندی مردم افغانستان به این گروه باج نخواهند داد؛ چرا که هیچ تضمینی وجود ندارد که بازیگران داخلی و خارجی اراده، برنامه و یا حتا توانی برای حفاظت از حقوق انسانی و مدنی این کشور داشته باشند.

آن‌چه وضعیت را به مراتب پیچیده‌تر می‌کند، این است که ادامه جنگ، فساد و ناکارآمدی دولت زمینه را برای رشد و گسترش افراط‌گرایی دینی در میان جامعه و حتا در ساختار حکومت فراهم آورده و این امر نگرانی‌ها از به قدرت رسیدن دوباره «امارت اسلامی»‌ و یا حداقل تفکر طالبانی را به ترسی واقعی و جدی تبدیل کرده است.

یک‌ میلیون، یک صدا

فعالان رسانه‌ای و جامعه مدنی در افغانستان نگران احتمال معامله بر سر حقوق شهروندی در مذاکرات با طالبان، در تلاش‌اند به رهبران سیاسی داخلی و خارجی و نیز به جامعه در مورد خطر از دست رفتن آزادی‌های نسبی هشدار دهند. نگرانی‌ها در این زمینه اکنون به یکی از موضوعات اصلی بحث و گفت‌وگو در میان کاربران شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های افغانستان تبدیل شده است.

در این میان، کمپینی هم با عنوان #یک ‌میلیون ‌یک صدا از سوی جمعی از فعالان رسانه‌ای و مدنی آغاز شده که از رهبران افغانستان و همه‌ی کشورها و سازمان‌های دخیل در افغانستان می‌خواهد که «حقوق انسانی شهروندان افغانستان را قربانی رضایت طالبان برای پیوستن به روند صلح نکنند».

این دادخواست حقوق شهروندان را «آزادی‌های فردی، از جمله حق مشارکت در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی، حقوق برابر زنان و مردان برای کار و تحصیل و تشبث و فعالیت رسانه‌های آزاد و دسترسی شهروندان به معلومات» می‌خواند و از رهبران داخلی و خارجی می‌خواهد که «به طالبان و سایر گروه‌های شورشی به صراحت اعلام کنند که حقوق اساسی شهروندان افغانستان قابل معامله نیست».

این دادخواست به بیش از بیست زبان، از جمله چینی، جاپانی، هندی، روسی و دیگر زبان‌های اروپایی، به گفته مسوولان این کمپین، به عنوان نمادی از جدیت درخواست شهروندان افغانستان، ترجمه شده است.

مسوولان این کمپین می‌گویند هدف آن‌ها جمع‌آوری یک میلیون امضا لزوماً نیست و می‌پذیرند که چنین کاری ممکن است دشوار باشد. آن‌ها می‌گویند نام این کمپین یادآور این واقعیت است که میلیون‌ها شهروند افغانستان نگران آن هستند که با بازگشت طالبان و تفکر طالبانی به قدرت، حقوق و آزادی‌های فردی و مدنی آن‌ها بار دیگر تلف شود.

برگزارکننده‌گان این کمپین می‌گویند به این واقعیت واقف هستند که مذاکره با طالبان احتمالاً تنها راه باقی‌مانده برای پایان دادن به جنگ و خشونت باشد و برای پیوستن طالبان به روند سیاسی شاید نیاز باشد که قانون اساسی تغییر کند، حکومت موقت تشکیل شود و یا حتا انتخابات تا مدتی نامعلوم برگزار نشود. همه‌ی این‌ها ممکن است برای امتیاز دادن به طالبان عملی شود، اما حقوق شهروندی، مثل آزادی‌های فردی و مدنی و آزادی بیان و رسانه‌ها و حق کار و تحصیل زنان و دختران باید خط سرخ همه‌ی رهبران افغانستان و جامعه بین‌المللی باشد.

این کمپین از سیاست‌مداران داخلی و خارجی می‌خواهد که به صراحت و روشنی به طالبان بگویند که حاضر نیستند از حقوق انسانی شهروندان افغانستان برای راضی کردن آن‌ها به مذاکره باج بدهند.

تو یکی نه‌ای، هزاری…

موفقیت این کمپین و دیگر تلاش‌های فعالان جامعه مدنی برای حفاظت از حقوق شهروندی فقط به کُنش شهروندان و پیوستن آن‌ها به چنین فعالیت‌هایی وابسته است. مسلماً حتا جمع‌آوری ۵۰ هزار امضا نیز توجه رسانه‌های داخلی و بین‌المللی را به این خواسته‌ی روشن مردم جلب خواهد کرد و اطلاع‌رسانی آن‌ها در این زمینه فشار بر رهبران را افزایش خواهد داد.

در حال حاضر، ممکن است ده‌ها فعالیت مختلف با هدف حفاظت از حقوق شهروندی مردم در مذاکره با طالبان از سوی نهادهای مدنی و افراد کنشگر جریان داشته باشد، اما پراکنده‌گی این فعالیت‌ها باعث می‌شود که تبدیل به آمار و ارقام قابل سنجش نشود و توجه رسانه‌ها را آن طور که باید به خود جلب نکند. نقطه قوت کمپین «یک میلیون یک صدا» در وب‌سایت دادخواه این است که به شهروندان این امکان را می‌دهد که همه با هم صدای خود را به گوش رهبران و تصمیم‌گیرنده‌گان برسانند.

با این‌همه، آن‌چه موفقیت این کارزار را تضمین می‌کند، باور شهروندان افغانستان به این حقیقت است که آن‌ها به راستی قدرت ایجاد تغییر را دارند و می‌توانند در تصمیم‌هایی که سرنوشت آن‌ها را تعیین می‌کند، مشارکت کنند؛ باوری که سال‌ها است به دلیل بی‌اعتنایی رهبران سیاسی افغانستان و جامعه بین‌المللی آسیب دیده و نیاز است که با آگاهی‌رسانی و آموزش عمومی ترمیم شود.