چگونه زمینه تحصیل و صحت را همزمان فراهم کنیم؟
همهی ما میدانیم که بیماری ساری کووید-۱۹ شیوه زندهگی بشر را تغییر داده و همین امر در مورد بازگشایی نهادهای آموزش عالی نیز صادق است.
طی چند ماه گذشته دانشگاهها در سراسر کشور به سرعت جهت ادامه یادگیری تا حد زیادی به تدریس از راه دور متمرکز شدند، ولی با یک نگاه میتوان به این نتیجه رسید که مکاتب/مدرسه و دانشگاهها با چالشهای چگونهگی تداوم تدریس جوانان در شرایط حاضر مواجهاند، چون این وضعیت با چنین پهنایی قبلاً تجربه نشده است.
مانند بقیه سکتورها، مکاتب و دانشگاهها نیز باید ضمن حفظ مأموریت خویش جهت حمایت از یادگیری شاگردان، به حفظ صحت و سلامت شاگردان و استادان نیز توجه کرده و راهکارهایی را برای کاهش چالشها از جمله کاهش هزینههای ثبت نام شاگردان طرح کنند.
بنابراین، نیاز به یک استراتژی همهجانبه وجود دارد تا مؤسسات بتوانند از طریق آن خطرات ناشی از کووید-۱۹ را در محیط خویش محاسبه و در روشنی آن اقدامات کاهشدهنده خطرات را طرح کنند و در هنگام تعیین این طرح باید تصمیم بگیرند که آیا فعالیتهای حضوری را در پاییز از سر گیرند یا خیر.
این نوع استراتژی در هر مؤسسه باید به سوالهایی پاسخ دهد که آیا صنفهای درسی، ملحقات اداری، محلات صرف طعام، لیلیهها و سایر محیطهای مربوط دانشگاهها به اندازه کافی ایمن هستند تا شاگردان به آنجا حضوری برگردند؟ سؤالهای دیگری که این نوع استراتژی بایست به آنها پاسخ دهد عبارتاند از:
- آیا ظرفیتهای لازم صحت عامه در دانشگاهها و مکاتب وجود دارد که بتواند شیوع عمومی را در این مکانها به حداقل برساند؟
- آیا شاخصهایی در مورد فعالیتهای حضوری در نظر گرفته شده است؟ مثلاً چه تعداد واقعات مثبت در یک دانشگاه بسته شدن مجدد را ایجاب میکند؟
- آیا سیاستها و راهکارهای ما از افرادی که در معرض خطر بیشتری هستند، محافظت میکند؟
- آیا این طرحها به طور عادلانه اعمال خواهند شد تا گروههایی وجود نداشته باشند که به طور نامتناسب تحت تأثیر قرار بگیرند؟
- در آخر اینکه عدم رعایت این اقدامات چگونه مورد بررسی قرار خواهد گرفت و چه گزینههایی را میتوانیم به نهادهایی که نمیتوانند یا نمیخواهند از اقدامات کاهشدهنده خطرات استفاده کنند، ارایه دهیم؟
هر راهبردی باید شیوه تطبیقی مدل فشرده یا ترکیبی را داشته باشد که در آن محصلان سال اول شانس تدریس حضوری را داشته باشند تا تفاوت و ایجابات محیط دانشگاه را درک کنند و از آن بهره ببرند. برای سایر محصلان باید ترکیبی از فرصتهای یادگیری الکترونیکی و حضوری مد نظر باشد.
دانشگاهها باید برای صنفهای عملی زمینه آموزش حضوری را فراهم سازند، اما مضمونهای نظری هنوز باید به صورت آنلاین تدریس شوند، زیرا دانشگاهها نمیتوانند در مقیاس کامل به صحنه بروند و صحت جامعه را با خطر مواجه سازند. دانشگاهها باید تجارب مشترک درسی و فعالیتهای اجتماعی خود را با فرصتهای مجازی تطبیق دهند و مسافت اجتماعی را باید در صنفهای در نظر گیرند. علاوه بر آن، این مدل و هر مدل استراتژی نیازمند تامین ارتباط و نشرات زیادی است تا اطمینان حاصل شود که هر ذینفع مسوولیتهای خود را به خوبی درک میکند.
بازگشایی مکاتب و دانشگاهها باید به صورت مرحلهوار انجام شود. در فاز اول، مکاتب و دانشگاهها باید با گروه کوچکی از کارمندان شروع کنند و این امر را به تدریج افزایش دهند. افرادی را که در دیپارتمنتهای مختلف نیاز میشود، برگردانند. این برگشت مرحله به مرحله انجام یابد. هدف نهایی آن، محدود ساختن حضور همهگانی در دانشگاهها است، زیرا باز هم لازم است به رعایت فاصله اجتماعی پایبند باشیم.
مرحله اول به مکاتب و دانشگاهها اجازه میدهد تا پروتکلهای خود را امتحان کنند و ببینند که چگونه کار میکنند و به پیشرفت خود همچنان ادامه دهند.
مطابق پروتکل در این زمان باید به همهی کسانی که وارد محوطه دانشگاه میشوند، یک بسته ایمنی شامل ماسک، مایع دستپاککن و آله تبسنج فردی فراهم شود و آنها مجبور شوند از نظر درجه حرارت خود را نظارت کنند. اگر این مرحله به خوبی تطبیق نشود، ما شاهد تغییر در توزیع سنی موارد واقعات خواهیم بود و تعداد بیشتر واقعات را نزد افراد با سنین جوانتر مشاهده خواهیم کرد.
مرحله دوم بازگشت استادان و شاگردان مطابق شرایطی که در فوق ذکر شد، است. این مرحله شامل آزمایش گسترده و ردیابی مواردی که مثبت کشف میگردد، میباشد. در مرحله دوم محافظت از فضای شخصی باید اجباری شود که شامل استفاده اجباری از پوشش صورت باشد.
فکر میکنم برای موفقیت این راهکارها این مهم باشد که ما با شاگردان و محصلان به وضوح ارتباط برقرار کنیم که اینها بیانیه سیاسی نیستند، اینها اقدامات بهداشت عمومیاند. من معتقدم که ما فرصتی برای ارایه نمونهای عظیم از آموزش مدنی برای محصلان داریم.