چرا تاریخ؟

ملتی که تاریخ خود را نداند، محکوم به تکرار آن خواهد بود. تاریخ یعنی فهم این‌که حقیقت و واقعیت‌ در گذشته چه بوده است و مردم چگونه با آن برخورد کردند؟

تاریخ، بررسی و تحلیل حوادث و واقعیت‌ها و بررسی اسباب و علت‌های اتفاقات گذشته است. ضرورت تاریخ و لزوم مطالعه آن آشکار است. برای فهم گذشته، لازم است که متون تاریخی را مطالعه کنیم. تاریخ چراغ در تاریکی‌های آینده و فانوس در اقیانوس متلاطم است. برای شهروندان افغانستان، چراغ و فانوس برای رهایی از این تلاطم‌ها، تاریخ و مطالعه گذشته این کشور است. مطالعه حوادث دهه نود میلادی برای هر فرد و نسل جوان لازم و حیاتی است. به طور مثال، نسل جوان و دانش‌جویان افغانستان باید بدانند که طالبان از کجا ظهور و چگونه قدرت‌نمایی کردند؟ هم‌چنان نسل امروز، تنها با مطالعه تاریخ و آگاهی از گذشته، با کارنامه گروه طالبان آشنا خواهد شد.

وقتی از اهمیت تاریخ سخن به میان می‌آید، باید گفت که تاریخ از یک زاویه در رشته خاص و علم خاص مطرح است؛ مثل ‌این‌که تاریخ و پیشینه‌ سیاست و حکومت را بررسی کنیم و با مقوله ملک‌الطوایفی، سلطنت مطلقه، مشروطه و نظریه قرارداد اجتماعی آشنا شویم. اگر از این زاویه نگاه کنیم، مطالعه تاریخ، تنها برای محصل و استاد این رشته ضروری است.

اما ضرورت مطالعه برای نسل امروز، حیاتی و مهم‌تر از سرنوشت یک محصل و یا استاد است و کلی‌تر از آن‌چه مربوط به یک‌رشته و یا مضمون می‌شود. مطالعه تاریخ، روشنی‌بخش آینده یک ملت و کشور است؛ آینده‌ای که وابسته به جمهوریت و امارت است. بدیهی است که برای انتخاب جمهوریت و یا امارت، آگاهی و شناخت از هر دو لازم است، برآیند انتخاب وقتی پرثمر و روشنایی‌بخش خواهد بود که بر اساس آگاهی و دانایی باشد. به شکل فشرده می‌توان گفت که فواید فهم تاریخ به شرح ذیل است:

اول- فهم تاریخ و دانستن گذشته، برای فردا و آینده ‌ما حیاتی است؛ زیرا زنده‌گی گذشته‌گان صرف زنده‌گانی نبوده، بلکه تجربه هم بوده است. این تجربه، فانوسی برای ما و نسل‌های فردا در این اقیانوس متلاطم است.

دوم- تاریخ بازگوکننده واقعیت‌ها است. تاریخ، حوادث و جنگ‌هایی را که بر این سرزمین روا داشته شده، ثبت و علل و عوامل آن را بیان کرده است. تحلیل و بررسی علل و عوامل به ما قدرت کنترل حوادث را می‌دهد. به طور مثال، ما تنها با مطالعه تاریخ به این درک می‌رسیم که یکی از اسباب شعله‌ورشدن جنگ در افغانستان، مداخله بازی‌گران منطقه‌ای و جهانی بود. کشورهای جهان از گذشته تلخ‌شان درس و عبرت گرفته‌اند‌، ما نیز باید از گذشته خونین مان درس بگیریم.

سوم- تاریخ تنها بیان‌گر واقعیت‌های شیرین و تلخ نیست، بلکه سند محکم برای جرم و جنایت حاکمان و ظالمان است. این سند می‌تواند معجزه خلق کند، مانند رخدادهایی که در سراج‌التواریخ مستند و مکتوب شده است و امروز به شکل‌گیری داعیه حق‌خواهی و حق‌طلبی کمک می‌کند. اساساً بر اساس اسناد تاریخی، دادگاه به وجود می‌آید که می‌توان از رهگذر آن حق‌طلبی و حق‌خواهی کرد. هم‌چنان، تاریخ، جنایت‌کاران جنگی را می‌تواند به دادگاه بکشاند.

چهارم– تاریخ بی‌باک و بی‌پرده سخن می‌گوید، بی‌پروا تابوها را نفی می‌کند و طلسم‌های اسرار و راز می‌شکند. تاریخ زیبا و بی‌پرده رخدادهای گذشته را بیان می‌کند. تاریخ حکایت می‌کند که چگونه کلیسا در دوره‌ای از تاریخ در غرب بر مردم ظلم کرده است و حاکمان اسلامی در شرق از دین برای وقار و مقام‌شان استفاده سوء کرده‌اند.

پنجم- تاریخ روایت‌گر خوب و قاضی منصف است. تاریخ قضاوت می‌کند که کدام نظام‌های سیاسی و حکومتی و یا اقتصاد کارآمد و موثرتر بودند و می‌توانند الگویی برای نسل فردا باشند.