غیریت‌سازی به نفع نیست؛ دشمن‌تراشی نکنید

رییس جمهور محمداشرف غنی، صبح روز یک‌شنبه، بیست‌ونهم حمل/فروردین، در جریان جلسه منسوب به «شش‌ونیم» اعلام کرد، هرکسی که در صف جمهوریت نمی‌ایستد، پس از این در دولت جای ندارد. او صف مقابل جمهوریت را صف دشمن خواند و گفت آن‌هایی که امتیاز می‌خواهند، بهتر است در خانه بنشینند و آن‌هایی که هراس دارند، وطن را ترک کنند. این سخنان آقای غنی نشان می‌دهد که در نگاه او دو صف مشخص در کشور وجود دارد: صف جمهوریت و صف طالبان. گزینه سومی وجود ندارد؛ مردم، قشر سیاسی و منتقدان باید انتخاب کنند که در کدام صف قرار می‌گیرند.

این اظهارات، صورت واقعی باور و نگاه محمداشرف غنی، رییس جمهور کشور، به شهروندان این سرزمین است. از نظر آقای غنی، تشخیص صفوف بسیار ساده است. او حکومت تحت رهبری خودش را نماد تمام‌قد جمهوریت می‌داند و معتقد است که ارزش‌های نظم جمهوری، تنها در صورت تداوم حاکمیت او پابرجا می‌ماند. آقای غنی با صراحت افراد، احزاب و جریان‌های سیاسی را که به نوعی در جبهه مخالف او قرار دارند، در صف دشمن قرار داده و با لحن هشدارآمیز به آنان گفته است که صف‌شان را از میان دو انتخاب (جمهوریت و دشمن) مشخص سازند. در این نگاه، هرکسی که قرائت او از جمهوریت را برنتابد و همانند هوادار و حامی پر‌و‌پا‌قرص حکومت او رفتار نکند، به صورت خودکار در صف دشمن قرار می‌گیرد.

در شرایطی که باید از هیچ تلاشی برای ایجاد وحدت و اجماع در سطح داخلی فروگذار نشود، غیریت‌سازی و خط‌‌و‌نشان کشیدن برای مردم، کار یک سیاست‌مدار دانا و رییس جمهوری که مدعی پاسداری از ارزش‌های جمهوریت‌ است، نیست. صف جمهوریت با انتقادپذیری، بازگشت به قانون، احترام به آرا و نظریات مردم، آینده‌نگری، تلاش برای خلق اجماع، دوری از رفتارهای عقده‌مندانه و انحصارطلبانه، تعهد به منافع ملی و عبور از منافع شخصی و تیمی قوی و طولانی می‌شود. غیریت‌سازی، این صف را می‌شکند، فاصله میان مردم و ارگ را بیش‌تر می‌کند، شهروندان را ناامید می‌سازد و آخرین فرصت‌های خلق اجماع و وحدت ملی را نابود می‌کند. فهم این واقعیت، کار سخت و دشوار نیست. هر انسان عاقلی می‌فهمد که در بحران و منازعه، ترسیم خطوط و صفوف دوست و دشمن برای مردم، نتیجه‌ای جز روگردانی بیش‌تر شهروندان از حکومت ندارد. با این وصف، قابل درک نیست که آقای غنی چطور و با کدام منطق، در شرایط حساس کنونی، با سبک و سیاق گذشته، در حضور عده‌ای از مخاطبانش جوگیر می‌شود و بدون درک وضعیت، برای مردم و قشر سیاسی خط‌و‌نشان می‌کشد. آیا او آن‌قدر در توهم غرق است که الزام خلق اجماع و تقویت وحدت در حوزه جمهوری را به کلی فراموش کرده است؟

با یک جست‌وجوی سطحی و آنی در گوگل، می‌توان فهمید که جمهوریت نظام سیاسی است که هر فردی می‌تواند در بستر آن حرف بزند، صدا بلند کند، کژی‌ها را به نقد گیرد و دولت مسوول این صداها، نقدها و مطالبات را بشنود و به آن رسیده‌گی کند. جمهوریت، تک‌صدایی و دوصدایی نیست. در جمهوریت هر شهروند یک صدا است و بیش‌ از هر صدایی، صدای نقد و پاسخ‌طلبی بلند است. افراد در دامن جمهوریت نمی‌توانند در برابر کژی‌ها، فساد، قانون‌شکنی، رفتارهای عدالت‌ستیز و ادبیات و روایت دربارمآبانه مسوولان سکوت کنند و لب نگشایند. در جمهوریت، تنوع صداها ارزش دارد، جامعه رنگارنگ است و حساب‌و‌کتاب شفاف. هر رفتار و وضعیتی غیر از این، نمی‌تواند ارزش‌های جمهوریت را تمثیل کند. در جمهوریت، حرف اول و آخر را مردم می‌زنند. با این حساب، سخت است که بپذیریم محمداشرف غنی و حلقه‌ نزدیک او، در فهم این برداشت ابتدایی و عمومی از جمهوریت، دچار مشکل باشند.

آقای غنی، تجربه سال‌ها تدریس در دانشگاه‌های معتبر جهان را دارد و کتاب «ترمیم دولت‌های ناکام» را نوشته است. افراد نزدیک به او نیز مدعی‌اند که جوانان تحصیل‌کرده‌ هستند، در غرب درس خوانده و در دامن دموکراسی غرب پرورش یافته‌اند. حداقل توقع از افرادی با این ادعاها و ادا و اطوار این است که به خود زحمت بدهند و این برداشت ابتدایی و عمومی از جمهوریت را بخوانند و با توجه به وضعیت، به جای غیریت‌سازی، به ایجاد اجماع بپردازند و به صداهای اعتراضی گوش بسپارند.

واقعیت این است که با اعلام خروج نیروهای خارجی و ابهام در برگزاری نشست استانبول، بازگشت جنگ و تشدید خشونت محتمل‌ترین سناریو است. در چنین وضعیتی، عقل سلیم حکم می‌کند که صدای مردم شنیده شود، برای خلق اجماع از هیچ تلاشی فروگذار نشود و از هر امکانی برای هم‌سویی شهروندان و اقشار مختلف جامعه استفاده بهینه صورت بگیرد. هر رفتاری غیر از این، می‌تواند اختلافات را تشدید و حرکت به سوی جنگ فرساینده‌تر و ویران‌گرتر را تسهیل کند.