عجله‌ی واشنگتن، ‌نگرانی کابل

نگاه نو_ به نظر می‌رسد که امریکا و طالبان به یک توافق نزدیک شده‌اند، ‌ولی آن را نهایی نساخته‌اند. سفیر خلیل‌زاد نوشت که پس از نهایی شدن توافق طالبان و امریکا گفت‌وگوهای میان‌افغانی آغاز می‌شود. اما سوال این است که آیا امریکا و طالبان قبل از آغاز گفت‌وگوهای میان‌افغانی سندی را امضا می‌کنند و به هم‌دیگر تعهد می‌دهند یا این‌که سند را نهایی می‌کنند و امضای آن را به زمانی موکول می‌کنند که گفت‌وگوهای میان‌افغانی نتیجه بدهد؟ شاید دو طرف امضای سند را به بعد از به نتیجه رسیدن گفت‌وگوهای میان‌افغانی موکول کنند، اما نکات عمده‌ی توافقات‌شان را شاید اعلام کنند. احتمال آن است که امریکا یک جدول زمانی مشروط را برای خروج نیروهایش از افغانستان به نحوی اعلام کند و بعد طالبان هم یک‌سری تعهدات به امریکا بدهند و روی تطبیق این تعهدات به یک سری مکانیزم‌ها توافق کنند. احتمال آن زیاد است که امریکا با پاکستان هم به یک‌سری تفاهم‌ها رسیده باشد و یا شاید دو کشور در حال چانه‌زنی باشند.

اما اعلام یک جدول زمانی برای خروج نیروهای ناتو از افغانستان، ‌امتیاز بزرگی برای طالبان است. طالبان در بدل این امتیاز بزرگ باید امتیازهای بزرگی هم بدهند. طالبان باید به آتش‌بس و لغو تشکیلات نظامی‌شان رضایت بدهند. اگر طالبان آتش‌بس را نپذیرند، جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی و ناتو هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. حل سیاسی اگر یک روند نباشد، به موفقیت نمی‌انجامد. تاریخ نزدیک این سرزمین نشان می‌دهد که در نبود یک روند حل سیاسی، هیچ مشکلی قابل حل نباشد. در سال ۱۹۸۶ روس‌ها به صورت جدی مذاکرات ژنیو را آغاز کردند. در آن زمان هدف عمده این بود که روند حل سیاسی جنگ به راه بیافتد، زمینه برای خروج نیروهای شوروی فراهم شود و پس از آن سازمان ملل متحد وظیفه‌ی تسهیل گفت‌وگوهای میان‌افغانی و به میان آمدن یک نقشه‌ی راه برای صلح را به دوش بگیرد. نیروهای شوروی در فبروری سال ۱۹۸۹ خارج شدند و سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۲ یک اعلامیه‌ی پنج ماده‌ای برای حل سیاسی جنگ افغانستان صادر کرد که بر اساس آن نماینده‌ی ویژه‌ی دبیر کل وقت، وظیفه‌ی تسهیل مذاکرات میان‌افغانی را به دوش گرفت. حکومت داکتر نجیب هم در آن زمان مشی مصالحه ملی را به استراتژی اصلی حکومت خودش بدل کرد. اما در آن زمان حل سیاسی جنگ به رغم خروج روس‌ها، ‌تلاش‌های سازمان ملل متحد و مشی مصالحه‌ی ملی حکومت داکتر نجیب، به یک روند بدل نشد. سیر حوادث به گونه‌ای بود که در اپریل سال ۱۹۹۲ حکومت داکتر نجیب فرو پاشید و مرحله‌ی جدیدی از جنگ، ‌ویرانی و خون‌ریزی آغاز شد. در آن زمان ضرورت‌های سیاسی گورباچف ایجاب می‌کرد که مسکو زیاد عجله کند.

حال هم ایالات متحده عجله دارد. عجله‌ی ترمپ هم قابل درک است. او باید در اواخر امسال در همایش‌های حزبی و گروهی خود دست‌آوردهای سیاست خارجی و امنیتی‌اش را توضیح دهد. پایان جنگ ۲۰ ساله‌ی افغانستان می‌تواند یک دست‌آورد قابل ملاحظه باشد. دیپلمات‌های امریکایی تلاش می‌کنند که ترمپ دست‌خالی نماند و چیزی برای عرضه کردن داشته باشد. در ماه سپتامبر امسال هم مأموریت آقای خلیل‌زاد یک ساله می‌شود. شخص ایشان هم برای ارتقا در سلسله‌مراتب قدرت در امریکا نیاز دارد که دست‌آوردی در دیپلماسی پایان جنگ داشته باشد. ترمپ در سال ۲۰۲۰ کمپین انتخاباتی در پیش رو دارد. رقیبان او در حزب دموکرات درباره‌ی جنگ افغانستان اظهار نظر کرده‌اند. رییس‌جمهور منتخب امریکا باید در جنوری سال ۲۰۲۱ بر مسند تکیه بزند. در همان سال، بیست ساله‌گی جنگ افغانستان کامل می‌شود. قشر سیاسی امریکا می‌خواهد که جنگ افغانستان قبل از ۲۰ ساله‌گی، برای واشنگتن خاتمه یابد. ترمپ در نظر دارد که در ماه سپتامبر امسال یک توافق حل سیاسی در افغانستان به دست بیاید که خروج نیروهای امریکایی نیز بخشی از آن باشد و حل سیاسی را کلید بزند. روشن است وقتی چنین توافقی در ماه سپتامبر امسال حاصل شود، ‌تا سپتامبر سال دیگر بخشی از آن تطبیق می‌شود و ترمپ در کمپین‌های انتخاباتی آن سال، چیزی برای عرضه کردن پیدا می‌کند. اما واقعیت‌های افغانستان سخت‌‌جان‌تر از آن است که کسی بتواند تا ماه سپتامبر چیزی را سر هم کند. آقای غنی به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری تأکید دارد. تجربه‌ی کشورهای دموکراتیک و غیر دموکراتیک نشان می‌دهد که زمام‌دار بر حال چانس زیاد برای برنده شدن در انتخابات دارد. طالبان هم که خودشان را برنده‌ی جنگ با ناتو می‌دانند، روی مواضع و طرح‌های‌شان پافشاری خواهند کرد. اپوزیسیون اشرف غنی که می‌خواهند او را از ارگ بیرون کنند، شاید به حل سیاسی بیش از انتخابات روی خوش نشان دهند. این تضاد منافع و دیدگاه به قدری پیچیده است که کسی نمی‌تواند آن را ظرف دو ماه باز کند. واقعیت دیگر این است که مذاکرات میان‌افغانی، به زودی به نتیجه نمی‌رسد.

در نشست بن قضیه کمی فرق می‌کرد. در آن زمان طالبان از صحنه‌ی سیاسی و نظامی افغانستان کنار زده شده بودند و ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت، نقش و نفوذ گسترده داشت. در آن زمان اجماع منطقه‌ای و جهانی در مورد افغانستان به وجود آمد، ولی با وجود آن هم، مقدمه‌چینی برای نشست بن و به نتیجه رسیدن آن چند ماه وقت گرفت. امروز هم قضیه به این ساده‌گی نیست که همه چیز ظرف دو ماه نهایی شود. اگر طالبان از مواضع‌شان کوتاه نیایند، گفت‌وگوهای میان‌افغانی به نتیجه نمی‌رسد. درباره‌ی نحوه‌ی نقشه‌ی راهی‌که در گفت‌وگوهای میان‌افغانی احتمالاً تصویب می‌شود، نیز هر جناحی ملاحظات خود را دارد. تقلیل دولت به یک جناح هم امری است که همه در مورد آن سوال دارند. با توجه به این واقعیت‌ها، کسی نمی‌تواند حکم کند که گفت‌وگوهای میان‌افغانی به زودی نتیجه می‌دهد. اما عجله و شتاب اداره‌ی ترمپ نگرانی جدی در کابل خلق کرده است.