صلح زودرس در راه نیست
با گذشت ۱۲ روز از نشست افتتاحیه مذاکرات رسمی صلح در قطر، نمایندهگان دو طرف تا کنون موفق نشدهاند تا مقدمات شروع مذاکرات اصلی برای صلح با یکدیگر را فراهم کنند. هر چند معرفی گروههای تماس از سوی دو طرف و تشکیل دارالانشای مشترک از کارهای مقدماتی است که تا کنون برای شروع مذاکرات اصلی موفقانه صورت گرفته است. با این وصف، توافق روی طرزالعمل مذاکرات و اجندای آن از اقدامات مقدماتی دیگری است که تا کنون حاصل نشده است. آنچه در جریان روزهای گذشته در قطر جریان داشته است، مذاکرات فرعی برای زمینهسازی آغاز مذاکرات اصلی بوده است. تا زمانی که این مقدمات و زمینهها به طور کامل فراهم نشود، مذاکرات اصلی نیز بین دو طرف کلید نخواهد خورد.
طبق آنچه نمایندهگان دولت و طالبان از دوحه، پایتخت قطر، گزارش کردهاند، بحث روی تهیه طرزالعمل مذاکرات اصلی، زمانگیر و در عین حال جنجالی است. اتفاق نظر هم بین دو طرف در مواردی موجود است که کار تهیه این طرزالعمل را آسان کرده است. گفته شده است که بیشتر مواد این طرزالعمل آماده است و هر دو طرف با آن موافقت دارند. اما نکاتی هم در این طرزالعمل باید پیشبینی شود که توافق روی آن نیاز به زمان و بحث بیشتری دارد. از این رو، کار تهیه این طرزالعمل زمان زیادی را در بر خواهد گرفت.
نمایندهگان دولت و طالبان تا کنون خاکهی طرزالعملی را که روی آن کار دارند، عمومی نکردهاند. به صورت غیررسمی، نکاتی از این طرزالعمل به رسانهها درز کرده است که نمیتواند تصویر کاملی از آن به دست دهد. دو طرف نگران هستند که با افشای مواد مورد توافق و یا مواد مورد اختلاف در این طرزالعمل، ممکن است که کار آنها برای نهاییکردن آن دشوارتر شود. از همین رو، هم نمایندهگان دولت و هم نمایندهگان طالبان در این زمینه، سکوت اختیار کردهاند و حاضر نیستند به صورت رسمی در باره محتوای طرزالعمل مورد نظر با رسانهها صحبت کنند.
اختلاف نظر بین دو طرف بر سر بعضی از مفردات طرزالعمل مذاکرات یک امر طبیعی و قابل پیشبینی است. این اختلافات، مبنایی است و رفع آن نیاز به بحث بیشتری دارد. اینکه مبنای حل اختلافات در مذاکرات و تصمیمگیری و در نهایت فیصله دو طرف، فقه حنفی باشد یا فقه جعفری و یا اصول دیگری برای آن تعریف شود، از همین دسته اختلافات است. طالبان که بنای امارتشان را بر پایه قرائت خاص خودشان از فقه حنفی گذاشته بودند و سالها برای استقرار مجدد آن در جنگ با دولت و مردم به سر بردهاند، مسلم است که مبانی دیگری را برای رسیدهگی به امور اختلافی قبول نمیکنند. نمایندهگان دولت هم که با سازوکارهای دموکراتیک در زمینه تصمیمگیری درباره سرنوشت عمومی سروکار داشته اشت، و اعضای هیأتش حاضر نیستند از موضع خودشان پا عقب بکشند و به پیشنهاد طالبان تسلیم شوند. بنا بر این، دور از انتظار نیست که دو طرف روی مسایلی از این دست اختلاف نداشته باشند و برای رفع آن روزها با هم چانهزنی و گفتوگو نکنند.
موضوع دیگری که هنوز کار روی آن آغاز نشده است، مسأله تعیین اجندای مذاکرات برای بحث در مذاکرات اصلی است. هر چند تا کنون ترجیحات دو طرف در تقدم و تأخر موضوعات مورد بحث تا اندازهای روشن شده است. با وجود این، مشخص نیست که در نخستین نشست، چه موضوعاتی برای بحث و تصمیمگیری روی میز مذاکرات قرار خواهد گرفت. به دنبال توافق دو طرف روی طرزالعمل مذاکرات، چانهزنیهای دو طرف پیرامون چینش موضوعات مورد بحث در پشت میز مذاکرات نیز آغاز خواهد شد. از موضعگیریهای گذشتهی دو طرف معلوم میشود که این کار هم خالی از جنجال نیست و ممکن است رسیدن به توافق در این زمینه نیز روزها زمان ببرد.
چنانکه یادآوری شد، مقدمات شروع مذاکرات اصلی تا کنون فراهم نشده است و آنچه تا کنون در قطر گذشته است، مذاکرات فرعی بین دو طرف روی فراهم کردن این مقدمات بوده است. توافق فوری دو طرف روی تشکیل گروههای تماس و همین طور دارالانشای مشترک، از پیشرفتهای امیدوارکننده برای فراهم شدن مقدمات مذاکرات اصلی بود. حالا که کار روی تهیه طرزالعمل مذاکرات با تأخیر دنبال میشود، دیده میشود که زمینهسازی برای شروع مذاکرات اصلی، کاری سادهای نبوده است. به همین شکل، توافق روی اجندای مذاکرات نیز به بحث و گفتوگوی بسیاری نیاز دارد که ممکن است در آینده نزدیک، حاصل نشود. این وضعیت در مجموع حکایت از پیچیدهگی جنگ و صلح افغانستان و خواستها و نیات متفاوت و متعارض دو طرف دارد و برای مردم بازگو میکند که چشم به راه صلح زودرس نباشند.