روز جهانی خبرنگاران ورزشی؛ پیام‌آوران صلح در جهان انگشت ششم در افغانستان

نگاه نو_ ورزش را در دنیای امروز به مثابه‌ی پنجره‌ بازشده‌ی رو به صلح و دنیای بهتر می‌شناسند. به این ترتیب، خبرنگاران ورزشی نیز پیام‌آوران صلح‌ و رزمنده‌گان اصیل برای جهان عاری از بدبختی‌ اند. روزِ دومِ جولای که با دوازدهم سرطان برابر است را از همین رو به نام روز «جهانی خبرنگاران ورزشی» نام‌گذاری کرده‌اند. این نام‌گذاری نخستین‌بار در بازی‌های المپیک سال ۱۹۲۴ پاریس، به مناسبت تأسیس انجمن خبرنگاران ورزشی (AIPS)  و برای بزرگ‌داشت از تلاش‌ها و خدمات خبرنگاران، نویسنده‌گان و عکاسان ورزشی در مسیر توسعه‌ی ورزش و ایجاد همبسته‌گی بین کشورهای مختلف صورت گرفت. از آن زمان تا حال، جهانیان هرساله این روز را گرامی‌ می‌دارند، اما شرایط در افغانستان تفاوت چشم‌گیری دارد. چالش‌های بزرگی که فرا راه خبرنگاران ورزشی است، عرصه کار را برای‌شان تنگ‌تر کرده و تا حد ممکن از شیرینی این روز می‌کاهد.

هرچند عشق به ورزش، کار خبرنگاری ورزشی را برای شغل‌داران این عرصه بسیار شیرین ساخته، اما کار در این عرصه به این راحتی‌ هم نیست و سختی‌ها و تلخی‌های فراوان همواره در جاهایی فرا راه خبرنگاران قد بلند کرده است. اگر نگاه‌ نگارنده به افغانستان معطوف شود، خبررسانان ورزشی در اینجا از هر چالشی عبور کرده و گاهی حتا از پشت درهای بسته استادیوم‌ها خبر تهیه می‌کنند. خبرگزاران ورزشی افغان کمک به پیش‌رفت و گسترش ورزش را هم‌چون ارزشی جدا ناپذیر در زنده‌گی امروزی افغان‌ها و جهانیان و از رسالت خویش می‌دانند. این خبرنگاران عضو مهمی از جامعه‌ی ورزشی کشور و تریبون‌های زنده‌ی این عرصه به حساب می‌آیند، زیرا خبرنگارانی ‌که با شوق و شعف و در رویارویی با گونه‌های مختلف از سختی‌ها و چالش‌ها برای ورزش می‌نویسند و تلاش می‌کنند، می‌توانند در ایجاد  انگیزه برای مدیران، مسوولان و قهرمانان نقش به‌سزایی داشته باشند. ورزشگاه‌های ما که بارها میزبان رقابت‌های منطقه‌ای و برگزاری رقابت‌ها/لیگ‌های داخلی بوده، شاهد حضور خبرنگاران ورزشی‌‌ای اند که در کنار زمین پا‌به‌پای بازی‌کنان، استرس و فشار بازی‌ها را تحمل کرده و هنگام پیروزی قهرمانان کشور به جشن و پای‌کوبی پرداخته‌اند. این افراد همین‌گونه هنگام شکست‌های ورزشی اشک‌ریزان گزارش تهیه کرده‌ و احساسات‌ بازیکنان را به‌ گونه بهتری به تصویر کشیده‌اند.

خبرنگاران ورزشی ما چه در زمین بازی و چه با فاصله‌ی صدها و هزاران کیلومتری از پشت پرده‌ی تلویزیون و سایت‌های ورزشی برای انتقال لحظه‌های هیجانی و خاطره‌آمیز ورزشی و رساندن خبر دقیق تلاش کرده‌اند. این همه اما داستان ما نیست. خبرنگاران ورزشی مشکلات برزگ‌تری دارند که آن‌ها را از این شغل دوست‌داشتنی دل‌سرد ساخته و حتا گاهی مجبور کرده که از کارشان کناره گیری کنند. چالش‌های فرا راه خبرنگاران ورزشی در جامعه افغانی از این قرار است:

یکم: مشکلات مالی

خبرنگارانی ‌که در حوزه‌ی ورزشی فعال‌اند، دست‌مزد اندکی دارند و حتا خبرنگاران ورزشی در برخی از رسانه‌ها (چاپی، شنیداری و دیداری) به دلیل عشق و علاقه‌‌شان به ورزش، رایگان کار می‌کنند؛ رسانه‌ها نیز از این موضوع سود می‌برندد و توجهی به مشکلات اقتصادی و مالی این فداکاران ندارند. این چالش به تدریج و در دراز مدت سبب دل‌سردی و کناره‌گیری خبرنگاران از این رشته می‌شود. خبرنگاران ورزشی در سایر کشورها نه تنها از قدر، منزلت و دست‌مزدکافی برخوردارند که بیمه هم می‌شوند. در افغانستان اما وضعیت متاسفانه حکایت دیگری دارد.

دوم: نبود ضمانت و مصونیت کاری

نبود تضمین کاری و مصونیت‌ها از دیگر مشکل عمده برای خبرنگاران ورزشی در کشور است. چگونه می‌توان بدون اطمینان از مصون بودن کار، دل‌گرم و باانرژی کار کرد؟ برای خبرنگاران در این‌جا، به‌ویژه در حوزه‌ی ورزش، معیارهای کاری و مدیریتی مشخص که انگیزه‌بخش و مفید باشد، وجود ندارد تا خبرنگار با تکیه به آن بتواند حق دسترسی عادلانه به حقوق و امتیازات شغلی داشته باشد. کارفرمایان به ساده‌گی می‌توانند از پرداخت امتیازات خبرنگاران ورزشی انکار کنند و دستگاه قضایی – حقوقی را به راحتی دور بزنند. در صورتی که خبرنگاران بخواهند به دفاع از حقوق خود بپردازند، با برچسپ‌های عجیب و غریبی از سوی کارفرمایانی که منافع‌شان در خطر می‌افتد، روبه‌رو می‌شوند و ناگزیرند برای حفظ همان کمترین داشته‌های‌شان هم که شده، سکوت اختیار کنند.

سوم: فرهنگ زورگویی مقامات در اداره‌های ورزشی

چالش‌های فراروی خبرنگاران ورزشی تنها به نبود مصونیت کاری و سودجویی‌های حرص‌ناک کارفرمایان خلاصه نمی‌شود. این‌جا بخش بزرگی از نابسامانی‌ها ریشه در خلاف‌ورزی و ناکارگی اداره‌های ورزشی دارد؛ اداره‌هایی که به اصطلاح مسوولیت عرصه‌ورزش‌ای را برعهده دارند و سالانه بودیجه‌های زیاد دولتی و غیردولتی به آن‌ها اختصاص داده می‌شود تا ورزش افغانستان را روی پا ایستاد کنند. البته خبرنگارانی که بیش‌تر همانا شهروندان بدون زور و زر اند، نه‌تنها با بی‌مهری اداره‌های ورزشی روبه‌رو می‌شوند که حتا بارها مورد خشونت‌های زبانی و فزیکی (در حد لت‌وکوب شدید) هم قرار گرفته اند. برخورد غیرفنی و نادرست برخی از مقامات مسوول در عرصه‌ی ورزش محض یک ادعا نیست، بل‌که این آفتاب را با دو انگشت نمی‌توان پنهان کرد. هتک حرمت خبرنگاران ورزشی هر از چندگاهی درج رخ‌دادهای روزمره‌ برای برخی از چهره‌ها و اداره‌ها شده است.

چهارم: نبود دست‌رسی به اطلاعات درست ورزشی

دست‌رسی به معلومات درست از حقوق اساسی خبرنگاران ورزشی به است. اداره‌های ورزشی اما با تاسف که در بسیاری موارد این حق خبرنگاران را پامال کرده و برخی از اطلاعات را به سادگی در دست‌رس خبرنگاران قرار نمی‌دهند. در برخی از موارد هم چهره‌هایی از میان خود خبرنگاران با اداره‌های ورزشی هم‌دست اند و به این صورت، این اداره‌ها اطلاعات دست اول را به گونه‌ی انحصاری در اختیار خبرنگاران مشخص قرار داده و آن‌ها نیز در مشوره و هم‌دستی با مقامات ذی نفع، از معلومات انحصارشده خبر ساخته و آن‌را به خورد مخاطبان می‌دهند. در عوض، اداره‌های ورزشی در سفرهای تیم ملی این خبرنگاران را با خود می‌برند تا چند روزی اسباب سیر و سیاحت‌شان فراهم شده و مقدار پول هم به جیب بزنند. فدراسیون‌های ورزشی هیچ‌گاهی در مورد مصرف بودیجه به خبرنگاران  پاسخ‌گو نیستند و در صورتی‌که خبرنگار ورزشی بخواهد در این مورد گزارشی تحقیقی بسازد، ماه‌ها را در بر می‌گیرد تا مسئولان به پرسش‌های خبرنگاران پاسخ دهند.

پنجم: نبود حمایت نهادهای حامی رسانه‌ها

فدراسیون بین‌المللی خبرنگاران و شماری از نهاد‌های دیگر حامی رسانه‌ها، به شمول کمیته‌ی مصونیت خبرنگاران و نهاد حمایت‌کننده رسانه‌های افغانستان «نی» (که فقط در حد شعار حامی حقوق رسانه‌ای باقی مانده‌اند)، خانواده‌ی خبرنگاران ورزشی را چندان به رسمیت نشناخته و هیچ‌گاهی از حال و احوال خبرنگاران ورزشی با خبری نکرده‌اند. این نهادها همواره نگاه‌شان معطوف به خبرنگارانی است که بیشتر از جنگ و  دود، خون، باروت و مرگ‌ومیر گزارش می‌نویسند. این نگاه دوگانه و جنگ‌زده به صنف‌های خبرنگاری در کشور باید روزی به پایان برسد. از سویی هم در جشنواره‌هایی که برای تقدیر از خبرنگاران برگزار شده، از خبرنگاران ورزشی حتا یادآوری نمی‌کنند و به این خبرنگاران همواره به عنوان انگشت ششم در جامعه‌ی خبرنگاری دیده می‌شود.

ششم: بی‌توجهی رسانه‌ها به موضوع ورزش و تلاش‌های خبرنگاران ورزشی

رسانه‌های داخلی کم‌ترین فرصت را به موضوعات ورزشی و خبرهای مرتبط به آن می‌دهند. اگر به خبرهای ورزشی در سرویس‌های خبری توجه کرده باشید، به وضوح دیده می‌توانید که بیشترین زمان اختصاص‌یافته به ورزش ۴ الی ۵ دقیقه است و حتا اگر خبر سیاسی بیشتری آماده‌ی نشر باشد، مدیران ارشد رسانه‌ها زحمات یک روزه‌ خبرنگاران را نادیده گرفته و بسته‌ی ورزشی را به نشر نمی‌رسانند.

این موارد از درشت‌ترین نکات چالش‌های فرا راه خبرنگاران ورزشی در کشور است، هرچند این خانواده‌ی خبرنگاری با مشکلات فراوانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند که با ذکر همه‌ی آن‌ها، مثنوی هفتاد من می‌توان نوشت. باید گفت که هیچ نهاد و مسوولی تاکنون تلاش واقعی نکرده که برای این مشکلات راه حل یافته یا حداقل آن را کاهش دهد. امید بر این است که چشم‌ها را اندکی از جنگ برگیریم و بر روزنه‌های صلح بیندازیم؛ صلحی که خبرنگاران ورزشی آن را در پیام‌های شان به تصویر می‌کشند و رنگ‌وبوی دنیای پر از خون و باروت مردمان خسته را عوض می‌کنند.